English Version
English

جهالت بیشتر مساوی است با قضاوت کردن راحت‌تر

جهالت بیشتر مساوی است با قضاوت کردن راحت‌تر

جلسه نهم از دوره چهل و سوم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره 60، نمایندگی شهرری، به استادی دیده‌‎بان محترم مسافر علی اشکذری، نگهبانی مسافر فرهاد و دبیری مسافر سعید با دستور جلسه "قضاوت و جهالت" شنبه 1403/04/09 ساعت 17 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان علی هستم یک مسافر، خیلی خوشحالم که امروز توانستم در خدمت شما دوستان باشم، دستور جلسه امروز قضاوت و جهالت است به طور کلی دستور جلسات کنگره دو بخش  یک بخش مربوط به انسان شناسی و یک بخش مربوط به انسان سازی، قسمت اول کاربردی است و قسمت دیگر علمی، اگر باز به طور کلی تر بخواهیم نگاه کنیم در مرحله اول ما اینجا مطالب را به طور نظری یاد می‌گیریم اگر بخواهیم این ها را محکم کنیم و روی خودمان راه اندازی کنیم باید این ها را عملی نماییم، هیچ کدام از این دو به تنهایی کافی نمی‌باشند، اگر فقط بخواهیم به صورت عملی یاد بگیریم مرتب اشتباهات خود را تکرار می‌کنیم و اگر فقط بخواهد نظری باشد مثل همان مثالی که می‌زنند میشود فقط یک سری کتاب بارش می‌کنند، دستور جلسات هم به صورت کلی است، دانش کنگره به قسمت دو تقسیم می شود یک قسمت می‌شود انسان شناسی و یک قسمت انسان سازی و هیچ کدام به تنهایی به درد نمی‌خورد، من خیلی ها را دیده ام که تمام پیام ها را حفظ می‌کنند و سی دی ها را مرتب می‌نویسند اما زمانی که رفتارشان را نگاه می‌کنید زیاد چنگی بدل نمی‌زند، تک بعدی جلو می‌روند این دو مسئله باید به صورت موازی جلو برود یعنی انسان شناسی و انسان سازی باید به موازات هم جلو برود اگر مطلبی را من امروز یاد گرفتم و به باور رسیدم باید بروم و آن را انجام بدهم تا به یقین و ایمان تبدیلش کنم، در نوشتارهای کنگره هم داریم که می‌گوید برای باورها ارزشی قائل نیستیم بخاطر اینکه باورها به تنهایی در خیلی از قسمت ها منیت انسان را بالا می‌برد ادا و اطفار آدم را بالا می‌برد ولی در قسمت عملی قضیه فرق می‌کند در قسمت عملی وقتی ما چیزی را یاد می‌گیریم و به تکرار انجام می‌دهیم سبک می‌شویم در قسمت نظری وقتی چیزی را یاد می‌گیریم و انجام نمی‌دهیم روز به روز سنگین تر می‌شویم مفهوم سنگین تر این است که همه چیز را می‌بینیم به غیر از خودمان.

انسانی که سبک تر و سبک وزن شده و به عبارتی سبک بال شده، از خودش بیرون  و از بالا خودش را می‌بیند اما آدم سنگین برعکس  و نمی‌تواند از خودش بیرون بیاید و خود را نظاره گر باشد مثل سرب به زمین چسبیده است کسانی در کنگره موفق می‌شوند که می آیند اینها را کاربردی می‌کنند و در انسان سازی خودشان را می‌سازند آن هایی که این کار را نمی‌کنند و سنگین می‌باشند منیت دارند و مثل سرب به زمین چسبیده اند همه چیز آن ها زمینی  و آن قسمت قضیه فعال نشده و آن قسمت قضیه مثل چیزهایی است که نه می‌شود گفت و نه می‌شود نوشت به اصطلاح میگویند خط سوم، خط اول خطی است که می‌نویسیم وخط دوم خطی است که می‌خوانیم و خط سوم خطی است که نه نوشته می‌شود و نه خوانده می‌شود جاری می‌باشد، من کلی دارم حرف میزنم و منظور من قضاوت خالی نیست ولی امروز یکی از آن ها قضاوت می‌باشد و یکی دیگر جهالت یعنی قضاوتی که همراه با جهل است قضاوتی که مربوط به من نمیشود، یعنی قضاوتی که جهل من بیشتراز آگاهی من در آن مورد می‌باشد و این را هم بگویم که انسان همواره و همیشه در حال قضاوت کردن است و اکثر این قضاوت‌ها نادرست، قیاس در زندگی همه ما است و فقط باید آن را کنترل نمود تا قیاس به ناحق نگردد، اگر این قیاس به ناحق باشد چه بسا به شیطان نزدیک تر می شوید و قیاس بر حق شما را به خداوند نزدیک تر می‌کند. ما در کنگره یاد می گیریم که تغییر ، تبدیل و ترخیص در ما اتفاق بیفتد، یعنی اگرتغییر اتفاق افتاده بود، تبدیل اتفاق افتاده بود و الان ناگهان ترخیص شدی مطمئن باش که درست است.

وقتی من به کنگره آمدم به صورت آرام آرام جلو رفتم و هیچ کار ضدارزشی انجام ندادم و این یعنی ترخیص واقعی، این موضوع را به این دلیل می‌گویم که خودمان، خودمان را گول نزنیم، در تمامی مسائل تغییر ، تبدیل و ترخیص صورت می‌پذیرد، تغییر و تبدیل چه زمانی به خوبی و با کیفیت صورت می‌پذیرد؟ زمانی که قضاوت ها روی خودت باشد و به این می‌گویند خدادادی ، اولین شرط انسان سازی خدادادی است یعنی اینکه فقط خودت را ببینی، دقت داشته باشید زمانی که قضاوتی انجام دهید یادگیری اتفاق نمی‌افتد، مثلاً من در اینجا صحبتی می‌کنم، شما تا کجای صحبت هایم از من یادگیری دارید؟ تا وقتی که زمان هایمان با هم یکی باشد به محض اینکه از زمان خارج بشوید و زمان شما با زمان من متفاوت باشد و این تغییر زمان باعث قطع یادگیری می‌گردد و به طبع آن وحدت و اتحاد بوجود نخواهد آمد، شرط یادگیری اتحاد است و اتحاد یعنی اینکه با یکدیگر هم زمان باشیم پس بنابراین هرچقدر بیشتر قضاوت کنید کمتر یادگیری خواهید داشت، حال برای اینکه وارد قضاوت نشوید باید در زمان یادگیری مطالب همانند ضبط صوت باشید و بیشتر فقط گوش بدهید، ما در کنگره می‌گوییم تفکر، آموزش و تجربه و این سه مولفه به صورت همزمان وجود نخواهند داشت، در زمان آموزش فقط آموزش است و در زمان تفکر فقط باید تفکر کرد و سپس آن را تجربه نمود، قضاوت مخل آموزش است، تعقل پردازش عقل است و به نظر من از تفکر برتر است.

وقتی به صورت تعقلی با مسئله ای برخورد می‌کنید نتیجه بهتری خواهید دید زیرا تعقل مشمول زمان می‌گردد و با بردن آن مسئله به آینده نتیجه بهتری خواهد داد ،  میخواهم مثالی بزنم و یک مسئله ای را به صورت عینی و لمسی عنوان کنم، مثلاً در دفترچه راهنمای شما نوشته است در ساعت 2 ، یک سی سی باید بکشی و استفاده کنی و حال این تفکر در ذهن شما پدیدار می‌شود که مثلاً امشب شب عاشورا است و باید من بیدار باشم و فعالیت کنم و عزاداری می‌خواهم کنم پس باید کمی بیشتر دارو بکشم که برای فردایم هم خوب است و هزاران توجیه دیگر می آید و این تصمیم از روی احساس و به صورت عینی است و چون عقلانی نمی باشد قطعاً متضرر خواهی شد و کلاه بر سر خودت گذاشته ای، حال اگر این تفکر کمی با زمان باشد و به این موضوع فکر کنید که تکلیف فردا و پس فردا چه می شود آنگاه موضوع را لمس کرده ای و بهتر تصمیم خواهی گرفت هر وقت توانستی از روی عقل تصمیم بگیری برنده واقعی خواهی بود.

مرزبان کشیک: مسافر حسین

تنظیم و ویراستار: مسافر رضا از لژیون چهاردهم

تایپ: مسافر سعید از لژیون یازدهم

مسافران و همسفران نمایندگی شهرری

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .