چهارمین جلسه از دوره سی و پنجم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی رودکی، با استادی رهنمای گرامی مسافر عباس، نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر رسول با دستور جلسه «حرمت کنگره ۶۰، چرا رابطه کاری، مالی و خانوادگی در کنگره ممنوع است؟» چهارشنبه ۶ تیر ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
![](/EditorFiles/Image/abass1(1).jpg)
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان عباس هستم مسافر
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيمِ
« قالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي وَ اجْعَلْ لِي وَزِيراً مِنْ أَهْلِي ...
این آیهای بود که وقتی حضرت موسی میخواستند با خداوند مناجات کنند میخواندند
که خداوندا شرح و صدری به من بدهید و گلویم را بگشا تا بتوانم راحت صحبت کنم
و خیلی خوشم میآید که کاری کند تا حرف دلم را صحبت کنم، رودر واسی و ترس و تعارف نداشته باشم، تا بتوانم آن چیزی که هستم، بدون نقاب خودم را نشان بدهم
دستور جلسه امروز حرمت کنگره ۶۰ میباشد
وقتی ما وارد کنگره ۶۰ میشویم یا به عبارتی به عنوان یک تازه وارد هستیم، معمولاً در عقب مینشینیم
در این مقوله تجربه ثابت کرده آنهایی که در جلوترین ردیف مینشینند رهایی خوبی نصیبشان میشود، و آن عزیزانی به خواسته خود در عقب مینشینند ،من به آنها میگویم بچه یتیم، البته سوء تفاهم نشود، چون معمولاً من به بچههای خودم که عقب می نشینند اینچنین میگویم، چون حتی اگر این چنین افرادی رها هم بشوند اون حال خوب بطور کامل سراغشان نخواهد آمد!
حرمت را در هر جلسه برای من قرائت می کنند میگویند؛ بنشینید، صحبت نکنید، در مشارکت دیگران دخالت نکنید، دروغ نگویید و پول به هم قرض ندهید، و سایر موارد را هر روزه در موقع جلسه برای من می خوانند
خب شاید جای سوال باشد که چرا هر روزه این مطلب و یا به عبارتی این حرمت را به بنده میخوانند و چه لزومی بر تکرار دارد ...
ببینید عزیزان ، هر محدودهای دارای یک حریم هست، همه ما این را شنیدهایم که میگویند حرم امن الهی، یعنی دور تا دور کعبه به صورت دایرهای حرم امن است (خداوند دور تا دور خانه خود را امن اعلام نموده) یعنی اگر یک دزد و یا یک قاتلجانی ،اگر به حرم بیاید و به آنجا فرار کند و پناه بگیرد، هیچ کسی حق ندارد به آن دست بزند، و بایستی منتظر بمانند تا شخص مد نظر از حرم بیرون بیاید و در آن صورت میتوانند دخالت کرده و او را دستگیر کنند ،در غیر آن اذنی به غیر آن صورت را ندارند
بنابراین هر کجایی که مقدس باشد حرمت آن را باید نگه داریم، چون اینجا هم مکان مقدسی هست
ما در زندگیمان شاید خیلی درس خوانده باشیم اطلاعات مفید را کسب کرده باشیم یا به عبارتی دانشگاه و جاهای مختلفی رفته باشیم، ولی چیزهایی که در کنگره به ما یاد میدهند در هیچ کجا دیده نمیشود، بنده اینو به صراحت عرض میکنم که اطلاعاتی که در کنگره دریافت میکنیم در هیچ کجا دیده نمیشود
زیرا در این چند سالی که بنده در این دایره مقدس بودم هیچ یک از این مطالب و اطلاعات مفید را یاد نگرفته بودم، و چیزی که به درد زندگی من بخورد را کسب نکرده بودم که در زندگیم کاربردی کنم، و من تمامی اینها را در کنگره کسب کردم و فرا گرفتم
این به خواست خداوند بود که من از ظلمت و تاریکی نجات پیدا کنم و به این مکان مقدس بیایم و به روشنایی برسم
در این مکان قرار هست بزرگترین نقطه ضعف زندگی من، که تمام دنیا در آن مانده بودند را به نقطه قوت تبدیل کنم و از بین ببرم
قرار هست شخصیت بالای انسانیام را که گماش کرده بودم و چندین سال پیدایش نمیکردم را در این مکان پیدا کنم
اینجا مکانی هست که آنجایی که من میخواهم در آن باشم و جایگاه انسانی را تجربه کنم و مورد احترام باشم و خودام از خود راضی باشم و از زندگیم لذت ببرم ، همه موارد ذکر در این مکان است و همچین مکان مقدس را بایستی قدراش را دانست و حرمت آن را حفظ نمود
حرمت یک قانون است،حرمتی که در کنگره ۶۰ گفته میشود، باید آن را رعایت کرد
