قضاوت احتیاج به پیش نیازهای فراوانی همچون ایمان، فرمان عقل، خودشناسی، علم، آگاهی، عدالت، آموزش، بیطرف بودن، صبر و تقوا دارد؛ اما جهالت پیشنیازی ندارد و به معنا عدم آگاهی و نادانی است. برای جهالت به هیچ تلاش و هزینهای نیاز نیست، اما قضاوت و عدالت هزینه دارد. زمانی که جهالت باشد ترس، ناامیدی و منیت به دنبالش میآید در واقع صفات منفی مانند حرص، بخل، حسد و خرافات میوههای جهالت هستند. خودخواهی ثمره نادانی و جهالت است. نتیجه جهالت عدم امنیت است. مصرفکنندگان به علت جهالت به سمت مواد مخدر کشیده شدند و با آموزش دیدن و رسیدن به دانایی، نه تنها مواد مخدر بلکه ضدارزشیهای دیگر را نیز کنار گذاشتند.
زمانی که خداوند انسان را آفرید فرمود:«من انسانی را از خاک خلق کردم» بدین منظور که ذرات موجود در خاک مانند سدیم، پتاسیم، کلسیم و آهن در جسم انسان نیز موجود است و با ویژگیهای خاص که حتی به هیچ یک از نباتات، جامدات و حیوانات داده نشده و آن قدرت اختیار بود تا او بتواند راه خود را انتخاب کند. زمانی که انسان به مرحله میانه رسید بر سر دوراهی تقوا و درستی و دیگری فجور قرار گرفت و به انسان اختیار و همچنین قدرت قضاوت داده شد. انسان موجودی است که از ابتدا گویی قاضی به دنیا آمده و مرتب در حال قضاوت کردن است. ما هر روز صبح که بیدار میشویم، مرتب در حال قضاوت هستیم که آیا این کار را بکنم یا نه؟ به این مکان بروم یا نه و هزاران قضاوت دیگر که انجام میدهیم. هر کدام از راهها چه تقوا و چه فجور ممکن است هزاران شاخه شوند. در اینجا بود که خداوند یک عملیات شعبدهبازی انجام داد که برای یافتن گنج باید جستجو کنید در زمان حرکت یک راه مانند گلستان و دیگری مانند کویر و خارستان است. زمانی که وارد گلستان میشوید در نهایت سر از جهنم درمیآورید اما زمانی که وارد کویر میشوید از بهشت و گلستان سر در میآورید، بدین معنا که راه آسان به سختی و راه سخت به آسانی منتهی میشود. همچون کسی که برای بهدستآوردن ثروت با انتخاب راه آسان دست به دزدی، رشوه و قاچاق زده و در کوتاه مدت به ثروت میرسد که نتیجهاش معلوم است و در مقابل، شخصی که با زحمت بعد از سالها به ثروت میرسد و خود و فرزندانش از آن بهره میبرند یا مسافرانی که در طول درمان با مشکلات برخورد میکنند؛ این راه خارستان است و گاهی میخواهند آن را به گلستان تبدیل کنند و گریزی به مواد میزنند البته ظاهر آن گلستان است اما به ناکجاآباد خواهند رفت.
قضاوت در فطرت ما برنامهریزی شده است. مشکل از جایی آغاز میشود که در حیطهای که به ما مربوط نیست وارد حوزه قضاوت میشویم و اینجاست که مبحث جهالت مطرح میشود. هنگامی که در امور شخصی دیگران تجسس میکنیم و نظر میدهیم این به معنی جهالت است. برای قضاوت کردن پارامترهای زیادی لازم است که باید رعایت شود، یک قاضی پروندهای را مطرح میکند و با بررسیها هیئت منصفه و قاضی، باز هم امکان اشتباه وجود دارد بنابراین در اموری که به ما مربوط نیست نباید وارد شده و قضاوت کنیم زیرا باعث تخریب میشود که اینها همه ریشه در جهالت ما دارد. اگر ما بیلزن هستیم باغچه خود را بیل بزنیم و دوربین را روی اعمال خود بیندازیم چرا که قضاوت کردن براساس حس، ظن و گمان کار درستی نیست. در قوانین فیزیک مبحثی وجود دارد به نام نیرو که این نیروها به چهار بخش تقسیم میشوند؛ نیروی جاذبه، نیروی جاذبه و دافعه الکتریکی، نیروی هستهای قوی، نیروی هستهای ضعیف، نیرو مساوی است با حس و همین حس باعث حرکت میشود و باید دانست که این نیروها هم قوانینی دارند یعنی اگر بخواهیم نیرو داشته باشیم حتماً باید دو قطب وجود داشته باشد قطب منفی و قطب مثبت، پس برای به وجودآمدن نیرو باید هر دو قطب وجود داشته باشد.
پس در درمان اعتیاد باید ناخالصیها برطرف شود و کمکم به صفر برسد. اگر ما احساس خوبی به شخص یا محیط پیدا میکنیم علت این است که آن شخص یا محیط یک میدان خوبی در اطراف خود دارد و در درون ما هم یک نیروی جاذبه وجود دارد که این نیرو با نیروی بیرونی کنار هم قرار میگیرند و به این صورت یک حس خوب بهوجود میآید و اگر این نیرو در درون ما وجود نداشته باشد وقتی در آن محیط قرار میگیریم هیچ حس خوبی به ما دست نمیدهد. حال اگر ما یک فردی را میبینیم و حس نفرت به آن شخص پیدا میکنیم این ویژگی بد که در شخص مقابل است در خود ما هم است به این دلیل است که احساس بدی به ما دست میدهد. ممکن است این صفات به صورت آشکار باشد یا پنهان اگر پنهان باشد باید خودمان آن را شناسایی کنیم و برای درمانش کوشش کنیم. باید دانست که قضاوت یک حس منفی است و اگر بخواهیم مدام در مورد دیگران قضاوت کنیم و دنبال نقاط ضعف و قوت دیگران بپردازیم از خود غافل میشویم و احساس بد خودمان را توجیه میکنیم.
وقتی که شخصی را محکوم میکنیم چه در ظاهر و چه در باطن مثل این است که به شهر وجودی او حمله کردهایم و به این ترتیب با او وارد جنگ میشویم و باید منتظر حمله آن به شهر وجودی خودمان باشیم. این جنگها با یکدیگر باعث میشود که انرژی زیادی از دست دهند و در هر دو احساس خیلی بدی بهوجود آید. اگر ما فرایند قضاوت را متوقف کنیم نتیجه به سود ما میشود و شرایط طوری مهیا میشود که ما آن صفت بد را در خودمان کشف میکنیم مشکل انسانها این است که تاریکیها و صفات بد را در خود نمیبینند و برای تزکیه خود کوشش نمیکنند. اگر ما بتوانیم صفات بد را در خودمان پیدا کنیم و آن را از بین ببریم بر نفس امر کننده خود غلبه کردهایم و به حال خوبی میرسیم. وقتی ما دائم در حال قضاوت کردن هستیم عیبهای خود را نمیبینیم و هرچه دیگران به ما بگویند قبول نمیکنیم و به نوعی دلمان کور میشود. نفس ما به ما حقه میزند و میگوید تو چقدر زرنگ هستی تو چقدر تیزبین هستی که توانستهای معایب دیگران را پیدا کنی و به این ترتیب ما گول میخوریم و از خود غافل میشویم و انرژی و بصیرت خودمان را از دست میدهیم.
انسان میتواند از قضاوت کردن به نفع خود استفاده کند و عیوب خودش را پیدا کند و در صدد رفع آن برآید. ما نباید از تخریب دیگران انرژی بهدست آوریم و باید دانست که این انرژی بسیار کشنده و زودگذر است روزی میرسد که چند برابر آن از ما پس گرفته میشود. ما میتوانیم در جایگاه خودمان قضاوت کنیم ولی در بسیاری از موارد ما علم قضاوت را نداریم. حالا میتوانیم رابطه بین بعضی از دستور جلسات هفتگی را با مسئله درمان اعتیاد بهتر درک کنیم از جمله دستور جلسه قضاوت و جهالت. قدر مسلم در کنار هم قرار گرفتن این دو واژه، مفهوم خاصی را دنبال میکند و ما را هدایت میکند که رابطه این دو وضعیت را بهتر درک کنم. واژه قضاوت از قضا و به معنی حکم صادر کردن است. البته بعد از سنجش و اندازهگیری که تحت واژه قدر از آن یاد میشود به معنی مقدار و اندازه، قضا و قدر به معنی اندازهگیری و سپس حکم صادر کردن است. مثلاً ترازو که سنجش و اندازهگیری میکند و سپس اعلام میکند که وزن این جنس چقدر است. قضاوت خصوصیتی است که خداوند در خلقت انسان و در نهاد او قرار داده زیرا انسان موجودی است که اختیار دارد از زمانی که اختیار به انسان تفیظ گردید قدرت تجزیه و تحلیل مسائل و سپس تصمیمگیری بر مبنای اختیار نیز به او داده شد. انسان در طول زندگی و حتی در یک روز از صبح تا شب و از شب تا صبح و حتی هنگام خواب بر سر دوراهی و چند راهیهای متعدد قرار میگیرد و بایستی قضاوت کند و تصمیم بگیرد که کدام درست است و کدام نادرست است.
برای عبور از این دوراهیها انسان قدرت اختیار و قدرت قضاوت را در اختیار دارد مصداق آیه شریفه «و نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» وقتی نفس به مرحله میانه میرسد پس الهام میشود به او فجور و تقوا پس بر همین اساس انسان از طرف خداوند به سمت دوراهی هدایت شده است. آیه شریفه «وَ هَدَیْناهُ النَّجْدَیْنِ» (انسان را به دوراهی هدایت کردیم). بنابراین انسان مختار است که انتخاب کند فجور یا تقوا. اعتیاد یا رهایی از ارزشها یا ضدارزشها و غیره. بنابراین انسان برای عبور از این تنگناها نیاز به قدرت تجزیه و تحلیل و قضاوت دارد. قدرت تعقل و تفکر انسان و توان ذهنی او ابزارهای سنجش و اندازهگیری برای این امر هستند. تا اینجا میدانیم که قضاوت امری است که برای هدایت انسان لازم و ضروری است اما مثل تمام امور دیگر ممکن است از این قدرت در جهت منفی هم استفاده کند. زمانی که ما از این قدرت برای اموری خارج از مصادیق فوق استفاده کنیم، زمانی است که دچار اشتباه و گمراهی میشویم. برای مثال ما از قدرت قضاوت در مورد عملکرد انسانهای دیگر ممکن است استفاده کنیم و حکم صادر کنیم که فلانی خوب است یا بد است. در زندگی شخصی او چه میگذرد، چه کرده و چه میکند، این موضوع یعنی قضاوت در مورد دیگران یکی از کارهایی است که در ادیان مختلف به آن اشاره شده و انسانها را از آن برحذر داشتهاند.
در همه فرهنگها بصورت متفقالقول گفته شده که تجسس در امور شخصی دیگران و قضاوت در مورد دیگران امری نکوهیده است. تجسس در امور دیگران و قضاوت در مورد سایر انسانها استفاده از انرژی و قدرتی است که باید صرف امورات و عملکرد خودمان شود تا به آرامش و حال خوش و صلح برسیم. اگر از این توان و انرژی برای اموراتی استفاده کنیم که هیچ نفعی برای ما ندارد قطعاً خود را از رسیدن به صلح و آرامش و حال خوش محروم کردهایم. شاید هیچ موضوعی به اندازه قضاوت در مورد دیگران تا این حد در زندگی انسان رسوخ نکرده باشد. بعضیها صبح تا شب تماماً مشغول قضاوت در مورد موضوعاتی هستند که هیچ ربطی به آنها ندارد.
البته لازم است بگوییم که در ساختارهای اداری و دولتی بعضیها شغلشان قضاوت است که از حیطه بحث ما خارج است. آنها انسانهای شریفی هستند که تخصص قضاوت را دارند و به قول معروف درس آن را خواندهاند و تجربه هم دارند و باید کار قضاوت و یا تجسس را انجام دهند، آن هم در جهت خیر و تأمین امنیت و صلح برای مردم و جامعه، تازه آنها هم با این اوصاف و مطالعات و دقت بسیاری که دارند باز هم ممکن است دچار اشتباه شوند چه برسد به ما که نه درس آن را خواندهایم و نه تخصص آن را داریم. ما چگونه میتوانیم در مورد دیگران قضاوت کنیم در حالی که اطلاعاتمان ممکن است کاملاً اشتباه باشد. به هر حال این دستور جلسه میخواهد بگوید زمانی که ما از قدرت قضاوت نابجا استفاده کنیم و حال خودمان و دیگران را خراب کنیم نشانه این است که ما انسان جاهل و نادانی هستیم هرچه جاهلتر و نادانتر باشیم قضاوت ما در مورد دیگران بیشتر و در مورد خودمان کمتر است و هرچه ما داناتر و آگاهتر باشیم قضاوتمان در مورد خودمان بیشتر و در مورد دیگران کمتر خواهد بود. نقل است از حضرت مسیح؛ که چگونه است که خسی را در چشم دیگران میبیند و چوب را در چشم خود نمیبیند و یا از ائمه نقل است که هر کس دیگری را به ناحق و به گناه قضاوت کند نمیرد تا خودش آن گناه را مرتکب شود. به هر حال نتیجهای که از این دستور جلسه میگیریم این است که ما هر چه به سمت دانایی حرکت میکنیم قضاوتمان و توجهمان و تمرکزمان از روی دیگران برداشته میشود و معطوف خودمان میشود. در کنگره ۶۰ جمله معروفی وجود دارد که میگوید دوربین را از روی دیگران بردارید و بر روی خودتان بیندازید. یک سفر اولی در کنگره ۶۰ بایستی تمام انرژی و توان خود را صرف این مسئله کند که خوب سفر کند و کاری به سفر اولیهای دیگر نداشته باشد و همینطور یک سفر دومی و یا هر کس دیگری اگر توجهش روی عملکرد خودش باشد از انرژی خود بجا و درست استفاده کرده است و در غیر اینصورت این انرژی و توان هرز میرود.
شاید عامل بسیاری از حال خرابیها همین قضاوتهای نادرست و نابجا باشد که اگر از زندگی ما خارج شوند روی آرامش و صلح را خواهیم دید وگرنه تا زمانی چشمانمان روی اشتباهات دیگران زوم شده و دائماً دیگران را ارزیابی میکنیم و خودمان را بنده مخلص و معصوم خداوند میدانیم، بدانیم که در رنج و عذاب خواهیم بود. جالب است که بنیان کنگره ۶۰ میگویند:«وقتی شما اشتباهات دیگران را خیلی پررنگ میبینید و حساس میشوید روی اشتباهات دیگران معنی آن این است که خود شما دچار همان وضعیت هستید و خودمان از همان جنس هستیم» انسانها اشتباه میکنند همه انسانها در حال آموزش و فراگیری هستند چرا بایستی ما توانمان را برای کشف اشتباهات دیگران و قضاوت در مورد آنها بگذاریم آیا خودمان اشتباه نمیکنیم؟ آیا خودمان تا به حال مرتکب ضدارزش نشدهایم؟ دوست داریم دیگران در مورد اشتباهات ما چگونه قضاوت کنند؟ کنگره ۶۰ اهمیت زیادی برای این مسئله قائل است و کسانی که بخواهند در مورد دیگران قضاوت کنند و حکم صادر کنند در مورد دیگران و امور شخصی دیگران تجسس نمایند از نظر کنگره ۶۰ چیزی از آموزشهای کنگره دریافت نکرده است و قطعاً به تعادلی که موردنظر کنگره ۶۰ است نخواهند رسید.
منابع: سیدی قضاوت و جهالت، سیدی قضاوت (استاد امین)، صحبتهای دیدهبان محترم آقای خدامی
رابط خبری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون یکم)
ویراستاری: همسفر منصوره رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون یکم)
ارسال: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون یکم)
همسفران نمایندگی کریمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
117