جلسه هفتم از دوره هشتم سری کارگاه های آموزشی عمومی کنگره ۶۰، ویژه مسافران و همسفران نمایندگی یوسفآباد، با استادی دیده بان محترم آقای محمد صداقت، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر فرید با دستورجلسه «قضاوت و جهالت» در روز شنبه مورخ 9 تیر ماه ۱۴۰۳، رأس ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
دستور جلسه قضاوت و جهالت میباشد، چرا این دو عنوان یعنی قضاوت و جهالت در کنار هم آمده است؟ ذهن انسان معمولا از بدو برخواستن از خواب در حال قضاوت میباشد، راجع به همه موضوعات، هوا گرم است یا سرد؟ برای تشخیص نیاز به قضاوت است و قضاوت کردن نیازمند داشتن دانش است، ما برای قضاوت در هر موردی نیازمند دانش میباشیم، قضاوت در مورد اینکه این آبی که مینوشم سالم است یا خیر نیازمند دانش است.
![](/EditorFiles/Image/-2147483648_-210226(1).jpg)
ما نمیتوانیم بگوییم قضاوت بطور کلی اشتباه است، گاهی لازم است راجع به فرزند خود، همینطور راجع به کارها و زندگی روزمره خود نیازمند قضاوت کردن میباشیم اما برای قضاوت صحیح راجع به آن موارد نیازمند دانش هستیم بطور مثال برای قضاوت در مورد لوله کشی یک ساختمان نیازمند دانش در آن زمینه میباشیم.
گاهی به جهت جهالتی که در ما انسانها وجود دارد قضاوت کردن بیجا اتفاق میافتد، قضاوت بیجا یعنی قضاوتی که نتیجه ای برای ما انسانها ندارد جز تخریب و این نوع قضاوت قضاوتی منفی است که باعث تخلیه انرژی انسان میگردد، در نوع قضاوت مثبت هم انرژی از انسان گرفته میشود اما بدلیل اینکه قضاوت نتیجه مثبتی دارد چندین برابر آن انرژی به انسان بر میگردد اما در قضاوتهایی که به درد ما نمیخورند فقط انرژی ما گرفته میشود.
یک روزهایی انسان هیچ کاری انجام نداده است ولی وقتی نگاه میکند انگار بطور کامل تخلیه انرژی شده است، اینطور مواقع ممکن است بر اثر قضاوت های نابجای ما باشد، قضاوت هایی راجع به دوست، فامیل، هسایه و هر شخصی که من نیاز به قضاوت در مورد آنها ندارم و قضاوت در مورد او تاثیر و ربطی به من و زندگی من ندارد، اگر من برای خرید به سوپر مارکت مراجعه میکنم نیازی به قضاوت در مورد ارتباط خانوادگی فروشنده ندارم، یا همسایه ای که هفته ای یک بار با او مواجه میشوم چه لزومی دارد که در مورد زندگی او و ارتباط او با اقوام و خانواده اش قضاوت کنم؟ و این کار چه کمکی میتواند به من نماید؟ قصد من از این صحبت ها این نیست که به انسانهای اطراف خود بی تفاوت باشیم اما تا از ما سوالی نشده نباید پاسخ دهیم و تا چیزی از ما نخواسته اند نباید خود را دخیل آن موضوع کنیم در غیر اینصورت باعث میشود انسان به مرور زمان دچار فضولی هم بشود و به کارهایی که به انسان مربوط نیست وارد بشود یعنی بطور همزمان دچار چند ضد ارزش شدهایم، بهتر این است سعی نماییم اول موضوع را بشناسیم که آیا این قضاوت یک قضاوت بجا است یعنی بر اساس آگاهی است یا قضاوتی همراه با جهل.
بنابراین اولین قدم برای قضاوت شناخت موضوع است و اولین شرط برای شناخت و دانایی حضور است.
تهیه گزارش: مسافر محمد لژیون چهارم
- تعداد بازدید از این مطلب :
92