به طور مثال؛ اگر وارد پادگانی شویم هیچکس نمیتواند با قانون بیرون در آن بماند، قوانین نظام به یک صورت باید به اجرا در بیاید ، هیچکس نمیتواند پوتین نپوشد یا لباس رنگارنگ بپوشد و خارج از آن نظم خدمت کند، همانطور که قانون در پادگان حاکم هست در کنگره ۶۰ هم حرمتها جز قوانین اساسی میباشند
حالا چرا حرمت کنگره میگوید که به همدیگر پول قرض ندهید! زیرا تجربه ثابت کرده که اگر به کسی قرض بدهید آن شخص به فنا خواهد رفت
به طور مثال وقتی به کلینیک میروید تا دارو بگیرید اگر به کسی که داداش لژیونی یا رفیقات هست اگر پول نیاز بودند و مبلغی از شما خواستند ،شما شاید از روی احساس و دوست داشتن آن مبلغ را هم بدهید تا داروی خور را تهیه کند و هدف شما هم خوب بوده و خواستین کمک کنید، خب شاید برای آن طرف اتفاقی افتاده باشد و نه اینکه نخواهد پول شما را بدهد ،شاید ورشکست شده یا تصادف کرده باشه و از این قبیل مثالها که شاید اتفاق بدی برایش پیش آمده باشد ،ایجا طرف معذور میشود به خاطر اینکه از شما خجالت میکشد دیگر به کنگره نمیآید ، چون جهت جبران آن قرض شاید پولی نداشته باشد که همین مسئله به ظاهر کوچک بزرگترین دلیل جهت نیامدن می شودحالا شما خواستید به آن کمک کنید ولی بزرگترین ضربه را بهش وارد کردید و از کنگره دوراش کردید
ولی اگر شما آن کار را نمیکردید شرایط اینچنین نمیشد
بنابراین وقتی راهنماها میگویند؛ بده بستون حق ندارید و یا خرید و فروش را حق ندارید و شماره دادن را حق ندارید و از این قبیل صحبتها را می گویند، تمامی موضوعات صرفا جهت پیشگیری برخی مشکلات شما عزیزان هست، جهت سلامتی خودتان هست
حالا شاید برای برخی از تازه واردین، اینچنین صحبتها عجیب باشد که بنده هم موقعی که تازه وارد شده بودم، دقیقاً همین حس را داشتم که با یک حالت نشئه مانند در زیر باد خنک کولرم که به من میخورد، در حال چرت بودم که وقتی دست زدند من یهو از جام پریدم، چند تا بد و بیراه هم به آنان که دست زدند نثار کردم! چون از خواب پریدم بالا و حالم خراب شد، و الفاظ زشت را به کار میبردم
کاری می کردم که مرزبانان میآمدند دست منو میگرفتند و منو میبردن اون ته مینشاندند و به احترام هم یک چایی میدادند سیگار برایم روشن میکردند و میگفتند اینجا بشین که اینجا خیلی بهتر است، چون میدانستند که حالم خیلی بد است و نظم اینجا را به هم میریزم...
و تا وقتی که میرسیدم به راهنمایم میگفتم چطوری ممد ! میگفتند ممد چیه؟ من هم میگفتم هر موقع به من گفتید عباس آقا من هم به شما میگویم آقا محمد !
خوب سطح درک و شعور و دانایی من در آن لحظه به آن اندازه بود، فکر میکردم که از نظر خودم کارم خیلی درست است ..
ولی وقتی به اینجا آمدم و ادامه دادم خیلی چیزها را یاد گرفتم و دانستم که شاید پدرم من را به اسم کوچکم صدا بزند عباس، ولی من حق ندارم اسم پدرم را به نام کوچک صدا کنم، به هیچ عنوان این شدنی نیست و این میشود کسر شان، عدم احترام و بینزاکتی (حالا سر لژیون من به عنوان یک راهنما، کوچک همه بچهها هستم، خیلی ها هم هستند که سنشان از من بالاتر است ولی حق ندارند من را عباس صدا کنند و باید به من بگویند عباس آقا
ولی من میتوانم آنها را به اسم کوچک علی ولی محمود حسن حسین صدا کنم)
اینجا بحث، بحث احترام است ، بحث جایگاهها متفاوت هست و هر چقدر شخصیت دو طرفه هست احترام هم دو طرفه و متقابل هست، راهنما هم به خودش اجازه نمیدهد که رهجو را به اسم کوچک صدا کند، اگر هم صدا میکند این از روی قصد و غرض نیست و قطعاً از روی محبت است، ولی احترام و شخصیت دو طرفه هست
بنابراین اگر ما حرمت را رعایت نکنیم و موارد را رعایت نکنیم خدای ناکرده منجر به خروج از درمان میشویم باعث دور شدن از کنگره میشویم
وقتی در اینجا میگویند پشت سر دیگران حرف نزنید و یا در حیات تجمع ایجاد نکنید قطعاً برای صلاح خودتان میباشد
در نهایت این حرمت است که باعث میشود ما در کنار هم با محبت باشیم و به رهایی برسیم
ممنونم که به صحبتهای من گوش دادید
ضبط و نگارش: مسافر محمود لژیون یکم
عکس خبری: مسافر محمد لژیون نهم
ارسال: مسافر محمد لژیون نهم
- تعداد بازدید از این مطلب :
75