English Version
English

حرمت کنگره جایگاه بسیار عظیمی دارد

حرمت کنگره جایگاه بسیار عظیمی دارد

هفتمین جلسه از دور اول کارگاه های آموزشی عمومی کنگره ۶۰،نمایندگی امیر اراک با استادی دیده بان محترم آقای احمد حکیمی و نگهبانی مسافر مجتبی و دبیری مسافر احمد،با دستور جلسه<<حرمت کنگره 60 چرا رابطه مالی کاری و خانوادگی در کنگره 60 ممنوع است؟>>روز پنجشنبه ۱۴۰۳/4/7 ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان احمد هستم یک مسافر، خیلی خوشحالم که امروز در شعبه امیر اراک حضور دارم، کاری که انجام شد کار کوچکی نبود و نیست ما اعضای کنگره ۶۰ وقتی به مرحله درمان می‌رسیم و تمایل داریم که خدمت را آغاز کنیم، اول خدمت به خود و سپس خدمت به همنوع خودمان مهم است. دیگر حق انتخاب نداریم که کجا برای ما راحت‌تر است، کجا برای ما سبک‌تر است،کجا می توانیم مثمر ثمر باشیم. باید نگاه کنیم و ببینیم که کجا نیاز به نیرو دارد، ما باید خودمان را برای خدمت کردن در کنگره داوطلب کنیم. با توجه به تفکیک شعب در اراک و تشکیل شعبه امیر در اراک باید بدانیم که جدا شدن همیشه از نوساناتی برخوردار است،اما کم کم شکل خودش را پیدا می کند و در قالب اصلی خودش قرار می‌گیرد. کاری که در سطح استان انجام شد و در واقع شعبات اضافه شد.

شعبه پروین اعتصامی به کمک همه اعضا ساخته شد و الان فرآیند ساخت در استان مرکزی در مرحله ای قرار دارد که دیگر از تک شعبه بودن و حتی دو شعبه بودن خارج شده و به پتانسیلی رسیده که از این شجره جوانه های جدیدی ایجاد می شود که این جوانه ها قطعا به تولید خواهند رسید. همدلی ما می تواند نقطه قوتی باشد که ما بتوانیم به انسان‌هایی که گرفتار هستند کمک کنیم، وظیفه ما این است.
کاری که انجام می‌دهیم مهم است و در کجا قرار داریم اهمیتی ندارد و الان در مرحله بسیار حساسی قرار داریم از نظر شکل قالب اینکه الان شعبه پروین اعتصامی وجود دارد، شعبه امیر تشکیل شده، پارک دارای ایجنت و مرزبان شده است، شعبه دکتر احمد شکل گرفته، شعبه شهباز وجود دارد و این شعب که در استان هست که نزدیک به یکدیگر است،چیزی که باعث رشد و توسعه در کل ساختار می شود همدلی بین همه اعضای خدمتگزار در این نمایندگی است.

به شدت از جداسازی بپرهیزید ، که این افراد از شعبه پروین اعتصامی هستند ،این افراد از شعبه امیر، همه اعضای کنگره هستیم ، ما اعضای یک خانواده هستیم، اگر می‌خواهیم جداسازی انجام دهیم، این جداسازی را باید در قالب حرمت و قوانین کنگره انجام دهیم و خط و خطوط مسائلی که بین انسان‌ها می‌گذرد ، ما باید در قالب حرمت حواسمان باشد. در غیر این صورت وقتی شعبه امیر و پروین اعتصامی در پارک حضور دارند و شعبه دکتر احمد هم حضور دارد فرقی بین اعضا نیست همه اعضای کنگره ۶۰ هستند و همگی با هم ورزش می‌کنند و وظیفه‌ای که بر عهده دارند را انجام می‌دهند . پس قالبی که ما باید شکل  بدهیم تا این قالب باعث رشد شود همدلی است. هیچکس نباید در کنگره برای خدمتگزار بودن و ماندن دنبال آمار باشد، چون این یه کاری است که هم صور آشکار دارد و هم صور پنهان دارد .

بنابراین امیدوارم که قدر این گستردگی را بدانید و مطمئن باشید اگر از نظر ساختار و جهان‌بینی اعضا به یک تفکر و یک همدلی و یک اندیشه مناسب نرسیده بودند اصلاً یک همچین اتفاقاتی رخ نمی‌داد پس این نشانه‌هایی است که ما می‌توانیم با تلاش بیشتر کوشش بیشتر بتوانیم به انسان‌های بیشتری کمک و یاری برسانیم و الان ماموریت بعدی ما چیست؟ ماموریت بعدی ما این است که زمینی را در یک قسمت دیگری از منطقه خریداری کنیم و شعبه جدیدی را احداث کنیم و دوباره جوانه ای از کنار این شجره روییدن بگیرد و تولید داشته باشیم. در کنگره کسی خدمتگزار می‌شود که حال خوبی دارد که من خود را زیر پا بگذارد. خیلی کار سختی است. این کنترل منیت کار آسانی نیست. من به هر درجه‌ای از ساختار کنگره ۶۰ برسم که به زعم دیگران درجه بالایی است ، باید رفتار با تفکر و اندیشه‌ای داشته باشم. خدمتگزار بودن یک فرصت است که یک فرد قدم‌هایی را به عنوان یک انسان برای خودش برمی‌دارد و ببینید طبیعت چقدر و چگونه کار می‌کند که ما انسان‌ها از نعمت‌هایی که در اختیارمان است استفاده می‌کنیم تا حیاتمان لذت ببریم .

در هستی تمام موجوداتی که دارای نفس هستند همه به آن کمک می‌کنند و تولید دارند تنها موجودی که می‌تواند مصرف بکند و تولید نداشته باشد انسان است، بنابراین در هر جایگاه خدمتی که قرار می‌گیریم کاملاً باید حواسمان به آن جایگاه باشد، وظیفه مان را به درستی انجام بدهیم، انجام کار اشتباه مساوی با آدم بدی بودن نیست، انجام کار اشتباه مساوی با عدم آگاهی است، عدم دانایی است ،عدم اطلاعات صحیح در مورد آن کار است ، وقتی اینگونه نگاه می‌کنیم دیگر نمی‌گوییم کسی آدم بدی است، دیگر نمی‌گوییم آدم خودخواهی است و حتی به روی او نمی‌آوریم، که تو در مورد این موضوع ناآگاه هستی ،که یک چنین اشتباهی انجام می‌دهی ،می‌گویی حالا اشتباه صورت گرفته چه کار کنیم تا آن را درست کنیم؟ما باید درست عمل کنیم و احترام متقابل بین ما وجود داشته باشد و همدیگر را از بالا نگاه نکنیم و به همدیگر فخر نفروشیم چون ما شعبه‌ای هستیم که هم صور آشکار و پنهان داریم و تازه وارد به شعبه ما وارد می‌شود. تضمین بودن مادر کنگره و صلح و آرامش و رسیدن به درمان در گرو احترام گذاشتن به حرمت کنگره و قوانین کنگره است، چون حرمت کنگره جایگاه بسیار بسیار عظیمی برای هر یک از ما در وجود خودمان و در حضورمان در کنگره دارد .وقتی می‌گوییم مکان مقدس و امن است و ما باید یک سری کارها را انجام ندهیم، داریم تمرین می‌کنیم که خودمان نسبت به حریم شخصی خودمان این کار را انجام ندهیم، وقتی  می‌گوید دروغ نگو ،نمی‌گوید در بیرون دروغ نگو ،اگر می‌خواهی در بیرون دروغ نگویی اول باید به خودت دروغ نگویی .انسانی که به خودش دروغ بگوید و خودش خودش را فریب بدهد، خب در بیرون چه انتظاری از آن فرد دارید؟ چه انتظاری از آن فرد می‌رود؟ ساختار کنگره را این شکلی نگاه کنید. خیلی شبیه بیمارستان است که فرد می‌آید برای اینکه به آن درمان برسد به آن رنجی که دارد پایان بدهد

اگر فرد بیاید در این حوزه قرار بگیرد و دچار یک سری مسائل دیگر بشود و به نتیجه نرسد خب چه اتفاقی برای آن فرد می‌افتد درست است در کنار هم هستیم ولی هر کدام از ما مسیر درمانی خودمان را طی می‌کنیم من چیزی که الان در کنگره برایم مسجل شده است اصلاً کاری به حرمت و قوانین ندارم تجربه‌ام را می‌گویم. یکی از روزنه‌های رسیدن آفت به همدیگر تلفن است .تمام مسائل ریشه‌اش در تلفن زدن است ،ما اصلاً نیازی نداریم تلفن بزنیم تا احوال همدیگر را بپرسیم، اگر قرار بود به همدیگر تلفن بدهیم و احوال همدیگر را بپرسیم اعلام می‌کردیم که عزیزانی که در یک لژیون هستند از همدیگر شماره یکدیگر را بگیرید و به همدیگر زنگ بزنید و هوای همدیگر را داشته باشید، فردی که خودش پایش در گچ است چه کسی را می‌خواهد روی دوش بگیرد و از رودخانه رد کند یا از خیابان رد کند؟ علاوه بر اینکه خودش را به زمین می‌زند، آن نفر را هم با سر به زمین می‌کوباند .اصلاً ما لازم نیست احوال همدیگر را بپرسیم ، برای اینکه یک روز در میان همدیگر را می‌بینیم. ما کدام یک از فامیل‌های مان را یک روز در میان می‌بینیم، کدام یک از اعضای خانواده مان را هر روز می‌بینیم، خب ما هر کاری داریم وقتی اینجا می‌آییم انجام می‌دهیم، نیازی به تلفن نداریم، اولش از احوالپرسی شروع می‌شود، بعد از اتفاقات صحبت کردن و گسترش دادن حاشیه که اصلاً جز خرج کردن انرژی و به دست نیاوردن نتیجه مطلوب برای فرد هیچ نتیجه دیگری ندارد ،چون در کنگره واقعاً از نظر عملکرد یک دموکراسی بسیار بسیار متعادل وجود دارد. چرا این مطرح می‌شود ؟

برای اینکه از نظر من با بیست سال تجربه راهنمایی هیچ موضوع مهم و اورژانسی نیست که نیاز باشد که رهجو تلفن راهنمایش را داشته باشد ،یک موقع من از اعضا می‌پرسم می‌گویم شما یک اتفاق اورژانسی را اعلام کنید که نیاز باشد راهنما بداند، اوتی ریخت به راهنما ربطی ندارد ،دیر به کلینیک رسیده‌اید به راهنما ربطی ندارد، در کارتان مشکلی به وجود آمده به راهنما ربطی ندارد، مشکلی در محیط کار اتفاق افتاده به راهنما ربطی ندارد، پلیس شما را گرفته به راهنما ربطی ندارد، خدای ناکرده اتفاق ناگواری افتاده به راهنما ربطی ندارد، جشن و سرور است به راهنما ربطی ندارد، شما از آقای مهندس بپرسید. آقای مهندس شما آیا به فردی اجازه می‌دهید که در کارگاه آموزشی شرکت نکند و بگوید من یک مشکلی دارم و امروز نمی‌توانم در کارگاه آموزشی شرکت کنم و آقای مهندس بگویند اشکالی ندارد و شما حق دارید در کارگاه آموزشی شرکت نکنید. ببینید آقای مهندس اصلاً این را می‌پذیرند؟ اصلاً ما در جایگاهی نیستیم که به یک فردی بگوییم در کارگاه آموزشی شرکت نکند. اگر نتوانیم از این ارتباط استفاده درستی را به انجام برسانیم تبدیل به ضد خودش می‌شود .

می‌گوییم ما از همدیگر پول نمی‌گیریم و به همدیگر پولی نمی‌دهیم، ما همه این‌ها را تجربه کردیم، من مسئول شهرستان بودم به یک سری از افراد کاملاً با اطلاع آقای مهندس و با مشارکت آقای مهندس یک سری کمک می رساندیم تا این‌ها به درمان برسند.حتی یک نفر از این‌ها نتیجه مطلوب به ما ندادند ، یک نفر حتی محض نمونه نتیجه مطلوب به ما ندادند ،خرج OT دادیم، کرایه راه دادیم ، ایاب و ذهاب دادیم، در سال ۸۳ و ۸۴ بود ولی یک نفر از این افراد به درمان نرسیدند. بنابراین اگر می‌خواهیم نتیجه مطلوب بگیریم باید حرمت کنگره ۶۰ را رعایت کنیم ، در حرمت کنگره ۶۰ یک چیزهایی نوشته شده است اما یک چیزهایی هم نانوشته است .چیزهای نانوشته چیست؟ حرمت کنگره می‌گوید وقتی نگهبان جلسه را شروع می‌کند صدا از دیوار در بیاید ولی از کسی نباید صدا در بیاید.

