جلسه پنجم از دوره یازدهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی دکتر مسعود، به استادی مسافر محمد، نگهبانی مسافر سعید و دبیری مسافر سینا، با دستور جلسه «حرمت کنگره ۶۰، چرا رابطه کاری و مالی و خانوادگی در کنگره ممنوع است؟» پنجشنبه ۷ تیر ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محمد هستم یک مسافر؛ خدا را شکر میکنم که یک بار دیگر در نمایندگی دکتر مسعود در خدمت شما هستم. قبل از شروع صحبت در خصوص دستور جلسه، قصد دارم از عزیزانی که در ساخت نمایندگی جدید در خرم دشت کرج خدمت میکنند تشکر و قدردانی کنم.
در حال تماشای عکسها بودم که به یاد ساخت و راه اندازی همین شعبه دکتر مسعود افتادم. خیلی از دوستان در ساخت اینجا مشارکت نمودند و زحمت کشیدند تا الان ما خیلی راحت نشستیم و از این مکان برای رسیدن به درمان و حال خوش استفاده میکنیم و الان این اتفاق در یک منطقه دیگر از استان البرز در حال وقوع است و این یک فرصت است که به ما داده میشود تا بتوانیم خدمت کنیم و قطعاً افراد زیادی نیز در آن محل به درمان خواهند رسید. آقای سعید بوکانی مسئول امور آن شعبه است و به همراه بسیاری از دوستان از سه شعبه استان البرز در آنجا زحمت میکشند.
دستور جلسه امروز یکی حرمت کنگره ۶۰ و دیگری تولد یک سال رهایی مسافر غلامرضا است. قطعاً هر نهاد یا سازمانی برای رسیدن به اهدافش چهارچوب و قوانینی را دنبال میکند. کنگره ۶۰ نیز از این قاعده مستثنی نیست و ما میبینیم که به چه زیبایی این قوانین و حرمتها توسط بنیان و دیدهبانان کنگره نوشته شده و باعث میشود وقتی که یک سفر اولی وارد کارگاه آموزشی و لژیون میشود پی ببرد که این قوانین و حرمتها برای این است که حافظ او باشد.
اینطور نیست که برخی فکر کنند اینها موانعی برای ارتباط با یکدیگر است. گاهی بعضی از افراد میگویند مگر چه میشود که تلفن بدهیم یا پول به دوستمان قرض دهیم؟ این مسائل در کنگره تجربه شده و عدم رعایت آنها در نهایت باعث آسیب دیدن خود افراد میگردد. ممکن است ما به کسی مقداری پول قرض بدهیم و پس از مدتی فرد مقروض به خاطر این که توان پرداخت بدهیاش را ندارد، خجالت میکشد و دیگر به کنگره نمیآید. این میشود عملی که به ظاهر زیبا است ولی ختم به خیر نمیشود. وقتی به تمامی مطالب حرمت توجه بنماییم متوجه میشویم که همه آنها برای محافظت از ما تدوین شده و برای این است که ما سالم به مقصد برسیم.
قسمت دوم دستور جلسه در مورد تولد یک سال رهایی مسافر غلامرضا است. ابتدا پیام ایشان را میخوانم. هر رودی که از جایی بیرون میآید همه تلاشها را میکند و خود را به تخت سنگها و قلوه سنگها میزند تا راهش را هموار نماید.
غلامرضا از پاکدشت به اینجا میآمد چون محل کارش کرج بود؛ البته بعداً محل زندگیاش را هم به کرج انتقال داد. اصلاً غیبت نداشت ولی مشکلات زیادی در سفر اول برایش اتفاق افتاد. تصادف کرد، از منزلش سرقت شد، خودرویی که امانت گرفته بود به سرقت رفت که البته پس از مدت کوتاهی پیدا شد.
میخواهم بگویم که غلامرضا مشکلات زیادی را در سفر اول پشت سر گذاشت که بهای رهایی و به درمان رسیدنش بود. من گاهی او را برای افرادی که بهانه میآورند مثال میزنم. غلامرضا با وجود اتفاقاتی که طی سفر اول برایش افتاد سفرش را خراب نکرد. تولدش را تبریک میگویم و امیدوارم که در سفر دوم جزو خدمتگزاران خوب کنگره شود و برایش آرزوی بهترینها را دارم.
ممنونم که به صحبتهایم توجه نمودید.
تایپ: مسافر محمود
تنظیم: مسافر ابوالفضل
- تعداد بازدید از این مطلب :
150