اعتیاد برای کل جهان یک موضوع کاملاً ناشناخته است، چون اگر میشناختند، میتوانستند آن را درمان کنند. منظور از درمان یعنی اینکه؛ یک مصرفکننده هروئین که درمان شده باشد بتواند در لابراتوار تولید هروئین کار کند و اصلاً وسوسه نشود و مصرف نکند.
ریشه کلیه بیماریهای روحی و روانی را بایستی در جسم جستجو کرد. اعتیاد الزاماً یک بیماری روانی نیست. مثلاً کسی در اثر مصرف شیشه و الکل از تعادل روانی خارج میشود، پس به طور مادرزاد بیماری روانی ندارد.
وقتی ناراحت میشویم و یک لحظه افسرده میشویم زودگذر است، ولی غم و اندوه همیشگی، ریشه در جسم دارد. حالا این سؤال پیش میآید که در کجای جسم بایستی به دنبال ریشه درمان بگردیم؟ به اعتقاد آقای مهندس در موادی همانند؛ اندروفینها و انکفالینها و دینورفینها و به طور کلی نوروترانسمیترها و هورمونهای بدن که در الگوی اپیژنتیک از تنظیم خارج شدهاند.
الگوی اپیژنتیک یعنی بیان ژنها. وقتی چندتا از این مواد شبهافیونی بدن در یک مدار قرار گیرند، الگوی اپیژنتیک تشکیل میدهند.
تمام مسائل روحی و روانی ریشه در جسم دارند و نمیشود بدون توجه به جسم آن را حل کرد. مثلاً آتش را در نظر بگیرید، چه ویژگی هایی دارد؟ گرما یا حرارت، نور و دود. حال میشود مثلاً دود را اصلاح کرد، بدون اینکه کاری به آتش داشته باشیم؟
در اعتیاد؛ جسم، حکم گرما و روان و از طرفی نور و جهانبینی حکم دود را دارد. نور به آتش بستگی دارد. یعنی وضعیت روان به جسم بستگی دارد و از هم جدا نیستند و تعیین شاخص درمان اعتیاد شامل بررسی دو گروه عکس العمل آشکار و پنهان فرد مصرفکننده است.
در پروسه اعتیاد؛ مواد مخدر در طول زمان و از خارج وارد بدن شده است و به آرامی جایگزین مواد شبهافیونی بدن گردیده و سیستم شبهافیونی بدن به مرور از کار افتاده است، پس میتوان گفت؛ اعتیاد نوعی جایگزینی است.
در واقع جایگزینی در اعتیاد در سه قسمت انجام میگیرد: جسم، روان و جهانبینی. جایگزینی یک جسم خراب با یک جسم سالم. جایگزینی یک روان افیونی و نامتعادل با یک روان سالم و متعادل. جایگزینی جهانبینی خراب، افکار پوچ و خراب با جهانبینی سالم و افکار سالم که به مرور اتفاق میافتد.
این که میگویند؛ اعتیاد یک مسمومیت مزمن است، موضوعی است که همه را گمراه کرده است. تعریف روان یعنی خلق و خو، پس وقتی معنی روان را نمیدانند؛ چگونه میتوانند آن را درمان کنند؟ همانگونه که رنگ و بوی یک گل تعیینکننده آن گل است، مجموع رفتارها، گفتارها و کردارهای هر شخص مشخصکننده شخصیت اوست.
مثلاً فردی که دچار توهم است، اسکیزوفرنی دارد یا کسی که دچار جنون است، بیماری سایکوز دارد. پس همه این افراد خلق و خوی متغیری دارند و این خلق و خو منعکسکننده شخصیت یا روان اوست.
حال ترمیم روان چگونه است؟ در خقیقت روان بر دو پایه استوار است: یکی جهانبینی یا افکار و اندیشه شخص و نگاه او به خود، خانواده و هستی و دیگری فیزیولوژی او.
پس نتیجه میگیریم؛ برای درمان فرد مصرفکننده باید قسمتهای تخریب شده جسم یا فیزیولوژی او با داروی مناسب و طی زمان مناسب ترمیم گردد و اگر ما بخواهیم یک فرد معتاد را بدون داروی مناسب، در زمان مناسب و مقدار مناسب درمان کنیم موفق نخواهیم شد.
رابط خبری: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر سارا، خدمتگزار سایت
همسفران نمایندگی یوسفآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
47