اگر فردی در یک جلسه با شما صحبت می‌کند به درمان شما لطمه وارد می‌کند، تمرکز شما را می‌گیرد و شما نباید اجازه بدهید. ولی ما می‌بینیم دو نفر با همدیگر صحبت می‌کنند ، خب اگر صحبتی دارید پس اینجا چه کار می‌کنید؟ اینجا که جای صحبت کردن نیست کارگاه آموزشی است. حالا یک فردی نمی‌داند و سؤالی می‌پرسد، شما خیلی محترمانه بگویید اجازه بده تا جلسه تمام شود ،من بعد از جلسه در خدمت شما هستم. شما وقتی وارد یک فضایی میشوید ،باید  بلافاصله موبایلت را سایلنت کنی، در فضای بسته قرار بگیری باید بلافاصله گوشی را سایلنت کنی ، تا تمرکز یک سری از افراد به هم نخورد، اگر من برای آموزش خودم نتوانم یک ساعت و نیم تحمل کنم و طاقت بیاورم چگونه می‌خواهم یک عمر بر خیلی از کارها مسلط باشم، چون هر کدام از ما اینجا می‌نشینیم نیروی بازدارنده تمام تلاشش را می‌کند تا ما را از روی این صندلی به بیرون بکشاند و از جمع ما را خارج کند. چرا از جمع خارج می‌کند؟ وقتی از جمع انسان را خارج کرد ، انسان را صید و شکار میکند، ما از طبیعت درس می‌گیریم وقتی در طبیعت موجودی می‌خواهد موجود دیگر را شکار کند از گله و جمع او را جدا می‌کند و وقتی او را جدا کرد روی سرش می‌ریزند .

وقتی یک سفر اولی را به خاطر سیگار کشیدن بیرون می‌برد با او چه کار می‌کند؟ اینجا یک موضوعاتی است که ما باید حواسمان به آنها باشد، ما در کارگاه آموزشی از همدیگر سوال نمیپرسیم ، هیچ چیزی نمی‌گوییم .در کارگاه آموزشی یک فردی یک نوشتاری را می‌خواند اصلاً اگر کلمات را نادرست هم ادا کند هیچ کسی حق ندارد کلمات درست را به او بگوید فقط باید گوش کنیم و هیچ چیزی نگوییم تا او بخواند و رد شود بعد خودش متوجه می‌شود. اصلاً نیاز به گفتن در بعد هم نیست . ببینید چقدر سیستم به موضوعات دقیق نگاه می‌کند. اصلاً لازم نیست  کلمات درست را یادش دهید، حتی اگر کنار او نشسته‌اید، حتی اگر یک کلمه‌ای را به مشکل خورد باید از آن رد شود و کسی نباید درست آن را به او بگوید. بعد هم هر نوشتاری که می‌خوانید آخرش نوشته کنگره ۶۰. اگر حرمت خوانده می‌شود آخرش نوشته شده

کنگره ۶۰ ما باید با گفتن کنگره ۶۰ ختم نوشتار را اعلام کنیم ،تا پایانش اعلام شود که افراد دست بزنند، اینها نکات ریزی است که ما در کنگره برای آنها دستورالعمل داریم و رعایت اینها ضامن پایداری تک تک ماست تا سفر خوبی داشته باشیم ، من یک کاری در سفر دوم انجام دادم و الان بیشتر از ۲۰ سال است که یادم مانده است حرمت کنگره را زیر پا گذاشتم. از آکادمی خارج شدم. اگر آن مسافر تنها پیش من آمده بود، من هیچ موقع آن کار را انجام نمی‌دادم ،ولی هر چه که بود با همسفرش پیش من آمد و از من طلب مسائل مادی کرد من باید چه کار می‌کردم بلد نبودم، تجربه اش را نداشتم، باید دستش را می‌گرفتم و از کنار همسفرش او را جدا می‌کردم، او را به یک گوشه میبردم و به او می‌گفتم این مسئله‌ای که از من طلب می‌کنی با حرمت کنگره منافات دارد و کنگره به من اجازه این کار را نمی‌دهد

تا جلوی فردی که با او هست تخریب نشود، اما من تجربه این را نداشتم و نتوانستم این کار را بکنم آگاهیش را نداشتم و به او کمک کردم. ماه‌ها می‌دیدم که موقعی که می‌آید سرک می‌کشد ببیند از چه مسیری برود که در برد دید من قرار نگیرد، خب من در او تخریب ایجاد کرده بودم ، بعد از چند هفته‌ای او را صدا کردم و به او گفتم نمی‌خواهد این کار را بکند، بین من و شما یک چیزی گذشته و تمام شده است، انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده . اما من می‌دانستم چه تخریبی در او ایجاد کرده‌ام و حرمت را زیر پا گذاشته‌ام و همان بود و همان شد. چون چیزی که تعیین می‌کند انسان در چه جایگاهی قرار دارد اندیشه و تفکر و شخصیت اوست ،تعیین کننده این که من و شما چه فکری می کنیم به خاطر همین است که کنگره ۶۰ یک قالبی دارد و این واقعیت است که من را به سمت جایگاه انسانی سوق می‌دهد، می‌گوید پوشش شما باید این شکلی باشد ،گفتارت باید اینگونه باشد، آموزش باید اینگونه باشد و باید این را یاد بگیری که تا هستی هست انسان باید در حال آموزش باشد و انسانی که آموزش ندارد، انسانی است که متوقف است و انسان متوقف مثل باتلاق می‌ماند، مثل یک آب راکد می‌ماند که خروجی و ورودی ندارد.

الان هم می‌بینید زندگی را در سطح نگاه کردن این گونه است که فقط انسان چند آیتم داشته باشد و زندگی خوب است پس یاد می‌گیرید که اینطور نیست، واقعاً نیست. امیدوارم این همدلی را با همدیگر داشته باشیم ،سفارشاتی که آقای مهندس روزهای چهارشنبه که  در جلسات هم خوانده می‌شود و همه عزیزان سفر دوم و خدمتگزاران همه باید چهارشنبه‌ها را حتی اگر نمی‌توانند لایو را ببینند باید بلافاصله بعد از پایان جلسه از سایت کنگره آن را دانلود کنند و صحبت‌های آقای مهندس را بشنوند تا بروز باشند وCDهای هفتگی عزیزانی که سی‌CDدی خود را نوشته‌اند و عزیزانی که در حال نوشتن سی CD هستند واقعاً استفاده کنند در CD آهن علاوه بر ده‌ها مطلبی که به درد تک تک ما می‌خورد ، یک نکته‌ای را امروز که در راه بودم و برای چندمین بار بود که CD را گوش می دادم برایم یادآوری شد که ای انسان به خرابی‌های گذشته فکر نکن، و افسوس نخور، اصلاً به هیچ چیز منفی زندگیت فکر نکن، تو توانایی تمامی تغییرات را داری، مثبت نگاه کن و بگو می‌توانم و می‌توانم. من هم همینگونه نگاه کردم، من هم یک یا دو هفته که از آمدنم به کنگره گذشته بود همینطوری دور خودم می‌چرخیدم. یک روز که در سالن آکادمی نشسته بودم به خودم گفتم تو داری چیکار می‌کنی؟

تو هنوز داری خودت را بازی می‌دهی، تو هنوز داری با سر خودت راه می‌روی، تو مگر نپذیرفتی که این روش، روش عقلانی است. مگر نپذیرفتی که این روش ،روش درستی است؟ پس چرا برای خودت قدم برنمی‌داری؟ پس چرا چیزی را درست نمی‌کنی؟ پس چرا وضعیتت این است؟ پس چرا اینقدر کج و کوله هستی؟ و این در و آن در می‌زنی ؟پس خودم را جمع و جور کردم .از آن لحظه‌ای که این اتفاق افتاد، کاملاً ورق عوض شد و کاملاً رشد را احساس می‌کردم و خدا را شکر میکنم. زمانی که من این را به خودم می گفتم نه لژیونی وجود داشت  و نه فردی بود که وادی را توضیح بدهد. در کنگره مختص فقط روی DST و متد درمان تمرکز بود و کمتر جهان‌بینی مطرح می‌شد .

کسی نمی‌دانست ،آقای مهندس هم هفته‌ای یک بار استاد بودند. اما انقدر موضوعات کنگره زیاد بود و به خاطر اینکه ساختار اولیه داشت شکل می‌گرفت و موضوعات مختلف انقدر زیاد بود، آقای مهندس به جهان‌بینی و توضیح آن نمی‌رسیدند. یک سری افراد بودند که هنوز بستر این جهان‌بینی که وادی اول به آنها انتقال داده بشود وجود نداشت .اما ببینید الان چقدر این مسیر تغییر کرده، پس قدر آن را بدانید و یک توصیه به عزیزانی دارم که دارند برای خودشان قدم برمی‌دارند تا خودشان را اصلاح کنند و ساختار درونیشان را تغییر دهند. عزیزان این تغییرات با مصرف سیگار به هیچ جایی نمی‌رسد .یک توصیه برای شما دارم، اگر بین مواد و سیگار بخواهید انتخاب کنید ، مواد را انتخاب کنید، ولی سیگار را درمان کنید و بروید. سیگارتان را درمان کنید ، بعد هر کاری که می‌خواهید بکنید . اگر یکی بیاید به من بگوید که آقا من از بین این دو مقوله کدام را انتخاب کنم می‌گویم،جفت این‌ها تخریب است. ولی می‌خواهی یک کوکتل مواد درست کنی برو مصرف کن ،ولی طرف سیگار نرو .که آنقدر این تخریبش برای انسان‌ها پنهان است، ولی در کنگره دیگر پنهان نیست، در کنگره پنهان نیست.

چرا یک آدم سیگاری رو نگاه می‌کنید می‌بینید چهره‌اش و لبهای او این گونه است و معلوم است که یک عدم تعادلی در او وجود دارد. این مرگ سلولی است .برای اینکه به خیلی از سلول‌های جسم او اکسیژن نمی‌رسد و فردی که دارد سیگار می‌کشد به یک سوم سلول‌های بدنش اکسیژن نمی‌رسد، یا اکسیژن به حداقل می‌رسد، و سلول‌ها از بین می‌رود. از بین رفتن سلول‌ها یعنی چه؟ یعنی بروز بیماری. سلول‌ها وقتی می‌میرند چه می‌شود؟ ما در صور آشکار وقتی یک نفر می‌میرد او را دفن می‌کنیم. ولی وقتی سلول‌ها در بدن ما می‌میرند از طریق ادرار و مدفوع دفع می‌شوند. یک فرد سیگاری در هر لحظه میلیاردها سلول را از بین می‌برد، برای همین بیماری به وجود می‌آید. برای همین در کنگره گفته می‌شود عزیزی که در حال درمان هستی درمان شما با مصرف سیگار اصلاً اتفاق نمی‌افتد.

چون سیگار یک پارازیت بسیار بسیار قوی روی عملکرد سیستم مخدرهای طبیعی بدن می‌گذارد و نمی‌گذارد که اگر بدن بخواهد ۸۰ درصد تولید داشته باشد و متعادل باشد ،تولید را به ۳۰ تا ۴۰ درصد می رساند و بعد از رهایی فرد به حال خوب نمی‌رسد و وقتی می‌گوییم به خاطر سیگار است ، باور نمی‌کند. اصلاً سفر اولی که سیگار می‌کشد، خواب خوبی ندارد و صبح که بیدار می‌شود احساس می‌کند که کمبود OT دارد و حالش خوب نیست و نمی‌داند که به خاطر سیگار است که حال خوبی ندارد و به دنبال OT می‌رود تا با خوردن OT حال بهتری پیدا کند در صورتی که اصلاً ربطی به OT ندارد و به خاطر مصرف سیگار است.فرد سیگار می‌کشد، رسوب در پا قرار می‌گیرد، پا درد، گرفتگی عضله، پرش پا ، داغ شدن و سرد شدن پا ، گزگز کردن و گر گرفتن، همه اش به خاطر مصرف سیگار است. خب باید این را درست کنید و ما هستیم تا این کار را انجام دهیم .خب دیگر چه می‌خواهیم؟ و چه بستری از این آماده‌تر هست؟

راه مشخص، مسیر مشخص، آگاهی وجود دارد ، داروی داروی درمان وجود دارد ، راهنمای درمان وجود دارد ، راهنمای هر نوع مسئله‌ای وجود دارد ، از اضافه وزن گرفته که راهنمایش وجود دارد ، سیگار که راهنمایش وجود دارد ، مواد که راهنمایش وجود دارد ،دیگر چه می‌خواهید ؟ امیدوارم استفاده لازم را ببریم ، تغییرات را در خودمان به وجود بیاوریم و با احترام گذشتن به حرمت و قوانین کنگره مسیر درست را برویم و به مسیر دیگر آسیب نزنیم و بدانیم که این درمان درمان بزرگ و عظیمی است و برای این درمان خیلی خیلی ارزش قائل شویم و تمام توانمان را به کار بگیریم

تایپ:مسافر امید

عکس و تنظیم:همسفر یاسین

 

نمایندگی امیر اراک

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .