English Version
English

بین من و راهنمایم باید حریم باشد اگر نباشد من نمی‌توانم آموزش بگیرم

بین من و راهنمایم باید حریم باشد اگر نباشد من نمی‌توانم آموزش بگیرم

ششمین جلسه از دور سوم لژیون سردار نمایندگی قائم‌شهر، با استادی دنور مسافر حمیدرضا، نگهبانی مسافر یوسف و دبیری مسافر علی اکبر و خزانه‌داری مسافر ابراهیم با دستور جلسه « حرمت کنگره ۶۰ ، چرا رابطه کاری و مالی و خانوادگی در کنگره ۶۰ ممنوع است » پنجشنبه ۷ تیر ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۶ برگزار شد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حمیدرضا هستم مسافر عضو لژیون سردار
از نگهبان جلسه کمال تقدیر و تشکر رادارم که این فرصت را در اختیار من قرار داد تا خدمت کنم و آموزش بگیرم.دستور جلسه حرمت کنگره 60 ، چرا رابطه مالی و کاری در کنگره 60 ممنوع است.حرمت از حریم می‌آید هر چیزی در هستی حریمی دارد همین امروز من در اخبار شنیدم خانه‌هایی که در حریم رودخانه در منطقه ما ساخته بودند دیشب در اثر سیل از بین رفت ، درواقع حریم را حفظ نکرده بودند.جناب مهندس در سی دی حرمت فرمودند : افراد کنگره مانند ستون‌های معبد یا مسجد هستند ، اگر فاصلگان ها کم باشد سقف‌های آن می‌ریزد و اگر فاصله‌اش زیاد باشد بازهم سقف‌های آن می‌ریزد .مانور خورشید را در نظر بگیریم اگر فاصله‌اش با ما کم باشد ، ما ذوب می‌شویم، اگر زیاد باشد یخ می‌زنیم .
تعادل، قانون نظام هستی است اما افراط‌وتفریط کار اهریمن است .بین من و راهنمایم باید حریم باشد اگر نباشد من نمی‌توانم آموزش بگیرم .در سی دی فاضلاب‌های جوشان جناب مهندس فرمودند: کنگره مانند حمام است ، همه‌ی افراد که می‌خواهند به حمام بروند باید لباسشان را دربیاورند، اگر من وارد کنگره شدم دلیلی ندارد که در بیرون از کنگره چه جایگاهی دارم ، هر جایگاهی دارم باید دم در بگذارم ، یعنی ظرف‌هایم را خالی کنم و بیایم در کنگره تا آموزش ببینم.

در قرآن یک سوره داریم بنام سوره توبه که در خصوص جنگ تبوک توضیح می‌دهد ، پیامبر ( ص ) از مردم خواست تا او را در جنگ یاری کنند یک سری افرادی بودند که قدرتمند بودن، مرکب داشتند ، شمشیر داشتند و پیغمبر را یاری کردند ، یک سری افرادی بودند که توان یاری کردند را نداشتند  ، می‌رفتند پیش پیامبرمی گفتند شما اگر به ما شمشیر بدهید ما در جنگ شرکت می‌کنیم.پیامبر فرمود من به‌اندازه کافی شمشیر و مرکب ندارم.این‌ها با چشم‌های گریان برگشتند .یک سری افراد بودند توانایی داشتند ، قدرت داشتند اما نرفتند سراغ پیامبر ، می‌گویند این افراد، افرادی هستند که مهر بدبختی روی سینه‌شان خرده است .
ما به کنگره می‌آییم تا درمان بشویم و اگر من حرمت‌ها را رعایت نکنم و بیایم رابطه کاری و مالی برقرار کنم باعث می‌شوم تا درمان صورت نگیرد
قضیه جنگ تبوک همانند کنگره 60 است.یک سری افراد توانایی مالی دارند و می‌توانند کمک کنند اما ترس دارند .یک سری افراد هم هستند که می‌خواهند باوجود وضعیت مالی نامناسب پهلوان شوند اما مهندس ازانها در خصوص شرایط آن‌ها جویا می‌شود و اگر شرایط مناسب نباشد اجازه پهلوان شدن به آن‌ها نمی‌دهد.
جناب مهندس می‌فرمایند تاریخ تکرار می‌شود.وادی هفتم می‌گوید برگشت از ضد ارزش‌ها .آیا امروز من توبه کردم کار من تمام می‌شود ، من یک سری کارهای ضد ارزشی قبلاً انجام داده‌ام مثالی که جناب مهندس فرمودند چکی که کشیدی 6 ماه بعد باید جایش را پرکنید.من چطور می‌توانم تزکیه و پالایش کنم ؟ با آن جرمی که مرتکب شدم با خریدن آن می‌توانم تزکیه و پالایش بشوم
امیدوارم افکار منفی من تبدیل به گفتار من نشود ، گفتار من تبدیل به رفتار من نشود و رفتار من تبدیل به عادت من نشود و عادت من تبدیل به شخصیت من نشود.از اینکه با سکوتتان به حرف‌های من گوش دادین سپاسگزارم.

تایپ و ارسال: مسافر محسن لژیون دوم
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .