روز شنبه 9 تیر ماه 1403 لژیون سردار، نمایندگی پرستار، با استادی پهلوان احمد، نگهبانی راهنما مسافر مهدی و دبیری مسافر حسن، با دستور جلسه " قضاوت و جهالت" ساعت 15 آغاز به کار کرد.
![](/EditorFiles/Image/IMG_4365(12).JPG)
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان احمد هستم یک مسافر. خیلی خوشحالم که در جمع شما عزیزان در نمایندگی پرستار هستم و امیدوارم جلسه ی خوبی را در کنار هم داشته باشیم ،اول از هر چیز از آقای مهندس تشکر میکنم که این بستر را فراهم کردند و همینطور از آقای زرکش دیده بان لژیون سردار تشکر میکنم که اجازه ی خدمت را به بنده دادند.
دستور جلسه این هفته، همان دستور جلسه هفتگی یعنی قضاوت و جهالت میباشد. قضاوت نقطه مقابل جهل میباشد و قضاوت از جهل ناشی میشود،ما فقط در مواردی که مربوط به زندگی شخصی ما میباشد میتوانیم قضاوت کنیم و در مورد مسائل دیگران نمیتوانیم قضاوت کنیم و تنها قضاوتی که درست و به جاست قضاوت خداوند نسبت به ما است و اگر مراتب را پایینتر بیاییم به قضاوت قاضی و باز پرس و... میرسیم که شغل و کار آنها قضاوت میباشد که ممکن است قضاوت آنها درست باشد و یا ممکن است غلط باشد.
حال که اینجا با شال پهلوانی در لژیون سردار نشستم در چه سطحی خودم را قضاوت میکنم؟ و قبلا در زمان مصرف در چه سطحی قضاوت میکردم؟ آن زمان خودم را در آن سطح قرار داده بودم و قضاوت کردن من به عنوان مثال در این سطح بود که مثلا محسن امروز سه نخ سیگار از من گرفت همه قضاوت ها در این سطح بود تا اینکه به کنگره 60 آمدم و درمان شدم و وارد سفر دوم شدم و خداوند کمک کردند که وارد لژیون سردار هم بشوم.
چقدر لطف خداوند شامل حال من شده و من الان در چه سطح والایی در حال قضاوت هستم و در این جایگاه آموزش میگیرم که صفت بخشنده بودن را در خودم تقویت کنم.
سطح ها چقدر تغییر کرده؟ و این فقط از لطف خداوند است که من در کنگره حضور دارم و همیشه سعی میکنم که فردای من همیشه از دیروزم بهتر باشد و خدمتگزارتر باشم و این زمانی برای من اتفاق می افتد که آموزشهایی که در کنگره میگیرم را درست در زندگی خود کاربردی کنم و بتوانم ارتباط بین دستور جلسه ها را بفهمم، این دستور جلسه به من میگوید که آقا شما حق نداری در مورد موضوعاتی که به شما مربوط نیست حتی فکر کنی، چه برسد که قضاوت هم انجام بدهی.
![](/EditorFiles/Image/IMG_4381(14).JPG)
زمانی که یک مسافر در سفر اول است کسی از او به غیر از اینکه او خوب سفر کند توقع دیگری ندارد؛ اما زمانی که سفر اول او تمام میشود و وارد سفر دوم میشود هدفش باید این باشد که آموزش هایی که گرفته و میگیرد را در زندگی کاربردی کند و این زمانی اتفاق می افتد که من روی صفت بخشنده بودن خود کار کنم و تا زمانی که بر روی صفت بخشنده بودن خود کار نکنم نمیتوانم به سایر آموزشها دست پیدا کنم و این یک بده و بستان است.
در نتیجه در این مسیر فقط باید خودم را قضاوت کنم و با دیگران کاری نداشته باشم و نباید به عنوان مثال بگویم که مثلا راهنمای من اوضاع مالی خوبی دارد، پس چرا در لژیوون سردار شرکت کرد و دنوری اعلام نکرد، پس من باید فقط خودم را قضاوت کنم و ببینم آیا خودم میتوانم سرداری شرکت کنم و یا دنور بشوم و یا پهلوان بشوم و سعی میکنم همیشه صد خودم را بگذارم.
آقای مهندس و کنگره ی 60 نیازی به پول من و شما ندارد؛ اما قطعا به فهم ما نیاز دارد و زمانی ما احیا میشویم که به آن فهمی که مد نظر آقای مهندس است برسیم و من این موضوع را من با پوست و گوشت و استخانم درک کردم که اگر قرار است در سفر دوم اتفاقی برای من احمد رخ بدهد من باید از دروازه ی بخشش عبور کنم و این صفت را کاملا در خود تقویت کنم و باید من را به عنوان یک فرد بخشنده بشناسند، امیدوارم که بتوانیم خودمان را در سطحهای بالا قضاوت کنیم، ممنونم که به صحبت های من توجه کردید.
تایپ و ویراست :مسافر حسن لژیون دوم
عکاس : مسافر حسن از لژیون دوم
بارگزاری: مسافر مهدی لژیون دهم
وبلاگ نمایندگی پرستار
- تعداد بازدید از این مطلب :
380