English Version
English

حرمت کنگره 60 به دلیل اهمیت ویژه آن، در آغاز و پایان جلسات قرائت می‌شود

حرمت کنگره 60 به دلیل اهمیت ویژه آن، در آغاز و پایان جلسات قرائت می‌شود

جلسه دوم از دوره سی‌‌ و هشتم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی گیلان با استادی راهنما مسافر اسماعیل، نگهبانی مسافر میلاد و دبیری مسافر جمشید با دستور جلسه «حرمت کنگره 60، چرا رابطه کاری و مالی و خانوادگی در کنگره ممنوع است؟» و در ادامه تولد یک‌‌سال رهایی مسافر رضا، پنج‌شنبه مورخ هفتم تیر ماه ۱۴۰۳ رأس ساعت 16:30 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان اسماعیل هستم یک مسافر. از نگهبان جلسه سپاسگزارم که استادی و اداره جلسه رو به من واگذار نمودند تا خدمت کنم. در ابتدا شکرگزار خداوندی هستم که بزرگی، منش، مرام و معرفت را توانست به‌وسیله فردی به نام آقای مهندس دژاکام به بنده نشان دهد، در ادامه از همه عزیزانی که به بنده چه در سفر اول و همچنین سفر دوم کمک کردند که بتوانم الآن در این جایگاه بنشینم و آموزش بگیرم کمال تشکر و قدردانی رادارم. در مورد دستور جلسه حرمت کنگره 60 این‌طور باید خدمتتان عرض کنم: زمانی که افراد وارد کنگره 60 می‌شوند با یک سری وادی روبه‌رو می‌باشند که بسیاری مانند بنده دوست دارند خیلی زود به وادی چهاردهم برسند ولی به نظر من برای رسیدن به این وادی باید یک سری قوانین و حرمت‌ها رعایت بشود و زمانی یک فرد به این وادی می‌رسد که همین حرمت‌ها را رعایت کرده باشد.

حالا در همه انسان‌هایی که وارد کنگره می‌شوند طیف وسیعی از اقشار مختلف جامعه وجود دارد، بنده از خودم صحبت می‌کنم که خدای‌ناکرده به کسی بی‌حرمتی نشود. من از آن جمله آدم‌هایی بودم که در زمان مصرف مواد مخدر اگر دروغ نمی‌گفتم اصلاً کارم پیش نمی‌رفت مثلاً اگر سرکار نمی‌رفتم یا اگر به‌قول‌معروف می‌خواستم سر همسرم کلاه بگزارم به‌راحتی دروغ می‌گفتم ولی این موضوع به‌جایی رسید که دیگر جواب نمی‌داد یعنی این‌گونه عرض کنم خدمتتان که اعتیاد یک سری خصایص و ویژگی‌هایی برای فرد به وجود می‌آورد که کنار گذاشتن آن به‌سادگی قابل انجام نیست. به‌طور مثال شما فردی را در نظر بگیرید که معتاد به مصرف شیشه است، شما نمی‌توانید به‌یک‌باره و به‌راحتی آن را از ایشان بگیرید، چراکه انرژی‌های منفی به‌قدری قوی هستند که برای رهایی از آن‌ها باید به‌آرامی و پله‌پله حرکت کرد به‌خصوص مواد مخدر، زیرا مواد مخدر می‌تواند جای خیلی چیزها یا خیلی انسان‌ها را پر کند.

بنده خود را مثال می‌زنم که برایم مواد مخدر به‌جای پدر، مادر، همسرم فرزندم شده بود. پس بنابراین کنار گذاشتن آن باید بسیار سخت باشد. ما برای اینکه از نیروهای منفی دور و به نیروهای مثبت نزدیک شویم باید وادی‌ها را کارکنیم و برای اینکه بتوانیم به وادی آخر که همان وادی عشق و محبت است برسیم باید به حرمت‌های کنگره 60 عمل کنیم چون همه این وادی‌ها و دستور جلسات در طول سال فقط یک‌بار خوانده می‌شود ولی حرمت کنگره 60 در هر جلسه دو بار قرائت می‌شود و رعایت آنچه برای سفر اول و چه سفر دوم الزامی است. آری دوستان کاهش و قطع مواد مخدر برای کمپ ترک اعتیاد است و رسالت کنگره 60 الا رقم درمان مواد مخدر آموزش چگونه زیستن می‌باشد و به قول آقای مهندس دژاکام برای ما مقوله اعتیاد به مواد مخدر تمام‌شده و پرونده‌اش بسته‌شده است. امیدوارم همه ما که در این مکان مقدس هستیم قدر کنگره را بیشتر از پیش بدانیم و بتوانیم از این فرصتی که باری‌تعالی در اختیارمان قرار داده برای رشد و تعالی استفاده کنیم.

قسمت دوم دستور جلسه امروز تولد اولین سال رهایی مسافر رضا می‌باشد. بنده اگر در طول دوران زندگی خود بخواهم از 5 نفر آدم مهربان نام ببرم، قطعاً رضا عزیز یکی از این 5 نفر می‌باشد. ایشان دارای قلبی مملو از مهربانی و محبت است. در لژیون هر موقع تازه‌واردی ورود می‌کند ایشان با قلب مهربان و پر از عشق خود سعی می‌کند که او را جذب نماید و الآن نیز راهنمای تغذیه سالم در نمایندگی گیلان می‌باشد. در ادامه آرزو می‌کنم که رضا عزیز بتواند به ‌جایگاه راهنمای شال نارنجی هم برسد. از اینکه به صحبت‌های من توجه نمودید از همه شما دوستان سپاسگزارم.

اعلام سفر مسافر رضا:

خلاصه سخنان مسافر رضا:

سلام دوستان رضا هستم یک مسافر. در ابتدا تقدیروتشکر می‌کنم از جناب آقای مهندس دژاکام که این بستر را فراهم نموده که بتوانیم به حال خوش برسیم. بنده درگذشته تخریب‌های فراوان و حال بسیار خرابی داشتم. بعد از ورود به کنگره 60 به لطف خداوند همسفرانم در کنارم بودند و راهنمای خوبم آقای اسماعیل در کنارم حضور داشتند. بنده در اوایل سفر خود وضعیت بسیار نامناسبی را تجربه می‌کردم و با آ ن همه تخریب و مصرف انواع قرص‌ها و مواد مخدر همچنین منیت بسیار بالایی داشته درنتیجه همیشه خود را عالم و داناتر از دیگران می‌دانستم. امروز به کمک دریافت آموزش از کنگره 60 توانستم به حال خوشی که درگذشته آن را احساس نمی‌نمودم دست‌یابم. این آموخته‌ها باعث شد که به‌جای صحبت کردن شنونده خوبی باشم تا آنچه لازم است را دریافت نمایم و قبل از صحبت کردن حتماً حرف‌های خود را سنجیده، سپس به زبان‌آورم.

روزی که وارد کنگره 60 شدم 123 کیلو وزن داشتم و شروع به سفر مواد مخدر درمان آن کردم، در ادامه نیز وارد لژیون ویلیام وایت شده و سپس به رهایی رسیدم ولی به خاطر داشتن وزن اضافه متوجه حال خراب خود شده و سفر جونز خود را در آکادمی به راهنمای آقای رضا پارسا آغاز نمودم و با توجه به خواسته‌ای که در بنده وجود داشت در مدت یازده ماه موفق به کاهش 38 کیلو وزن شدم. من درگذشته به دلیل اضافه‌وزن هیچ‌گاه نمی‌توانستم تا سر کوچه پیاده بروم ولی امروز بسیار خوشنودم که به‌راحتی می‌توانم مسافت‌های طولانی را پیاده سپری نمایم. تمام حال خوش و سلامتی که امروز به دست آوردم و با تمام وجودم آن را حس می‌کنم، مدیون کنگره 60 و آقای مهندس دژاکام و راهنمای خوبم آقا اسماعیل و همچنین هم‌سفرانم که همیشه در کنارم حضور داشتند می‌باشم. از اینکه به صحبت‌های من توجه نموده‌اید کمال تشکر رادارم.

خلاصه سخنان همسفر آرتین:

در ابتدا از آقای مهندس تشکر می‌کنم که کنگره را بنیان نمودند تا پدران ما به این مکان بیایند و به حال خوش برسند. از راهنمای خودم آقای شروین بسیار ممنونم و همچنین از راهنمای مادربزرگم خانم زهرا و راهنمای پدربزرگم آقا اسماعیل تشکر و قدردانی می‌کنم. از مادربزرگ و پدربزرگ عزیزم به‌خاطر وجود و حضورشان در کنار من بسیار سپاسگزارم.

خلاصه سخنان همسفر مینا:

آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی‌ است. در ابتدا از آقای مهندس تشکر و قدردانی می‌کنم که این مکان مقدس را برپا کردند تا من همسفر که با حالی خراب وارد کنگره شدم آرامش بگیرم. از راهنمای عزیزم خانم زهرا تشکر و قدردانی می‌کنم که مانند یک معلم و خواهری مهربان به من کمک کردند تا آموزش بگیرم. از خانم فاطمه عزیز نیز که امروز من را همراهی کردند بسیار ممنونم. از راهنمای مسافرم آقای اسماعیل تشکر می‌کنم که برای مسافرم زحمات بسیاری کشیدند؛ مسافر من داروهای بسیار زیادی مصرف می‌کرد و تخریب بالایی داشت راهنمای مسافرم در تمام مسیر او را همراهی کرد تا به حال خوش رسید و توانست اعتیادش را درمان کند و بعد از آن نیز در لژیون جونز به نتیجه دلخواه رسید.

من در گذشته فردی بودم که خیلی راحت قضاوت می‌کردم و ترس و ناامیدی تمام وجودم را فرا گرفته بود و همیشه کفر می‌گفتم که چرا خداوند من را آفریده است. زمانی‌که مسافرم تصمیم گرفت مواد مصرفی‌اش را کنار بگذارد به همراه مسافرم وارد کنگره شدیم؛ به یاد دارم آن روز در ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱ بود؛ بعد دیدن سفره افطار حس و حال خیلی خوبی به من دست داد و احساس کردم به خانه خدا رفتم؛ بعد از مدتی عضو لژیون سردار شدم و معجزات لژیون سردار را با تمام وجودم در زندگی‌ام حس کردم. پسرم کنگره ۶۰ را به ما معرفی کرد ولی خودش هنوز نیامده است از خداوند می‌خواهم زمانش فرا برسد و پسرم نیز به کنگره بیاید و درمان شود. از آرتین نوه عزیزم خیلی ممنونم که ما را همراهی می‌کند الهی که خدمت‌گزار و فردی مفید برای کنگره باشد.

تایپ: مسافر مرتضی لژیون دوم و مسافر حجت لژیون سوم
ویرایش: مسافران رضا و آرین لژیون سوم
عکس و ارسال مطلب: مسافر محمد لژیون دوم
گروه خدمتگزاران سایت نمایندگی گیلان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .