English Version
English

زمانی من میتوانم از حرمت صحبت کنم که اینجا آموزش گرفته و بیرون از این درب حرمت‌ها را اجرا کنم

زمانی من میتوانم از حرمت صحبت کنم که اینجا آموزش گرفته و بیرون از این درب حرمت‌ها را اجرا کنم

دومین جلسه از دوره‌ی چهاردهم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی بنیان به استادی پهلوان صامت، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر جواد، با دستور جلسه «حرمت کنگره 60 چرا رابطه کاری، مالی و خانوادگی در کنگره 60 ممنوع است؟» پنجشنبه هفتم تیرماه 1403 رأس ساعت 17 آغاز شد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان صامت هستم مسافر؛ خوب من خدا رو شکر می‌کنم بابت فرصتی که پیش آمد تا در این جایگاه خدمت کنم. اول از ایجنت شعبه بنیان و همچنین از گروه مرزبانی و  تک‌تک شما تشکر می‌کنم که اجازه دادید تو این جایگاه بایستم و خدمت کنم و آموزش بگیریم.
خوب مسلماً آموزش‌ها توی کنگره 60 تقریبامثل شمشیر دولبه هست که انسان اگر رعایت کند و اگر قوانین و حرمت ها را رعایت بکند؛ این شمشیر دولبه میتواند هم صور پنهان و صور آشکار آدمها را تطبیق بدهد. حرمت در کنگره 60 فقط مختص کنگره شصت نیست.
آقای زرکش یک صحبتی میکنند میگویند که «شما در محوطه دانشگاه زمانی که میروید مدرک دکتری بگیرید از ترم دوم به بعد به شما دکتر میگویند. یعنی از ترم دوم درمحوطه دانشگاه شما دکتر محسوب میشوید. ولی آیا این مدرک دکتری و دکتر گفتن به این شخصی که دانشجو هست کافی است.»
برای من که در محوطه کنگره 60 در حال  قدم زدن هستم وحرمت های آنرا رعایت می‌کنم کافی است؟زمانی که یک دکتر میتواند دکترباشد که برود بیرون از محوطه دانشگاه  مطب بزند و چند نفر را به درمان برساند..
زمانی من میتوانم از حرمت صحبت کنم که اینجا آموزش گرفته و بیرون از این درب حرمت‌ها را اجرا کنم، حرمت تنها مختص کنگره 60  نیست. من خودم نگاه می‌کنم می‌بینم آقای مهندس می گویند: به ابعاد گسترده طبیعت نگاه کنید! طرف میرود و در مسیر یک رودخانه  و سیلاب یک خانه می سازد حرمت و حریم امن رودخانه و سیلاب رو میشکند.
شاید یک مدتی راحت باشد ولی یک بارندگی شدید میاید و ان زندگی و ان خانه را آب می برد. من در خانواده اگر حرمت خودم را نگه ندارم، باعث می‌شود که در خونه بی‌حرمت شوم  و قبح انسان‌ها شکسته شود.
تمام مشکلات عدیده بشریت بابت اینکه حریم و حرمت خودمان را نگه نمی‌داریم. من وقتی مسافر سفر اول هستم و با ورودم به کنگره دوست و برادر  پیدا می‌کنم. طبیعی است که دوست دارم  شماره بدهم  و شماره دوستان را یگیرم، و با دوستان  معامله ‌کنم.
خوب درباره این موارد  قوانین نوشته شده است. چرا؟ چون  این موارد برای سفر من و دوستان من آسیب زا است، لذا دومرتبه در نوشتار حرمت کنگره خوانده می‌شود. راهنما نیز تاکید میکند مسافران در محیط بیرون کنگره  باهم دیگر رابطه نداشته باشید.
من زمانی میتوانم بگویم رهجو کنگره شصت هستم که قوانین را بیرون از اینجا رعایت کنم ماشین خود را جلوی درب همسایه پارک نکنم،  با موتور از پیاده‌رو رد نشوم.
آقای مهندس گفته اند که جهان‌بینی برای همین موارد است این موارد  برای این است که آدم‌ها بتوانند راحت زندگی کنند. زمانی که ما خلاف جهت یک قانون حرکت کنید، باعث می‌شود که شکار شوید.
ما از بدو تولد وقتی به این جهان ورود پیدا کردیم از روز اول که خداوند ان نفس رو به ما بخشید، بخشش را در وجود ما گذاشت، منتها ما در  مسیر یادمان رفت که ما یک روزی با خداوند عهد بستیم، ببخشیم  و مهر بورزیم.


