قضاوت به معنی حکم کردن و جهالت به معنی عدم آگاهی و ندانستن است. ارتباط این دو کلمه به این معنی است که ما باید از قضاوت بر مبنای جهالت پرهیز کنیم. همانطور که از واژه کلمه پیداست قضاوت به معنی قاضی بودن و جهالت به معنی جهل و نادانی است، رابطه مستقیمی باهم دارند، بهطوری که هرچقدر انسانها جاهلتر و نادانتر باشند، قضاوتهای زیادی در هر موردی دارند، همه آموزشهای کنگره ۶۰ یک هدف دارد که آنهم تعادل هست، برای رسیدن به این تعادل باید کلمات و نحوه برطرف کردن این کلمات و حل آنها را شناخت. انسان موجودی است که از ابتدا گویی قاضی به دنیا آمد و مرتب در حال قضاوت کردن است. ما هر روز صبح که بیدار میشویم، مرتب در حال قضاوت هستیم که آیا این کار را بکنم یا نه! به این مکان بروم یا نه! و هزاران قضاوت دیگر که انجام میدهیم. هرکدام از راهها چه تقوا و چه فجور ممکن است هزاران شاخه شوند. در اینجا بود که خداوند یک عملیات شعبدهبازی انجام داد که برای یافتن گنج باید جستجو کنید، در زمان حرکت یک راه مانند گلستان و دیگری مانند کویر و خارستان است. زمانی که وارد گلستان میشوید در نهایت سر از جهنم درمیآورید اما زمانی که وارد کویر میشوید از بهشت و گلستان سر در میآورید؛ بدین معنا که راه آسان به سختی و راه سخت به آسانی منتهی میشود. همچون کسی که برای به دست آوردن ثروت با انتخاب راه آسان دست به دزدی، رشوه و قاچاق زده و در کوتاه مدت به ثروت میرسد که نتیجهاش معلوم است و در مقابل، شخصی که با زحمت بعد از سالها به ثروت میرسد و خود و فرزندانش از آن بهره میبرند یا مسافرانی که در طول درمان با مشکلات برخورد میکنند؛ این راه خارستان است و گاهی میخواهند آن را به گلستان تبدیل کنند و گریزی به مواد میزنند البته ظاهر آن گلستان است؛ اما به ناکجاآباد خواهند رفت.
قضاوت در فطرت ما برنامهریزی شده است. مشکل از جایی آغاز میشود که در حیطهای که به ما مربوط نیست وارد حوزه قضاوت میشویم و اینجاست که مبحث جهالت مطرح میشود. هنگامی که در امور شخصی دیگران تجسس میکنیم و نظر میدهیم؛ این به معنی جهالت است. برای قضاوت کردن پارامترهای زیادی لازم است که باید رعایت شود، یک قاضی پروندهای را مطرح میکند و با بررسیهای هیئت منصفه و قاضی، باز هم امکان اشتباه وجود دارد؛ بنابراین در اموری که به ما مربوط نیست نباید وارد شده و قضاوت کنیم؛ زیرا باعث تخریب میشود که اینها همه ریشه در جهالت ما دارد. اگر ما بیلزن هستیم؛ باغچه خود را بیل بزنیم و دوربین را روی اعمال خود بیندازیم؛ چراکه قضاوت کردن بر اساس حس، ظن و گمان کار درستی نیست. مثلث جهالت از سه ضلع ترس، منیت و ناامیدی تشکیل شده است، قضاوت کردن دیگران هر سه احساس را در آدمی بهوجود میآورد و داشتن هر یک از این حسها باعث میشود انسان خود را در مقام قاضی ببیند. هرچه انسان جهالت و نادانیاش بیشتر باشد قضاوتش در مورد دیگران بیشتر و در مورد خودش کمتر است، از طرفی هر چه داناتر باشد خودش را بیشتر مورد قضاوت قرار میدهد یعنی عملکرد خودش را نسبت به قبل سنجیده، آنها را بازنگری کرده و در صدد رفع آنچه به درستی انجام نشده برمیآید. اگر بخواهیم در زندگی آسایش و آرامش داشته باشیم و مورد قضاوت دیگران قرارنگیریم، مثبتنگر باشیم و دیگران را قضاوت نکنیم که قضاوت بیجا ریشه در جهالت آدمی دارد. خدا را شکر میکنم که نسبت به قبل تغییر کردهام و به چیزهای مثبت فکر میکنم، ذهنم را بیجهت درگیر نمیکنم به عبارتی از کاه، کوه نمیسازم تا شب، خواب راحتی داشته باشم. قضاوت دیگران وقت و انرژی انسان را هدر میدهد، سعی میکنم با افزایش دانایی خود از این کار دوری کنم و سطح انرژی خودم را بالا ببرم تا زیباییهای زندگی را بیشتر احساس کنم و به آرامش برسم.
تهیه و ارسال: همسفر هانیه (خدمتگزار سایت)
- تعداد بازدید از این مطلب :
27