دهمین جلسه از دور اول سری کارگاههای آموزشی مجازی ویژه همسفران نمایندگی تخت جمشید به استادی: راهنما همسفر مرضیه با دستور جلسه « قضاوت و جهالت» روز شنبه مورخ ۱۴۰۳/۴/۸ آغاز بکار کرد.
سخنان استاد:
قضاوت؛ یعنی داوری کردن،حکم دادن و جهالت؛ یعنی نادانی، ندانستن
جهالت چه کلمه آشنایی از کلمه جهل می آید، بزرگترین دشمن خودم و همیشه در ابتدای جلسات به خاطرش سکوت می کنم و به خداوند بزرگ پناه می برم. همیشه سعی کردم، تغذیه ام درست باشد، ویتامین ها و داروهای تقویتی را مصرف کنم، یوگا بروم، ورزش کنم، کلاس های هنری و راه های مختلف رفتم؛ اما باز همیشه بی انرژی هستم. حالم خوب نیست چرا؟ کنگره آمدم گفتند: همه حال خرابی و مشکلات من در اثر کارهای خودم هست، دوربین را روی خودم بیندازم، من که راه های مختلفی را امتحان کردم و نشد، حالا راه و مسیر کنگره را هم امتحان کنم. در یکی از صحبت های آقای حکیمی گفتند: وقتی ما غذای مسموم و آلوده ای را می خوریم حالمان بد می شود، دکتر می رویم، داروهای گیاهی استفاده می کنیم. چندین روز درد داریم تا این سم و آلودگی از بدنمان به هر طریقی خارج شود، اما غذایی که به روان و جانم می دهم چه می شود؟افکار منفی، ضد ارزشی ها و حال بد و خرابم را می بینم؛ اما درک نمی کنم و در پی درمان که هیچ،پ حتی این که دیگر غذای آلوده و سمی وارد جسم خودم نکنم هم نیستم.یکی از این سموم مهلک که با مکانیزمی که دارد، تخریب زیادی برای من داشت، قضاوت است، میوه درخت حسادت کینه، قیاس، بخل، نفرت، قضاوت بلافاصله بعدش جهالت است، پس ریشه قضاوت نادرست از جهالت من است.
قضاوت چی هست؟ من که قاضی نیستم؟ پس این ربطی به من ندارد؛ چون قاضی سال ها تلاش کرده، درس خوانده، علمش را دارد تازه بعد از سال ها کارآموزی و آزمون، اول هر پرونده ای را قبول نمی کند، بستگی به تخصصش دارد وقتی پرونده‌ای را قبول می کند، چندین شاهد و مدرک و سند دارد، متهم و شاکی هست، وکیل مدافع هست ماه ها و حتی سال ها روی یک پرونده تحقیق و بررسی می کند کمک و مشاوره می گیرد، وقتی رای را صادر کرد باز مطمئن نیست و روی این حکم چندین بار اعتراض می شود و تشکیل جلسه و تحقیقات بیشتر می دهند و حکم را خود قاضی اجرایی نمی کند، در حیطه کاری قاضی نیست چندین پرونده را باهم قبول نمی کند. حقوق و مزایا دارد، پس قضاوت کار قاضی است. آیا من هم قاضی هستم و قضاوت می کنم بدون هیچ امکاناتی؟متاسفانه بله. این قدر دامنه جهل و نادانی بزرگ و وسیع است که تمام این کارها را من بدون این که شاهد داشته باشم، سند و مدرک را ببینم و حتی بدون حضور متهم و وکیل مدافع در کمتر از یک ثانیه انجام می دهم، حکم را صادر و اجرا می کنم، در هر ثانیه و دقیقه برای چندین پرونده هم زمان، قضاوت و حکم را صادر و مسئول اجرایی هم خودم هستم، عفو و بخشش ندارم، چقدر قوی و نیرومند در جهت نابودی خودم هستم و این کارها انرژی می خواهد. از صبح که چشم باز می کنم انرژی که؛ باید صرف خودم شود، صرف تجسس و سرک کشیدن، قصاوت در مورد زندگی دیگران می شود، حتی کارهایی که به نظر خود فرد مهم نیست برای من مهم است.
استاد امین در سی دی قضاوت می گویند: با هر قضاوت من مثل این است که موشکی(تیر هم نه موشک) به طرف شهر وجودی طرف مقابل پرتاب می شود و طرف مقابل هم متقابلاً موشکی به طرف من پرتاب می کند و من که در عین واحد چندین نفر را قضاوت می کنم و به طرف چندین نفر موشک پرتاب می کنم، من یک نفر هستم و چندین و چند موشک به طرف من از افراد مختلف پرتاب می شود.پس از این شهر درب و داغون و ویرانه موشک باران شده با ساکنین مجروح و زخمی من توقع آرامش و حال خوب دارم فقط نتیجه یکی از کارهای ضد ارزشی من این است، پس کم کم سعی کنم و شهر وجودی خودم را درست و آباد کنم.برای قضاوت که نشانه و ریشه در جهالت من دارد، چندین مورد به نظر من مهم است، در کتاب آسمانی ما داستان حضرت مریم را داریم که به عنوان یکی از پاکیزه ترین و پاکدامن ترین زنان از ایشان نام برده شده است، دقت کنم با یک نظر و دیدن نوزادی در آغوش حضرت مریم با این که هزاران دلیل داشتند با همین یک دلیل چه قضاوت هایی که نکردند، داستان های کتاب آسمانی جاری و برای همه افراد و دوران ها هست، پس کارها و اعمال و رفتار و گفتار خودم را قضاوت کنم، نفس را برای خودم سر کار بگذارم تا نفس مرا در مورد دیگران سر کار نگذارد. استاد امین می گویند: شک های من صد درصد غلط است، حتی یک درصد هم درست نیست دقت کنم و به هر چه می بینم و می شنوم را قبول نکنم و هر برداشتی از هر کسی دارم درست نیست. ( بسازم خنجری نیشش ز فولاد، زنم بر دیده تا دل گردد آزاد) تا وقتی در موقعیت کسی قرار نگرفتهام قضاوتش نکنم، وقتی کفش کسی را پوشیدم آن وقت راه رفتنش را قضاوت کنم.سد محکم مقابل مثلث جهالت مثلث دانایی است که اضلاعش تفکر، تجربه و آموزش است، این اضلاع را تقویت و کاربردی کنم و با انجام همه این کارها به خداوند بزرگ پناه ببرم که رهایی از دست این دشمن بزرگ مرا یاری کند.
نویسنده: راهنما همسفر مرضیه
ویراستاری : همسفر معصومه مرزبان خبری
ثبت و ارسال:همسفر فائزه رهجوی راهنما همسفر فاطمه(لژیون چهارم)
همسفران نمایندگی تخت جمشید
- تعداد بازدید از این مطلب :
213