نکته بعدی درباره گذرگاه ها است مثلا کسی که در سفر اول سیگار خود را درمان نکند پشت دروازه وادی نهم گیر کرده است. وقتی کسی شادی اش را در گرو مصرف یک  نخ سیگار می داند، یعنی هنوز نقطه تحملم اش بالا نرفته است. با سیگار باید خود  را آرام کند پس یعنی صفت گذشته هنوز درون او صادق است.
وقتی روی دیوار اند « اگربنایی آباد باشد همانا ساکنین آن آباد هستند» این چه معنی ای میدهد؟ این یعنی این که لژیون سردار، لژیون قطع فقر هست و مسئولیت مالی ما را در قبال کنگره 60 به ما یاداوری می کند.
دانستن این موضوع به شما کمک خواهد کرد که در لژیون سردار شرکت کنید. آنجا هیچ پولی از شما دریافت نمی شود. بدانید که لژیونها نوک پیکان شکافنده قلب تاریکی ها هستند. هر جا اسم لژیونی آمد، بروید و  در آن لژیون ها حاضر شوید.لژیون های مختلف آدمها را به جهت روشنایی سوق میدهند.
  وقتی راهنمای یک همسر به یک همسر که وقتی تازه می اید و گله میکند که مسافرم به کنگره نمی آید، در جواب میگوید بنشین درست خواهد شد تو فقط خودت را درست کن! مسافرت خودش خواهد آمد، دلیل اش این است که خود او  همه این مراحل را گذرانده است
. من صاحب جایگاه پهلوانی هستم  و وقتی دارم میگویم لژیون سردار، لژیون قطع فقر است، این مراحل را گذرانده و از فقر به غنا رسیده ام. اصلا اشتباه نگیرید و  بنشینید و  لژیون سردار را تجربه  و از آن استفاده کنید.
بنده اصلا تو مخیلات ام  نمیگنجد که یک روزی من دوپاکت سیگار نکشم، و الان یادم رفته است که چگونه سیگار میکشیدم. بعضی وقتها فکر می‌کنم، چگونه می شود و  کجای دنیا میتواند اینچنبن کاریبا آدم بکند که الان درآمریکا با ااین همه پیشرفت در حوزه علم و تحقیقات کتاب و  تحقیقات کنگره 60 توس نخبگان آمریکا اجرا شود؟
چه سیستمی چنین اتفاقاتی را رقم می زند؟ جمعیت احیای انسانی کنگره 60!
این را بگویم که لژیون سردار به من آینده داد چرا که من کسی بودم که همیشه برای من مرغ همسایه غاز بود و داشته خود را نمی دیدم امروز اما قدر داشته های خود را می دانم. این  هم مهم است که  این شال این را به من  یاد آوری میکند که حواست باشد آقای صامت خطر از ان چیزی که تو فکرش رو می‌کنی به تو نزدیکتر است.
باید از داشته هایت نگهداری کنیی. امیدوارم ما به فهم بخشش برسیم؛ یعنی بصیرت داشته باشیم و جایگاه خود را درک کنیم. همه ما در یک جایگاه و از یک خانواده هستیم. دوستان به آن خدای احد و واحد هیچ کس نمیتواند به داد ما برسد ما باید اینجا بنشینیم و خودمان باید برای خودمان بجنگیم.
برای این جایگاهی که داریم باید ایستادگی و تلاش و مقاومت کنیم. این مهم است که در این میدان کاپیتان باشیم و تماشاچی نباشیم. دوستان مبحث بخشش رو دستکم نگیرید؛ چرا که بخشش تنها ابزاری هست که هم صور پنهان هم صور آشکار انسان را ساخته و  صیقل میدهد.
من ده گرم شیره سوخته میخوردم تا حالم خوب شود اما بدتر میشد. حال چه اتفاقی می افتاد وقتی که من مقدار پایین شربت OT را می خوردم حالم خوب میشد؟ این شعبده بخشش هست که ما باید همیشه یادمون باشد مثل یک درخت که بیست درصد میوه هایش را پای خودش می ریزد و بقیه را می بخشد ما هم ببخشیم.
این نفقه  است؛ یعنی اینکه من باید حق همسر، فرزند، همسایه، پدر و مادر را باید ادا کنم. اگر اینها یادمان رفته است با ورود به کنگره به عنوان  یک سفر اولی از روز اولی که وارد کنگره می‌شویم  بخشش رو یاد می گیریم. جوری که یاد می گیریم باید اول موادمان رو پشت درب بگذاریم و وارد شویم.


در کنگره هم  یک پنجم، یک پنجم مواد ر میبخشیم تا حالمان خوب شود و این گونه  بخشش در ذات و وجود ما نهادینه می شود. این را بدانید تا زمانی که ما از مواد، سیگار یا از ضد ارزشها هایمان نبخشیم  به ان حال خوش نمیرسیم.
من  اگر وقت نمیکنم به عنوان راهنما بیایم در صحنه  و خدمت کنم، حتما میتوانم در بعد خدمت مالی خدمت کنم. اگر نمیتوانم از زمانم بگذرم ولی میتوانم در لژیون سردار شرکت کنم که چراغ اینجا روشن بماند.
این خدمت های مالی صرف همان افرادی می شود که پشت درب منتظرند تا یک صندلی خالی شود تا فرصت درمان پیدا کنند. اینها حقی است که آنها بر گردم ما دارند.
بچه ها اشتباه نگیرید لژیون سردار لژیون مالی نیست. اصلا اینگونه برداشت نکنید لژیون سردار برای از بین بردن فقر است.
خیلی خوشحالم امروز در جمع شما هستم وا قعا شعبه خوب و پویایی دارید. اولین بار است که توفیق امدن به شعب مشهد را دارم. واقعا شعبه خوبی دارید فکر کنم  این شعبه مادر هم هست؛ یعنی چند شعبه از کنار این شعبه بیرون آمده است.
  درانتها امیدوارم همه به فهم  ودرک بخشش برسند؛ چون دروازه ورودی سفر دوم لژیون سردار است. یادمان باشد وقتی شما  مبلغی را برای کمک به کنگره 60 اهدا می کنید، تازه آن دروازه سفر و ادامه مسیر در سفر دوم برای شما باز می شود.
از این که به صحبت‌های من توجه کردید، ممنون و سپاسگزارم.

 در انتها نیز یک تن از دوستان که به تازگی موفق به دریافت نشان رهایی از دستان جناب مهندس شده بودند توسط ایجنت محترم شعبه بنیان معرفی گردیدند.


مرزبان خبری: مسافر علیرضا
تصویربردار: مسافر هادی
نگارش: مسافر وحید
ویرایش و ارسال خبر: مسافر صادق

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .