English Version
English

یک مجموعه نیازمند اصول و قوانین است

یک مجموعه نیازمند اصول و قوانین است

یازدهمین جلسه از دور سیزدهم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی اردستان با استادی مسافر پیام و نگهبانی مسافر محمدرضا و دبیری مسافر مجتبی با دستور جلسه " حرمت کنگره ۶۰، چرا رابطه کاری و مالی و خانوادگی در کنگره ممنوع است؟ " پنجشنبه  ۷ تیر ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶ آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:


در ابتدا تشکر می‌کنم از بنیان کنگره ۶۰ جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان  همچنین از راهنمای عزیزم آقای ایوبی تشکر می‌کنم.


امروز ما دو دستور جلسه داریم دستور جلسه اول درباره حرمت کنگره می‌باشد و دستور جلسه دوم یک سال رهایی مسافر عباس است.


اگر بخواهیم درباره دستور جلسه اول صحبتی داشته باشیم اینکه بحث حرمت‌های کنگره است و چه چیزهایی حریم کنگره را نگاه می‌دارد. اگر مد نظرتان باشد در هنگام شروع جلسات و در هنگام پایان یافتن جلسات حرمت کنگره خوانده می‌شود و مسافران و همسفران که به کنگره می‌آیند دو بار این حرمت را گوش می دهند.


حال باید بدانیم علت مهم بودن حرمت کنگره چیست و به نظر من آقای مهندس در جمله اول حرمت‌ها تمام مطالب را بیان کرده است و این است که کنگره مکان مقدس و امن می‌باشد که هر شخص باید با ورود در این مکان حرمت آن را حفظ نماید. دوری از ضد ارزش‌ها را بیان می‌کند که از دروغ گفتن آغاز می‌شود و این مطالب برای حفظ حریم کنگره می‌باشد، در مورد این دستور جلسه در این هفته بارها صحبت و مشارکت شده است.

دو مورد است که من برای حفظ حرمت‌ها بیان می‌کنم یکی اینکه حرف سیاسی زدن در کنگره که ممنوع می‌باشد چون کنگره جایی نیست که در آن از سیاست صحبت شود، به این دلیل که ما یک مصرف کننده بوده‌ایم و آمده‌ایم تا در این مکان به درمان برسیم و کاری با سیاست نداریم و به این علت است که آقای مهندس می‌فرماید هرچه با خود داری پشت در کنگره بگذار و بعد داخل شو.

بحث دیگر درباره حرمت کنگره این است که اگر یادتان باشد چند سال‌ قبل درباره شرکت‌های هرمی حرف زده می‌شد که آقای مهندس تاکید نمودند که راجع به این موضوع بحث و و صحبتی در کنگره به وجود نیاید. چند هفته‌ای است که برای من هم سوال شده است. من رهجویی داشتم که چند سال بود که حتی یک پیام هم به من نداده بود ولی پیام او را جدیداً  دریافت کردم که در مورد بازی همستر پیام گذاشته بود و به نظر من این بحث، بحث درستی نیست که مسافران  و همسفران به آن ورود پیدا کنند و این مثل شرکت‌های هرمی است و ورود به این بحث‌ها درست نیست.

مسائل دیگری از جمله دروغ گفتن، سرزنش کردن، غیبت کردن، قضاوت کردن و کل کارهای ضد ارزشی انجام دادن است. در کنگره یاد گرفتیم  که تعداد زیادی از مسافران و همسفران کنار هم جمع می‌شوند و با آموزش‌هایی که از کنگره دریافت نموده‌اند، خیلی راحت و بدون هیچ حاشیه ای سفر خود را انجام می دهند و این به خاطر رعایت کردن حرمت کنگره ۶۰ می‌باشد. پس باید بدانیم در کنگره معامله کردن، رفت و آمد خانوادگی و قرض دادن و حتی قرض گرفتن آن موجب بوجود آمدن کدورت شده و این فضای امن را نا امن می کند.

در مورد دستور جلسه دوم؛
یک سال رهایی مسافر عباس و همسفرشان را تبریک عرض می کنم. درباره مسافر عباس اگر چند جمله بگویم این که در لژیون افراد متفاوت هستند. کسانی هستند که راهنما حس می کند که باید برای او وقت گذاشت در صورتی که خیلی از افراد که برای آنها زحمت کشیده شده است به پایان راه هم نمی رسند و علت آن این است که هدفی برای درمان ندارند و افرادی هستند که واقعاً برای درمان اعتیاد به این مکان آمده‌اند و برای همین کنگره را درک کرده‌اند.


مسافر عباس خیلی راحت و درست توانست سفرش را به انجام برساند و هرچه بیشتر آمد حال بهتری داشت و خوشحالم که اکنون هم در حال خدمت در کنگره است و یکی از آرزوهای یک راهنما این است که رهجویش راهنما شود تا بتواند به دیگران کمک کند یک بار دیگر یک سال رهایی مسافر عباس و همسفرش را به جناب آقای مهندس و تمام زحمت‌کشان کنگره ۶۰ تبریک عرض می‌نمایم.

سخنان مسافر عباس:

سلام دوستان عباس هستم یک مسافر

در ابتدا تشکر می کنم از آقای مهندس دژاکام برای فراهم کردن این بستر که یکی مثل منِ عباس بعد از ۸ سال اعتیاد بتوانم در این مکان مقدس درمان شوم. تشکر می کنم از راهنمای عزیزم آقا پیام که راه را برای من هموار نمود تا بتوانم به درمان برسم و بتوانم یک سال رهایی خودم را در شعبه جشن بگیرم و امیدوارم بتوانم خدمت گذار کنگره باقی بمانم.
تشکر می کنم از تمام دوستانی که به من تبریک گفتند و تشکر می‌کنم از تمام راهنمایان شعبه که از همه آنها آموزش می‌گیرم. در کنگره ۶۰ تعداد زیادی از مسافران و همسفران کنار هم جمع می شوند و با آموزش‌هایی که از کنگره دریافت نموده اند خیلی راحت و بدون هیچ حاشیه‌ای سفر خود را انجام می دهند اگر بخواهم درباره خودم صبحتی داشته باشم اینکه من مدت ۸ سال در تاریکی‌ها به سر می‌بردم و هر صبح که از خواب بیدار می‌شدم می‌بایست مدتی وقت صرف خودم کنم تا بتوانم کارهای روزانه خود را انجام دهم. 
خدا را شکر می کنم ک جایی ب اسم کنگره ۶۰ و فردی به اسم مهندس دژاکام و متدی ب اسم dst وجود دارد و افرادی مثل من عباس که راه خود را سال‌ها گم کرده بودیم بتوانیم با کمک و یاری این فردی بزرگ به زندگی طبیعی خودمان بر گردیم. یک بار دیگر از جناب آقای مهندس و راهنمای عزیزم و تمام زحمت کشان کنگره تشکر می‌کنم. از راهنمای همسفرم و خانواده‌ام که در این راه به من کمک کرده‌اند تشکر می‌کنم. امیدوارم بتوانم در آینده نسب ب خانواده و جامعه جبران خسارت نمایم.

خلاصه سخنان راهنمای همسفر. همسفر فاطمه
سلام دوستان فاطمه هستم یک همسفر خدا را شاکرم که توانستم امروز در این جایگاه حضور داشته باشم و از راهنمای عزیزم خانوم مرضیه تشکر می‌کنم که هر چه هستم و دارم را مدیون زحمت های ایشان می‌باشم دفعه اول که جشن  یکسال رهایی مسافرم را به همراه خانوم مرضیه در این مکان جشن گرفتیم پیش خودم تصور می‌کردم آیا روزی خواهد رسید که من هم به عنوان یک راهنما بتوانم جشن یک سال رهایی مسافر و همسفر را در این جایگاه بگیرم و چون خواسته داشتم این اتفاق برای من رخ داد. من هم یک سال رهایی مسافر عباس و همسفرش خانوم آسیه را در راس به آقای مهندس و راهنمای بزرگوارشان آقا پیام و همه اعضای کنگره ۶۰ تبریک میگویم خدا را شکر می کنم که چندین هفته متوالی در شعبه جشن رهایی برگزار می گردد و انشالله ادامه دار باشد.
خدارا شکر می کنم که این لحظه‌های ناب را در شعبه داریم و این لحظه‌های قشنگ را کنار هم سپری می‌کنیم.
اگر این خانواده عزیز در این مکان قرار گرفته‌اند و این حس های قشنگ را تجربه می‌کنند دلیل آن انجام دادن کارهای درست است. در واقع این یک تولد نیست بلکه یک تحول است که انجام گرفته
و به نظر من تولدها همیشه دو پیام را خاطر نشان می سازند.
پیام اول این است که به تمام جهانیان برساند که چنین جای ارزشمندی وجود دارد که افرادی که در بند تاریکی‌ها و اعتیاد قرار دارند در این مکان مقدس به درمان و تعادل برسند.
پیام دوم اینکه این مکان امید می‌دهد به تمام همسفران و مسافرانی که راه خود را سال‌ها گم کرده بودند‌. در آخر با این پیام تولد می‌دانند که به هدف و به درمان و تعادل واقعی رسیده اند و طی کردن این مسیر ملزم به داشتن صبر و تلاش و کوشش است.
اگر بخواهم از همسفر آسیه صحبتی داشته باشم این است که از افتخارات من بود که ایشان وارد لژیون چهارم شده‌اند.
من از ایشان همیشه انرژی می‌گیرم چون ایشان همیشه و همیشه فرمانبردار و مطیع هستند و تمام وظایف خود را در این مسیر به نحوه احسنت انجام دادند و در تمام خدمت‌های کنگره حاضر بودند و امروز هم به عنوان یک مرزبان در حال خدمت هستند.
اقای امین بیان داشتند که اگر بخواهید بهترین باشید بایستی در کنگره بهترین الگو باشید و من فکر می کنم که همسفر آسیه بهترین الگو اول برای خود من و بعد برای دیگر اعضای کنگره و لژیون هستند. در پایان می خواهم بیان کنم در سفر دوم هم نیروهای منفی هستند و من باید به آن هوشیاری برسم ک اگر شالی دریافت نمودم و به مکانی رسیدم خاطر جمع نباشم که همه چیز تمام شده و من در این مکان باقی می‌مانم و اگر متوجه عملکرد کارهای خودم نباشم نیروهای منفی من را از جایگاهی که در آن قرار دارم به پایین می‌کشاند.
امیدوارم که این خانواده از خدمت‌گزاران کنگره ۶۰ باقی بمانند و شال راهنمای کنگره را دریافت نمایند.

خلاصه سخنان همسفر آسیه
سلام دوستان آسیه هستم یک همسفر اگر بخواهم از حال و روز مسافرم و زندگی خودم صحبتی داشته باشم کسانی درک می کنند که این تاریکی‌ها را لمس و درک کرده باشند. من همیشه از خداوند گله و شکایت داشتم که چرا من را در یک شهر غریب به دست یک مسافر سپرده و آرزو داشتم که مسافرم حتی در هنگام تولد فرزندم کنارم باشد و یا اینکه بتواند حتی نیم روزی با من به گردش و تفریح بیاید.

چرا باید تمام مصیبت‌ها و امتحانات الهی برای من باشد و همیشه از خداوند می خواستم که زندگی من و مسافرم و فرزندانم را نجات دهد. بارها و بارها به مسافرم التماس می‌کردم که من به جز تو در این شهر هیچ کسی را ندارم و بیا هم خودت را نجات بده و هم ما را از این سر درگمی رها کن و ایشان هیچ وقت حاضر به این کار نمی‌شد. با اینکه تصمیم گرفتم به دادگاه بروم و این زندگی را به اتمام برسانم بعد از صحبت کردن با قاضی ایشان از من خواست تا فرصت دیگری به مسافرم بدهم تا جناب قاضی با او صحبت کند. چند روز بعد مسافرم با خوشحالی وارد خانه شد و به من گفت که می خواهم به کنگره بروم و خودم را از این تاریکی ها نجات دهم مقداری امیدوار شدم ولی به نتیجه آن امیدوار نبودم.
از خداوند درخواست می‌کردم که راهی جلوی پای من بگذارد و به من و مسافرم کمک کند تا ما هم مثل افراد عادی جامعه بشویم. از خداوند بخاطر اینکه قدرت تحمل به من داد تشکر می کنم که اگر این قدرت را به من نداده بود، سرنوشت من و فرزندانم مشخص نبود.
خدا را شکر می‌کنم که اگر بخواهیم این تلخی‌ها تمام شود و اگر راه درمانی باشد، فقط کنگره ۶۰ است.
از راهنمای خوبم خانوم فاطمه تشکر می کنم که مثل یک خواهر مهربان در کنار من بود و از ایشان انرژی می‌گیرم.
روزی که من و مسافرم گل رهایی را از دستان آقای مهندس دریافت کردیم مثل این بود که دوباره متولد شده‌ایم. امیدوارم این حس خوب شامل حال تمام مسافران و همسفران شعبه گردد.
از مسافرم تشکر می کنم که سفر خوبی را انجام داده‌اند و از راهنمای محترم مسافرم آقا پیام کمال تشکر را دارم که در این مسیر خیلی به مسافرم کمک کردند.
در پایان تمام این خوبی ها را مدیون آقای مهندس و کنگره ۶۰ هستم.

تایپ: مسافر مجتبی لژیون پنچم

عکاس: مسافر ابوالفضل لژیون اول

تنظیم و ارسال مسافر محمد رضا لژیون دوم 

از طرف مسافران و همسفران نمایندگی اردستان 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .