حرمت به معنیِ آبرو، احترام، رعایت و مراعات و حریم به معنای محدوده معین است؛ رعایتِ حرمتِ خودم و دیگران یا پا فرارتر نگذاشتن از حریمم. واقعیت این است که یکسری چیزها به من مربوط نمیشود. با وارد حریم دیگران شدن، بردن آبروی انسانها، سرزنش و غیبت کردنشان، زود صمیمی شدن، رفتوآمد کردن و راه دادن انسانهای غریبه به خانه، زندگی و حریم شخصی و خصوصیام، سفره دل گشودن و درد دل کردن و...در واقع بیحرمتی میکنم؛ هم به خود وهم به دیگران.
هستی؛ قانون و حرمت دارد، همینطور جامعه، مدرسه، دانشگاه، محل کار، خانه، خانواده و کنگره 60.
باید این را بدانم که حق ندارم حرمتِ انسانها و مکانهایی که وارد میشوم را زیر پا بگذارم در غیر این صورت خسارت میزنم و شاید هرگز نتوانم آن را جبران کنم.
مصاحبهای در این باب با خانم فاطمه، مرزبان نمایندگی انجام شده که شما را به مطالعه و همراهی دعوت میکنم.
مسافر ایشان با بیش از ۱۰ سال تخریب و با آنتی ایکس مصرفی حشیش وارد کنگره شدند، مدت ۱۰ ماه و ۲۸ روز با متد DST و داروی درمان، شربت OT به راهنمایی آقا پیمان و خانم اعظم باقری سفر کردند و هم اکنون ۶ سال و ۱۱ ماه و ۱۱ روز است که به دستان پرمهر جناب مهندس از بند اهریمن اعتیاد آزاد و رها هستند و سفر نیکوتین هم نداشتند. رشته ورزشی مسافرشان، باستانی و رشته ورزشی خانم فاطمه شطرنج است.
![](/EditorFiles/Image/%d9%81%d8%a7%d8%b7%d9%85%d9%87%20%d9%82%d8%a7%d8%b3%d9%85.jpg)
چرا نوشتار حرمت در جلسات کنگره۶۰، دو بار خوانده میشود؟
به نظر من، کنگره در صور پنهان خود، روی ستونهای حرمت استوار و پایدار است. ارتفاع آنها را پایانی نیست و پیوسته در حال اوج گرفتن به سوی آسمان هستند. حرمت؛ مانند شناسنامه کنگره است و آن را معرفی میکند. حرمت؛ یکبار اول جلسه برای افرادی قرائت میشود که از ابتدا حضور دارند و یکبار در آخر جلسه برای افرادی خوانده میشود که اول جلسه حضور نداشته و اکنون حاضر هستند و این امر؛ اهمیت، تقدس و امن بودن این مکان را نشان میدهد و مانند چکشی است که مرتب به میخ زده میشود تا به طور کامل به دیوار فرو رود؛ چرا که انسان، فراموشکار است و اگر این تکرارها نباشد، دیر یا زود همهچیز را فراموش میکنیم که از کجا و با چه حال و روزی و چگونه آمده بودیم و امروز به کجا رسیدهایم؛ بنابراین تکرار لازم است و این حرمت است که مانند نیروهای امنیتی، کار حفاظت از کنگره را به عهده دارد.
با سرزنش، غیبت، قضاوت و دخالت در کار و زندگی دیگران بیشتر به خودمان بیحرمتی میکنیم یا دیگران؟ چرا؟
قطعاً به خودم؛ چون تا زمانی که از خودم عبور نکنم، نمیتوانم از دیگران عبور کنم. طبق آموزشهای کنگره برای پرتاب کردن آتش به سمت دیگران، اول باید آن را در دست خودم بگیرم و حرارت و داغی آن را حس کنم تا بتوانم آن را سمت دیگران پرتاب کنم؛ یعنی اول باید خودم بسوزم و در مرحله بعد، دیگران را بسوزانم. ابتدا باید شخصیت خودم را مورد حمله این اعمال و رفتار قرار دهم و بعد به دیگران حمله کنم. این موضوع را وقتی متوجه میشوم که آموزش گرفته و تزکیه و پالایش را شروع کرده باشم. اگر هنوز در مرحله نفس اماره باشم با انجام این کارها، نه تنها احساس ناخوشایندی ندارم؛ بلکه حس رضایت و خشنودی هم میکنم.
به چه منظور گفته میشود، کنگره مکان مقدس و امنی است؟ مگر نه اینکه در کنگره درمان اعتیاد صورت میگیرد، منظور از مقدس چیست؟
تقدس کنگره از این نظر است که به انسانیت انسانها احترام میگذارد و دین، مذهب و ملیت و ... در این مکان مفهومی ندارد؛ بلکه چیزی که اهمیت دارد کمک به انسانهای دردمندی است که دست یاری دراز کردهاند. تقدس دارد؛ چون کارخانه انسانسازی است و از یکسری انسان مصرفکننده که هیچ جایگاهی در هیچ جایی ندارند، به معنای واقعی آدمهایی میسازد که از ضد ارزشها عبور کرده و به پاکی و رهایی رسیدهاند و قدم در وادی عشق و محبت گذاشتهاند. امنیت آن از این نظر است که از همان ابتدا در حرمت آموزش میدهد که مراقب وسایل خود باشم و از دیگران انتظار نداشته باشم که مانند پلیس، مسئول ایجاد امنیت برای من باشند؛ بلکه این خود من هستم که در کنار سایر اعضاي کنگره با رعایت حرمت و قوانین، امنیت را برقرار مینمایم. طبق صحبت جناب مهندس: در صورتی که از وسایل شخصی خود مراقب نکنیم و مشکلی پیش بیاید، باعث آلودگی کنگره میشویم.
![](/EditorFiles/Image/%d9%81%d8%a7%d8%b7%d9%87%20%d9%82%d8%a7.jpg)
واکنش شما در مقابل بیحرمتی چیست؟
بر اساس آنچه در کنگره آموزش دیدهام، فردی که حرمتشکنی میکند، انسانی ناآگاه، جاهل و نادان است و انسانی که آگاه باشد و به دانایی رسیده باشد، قطعاً بیحرمتی نمیکند. در کتاب عشق؛ میخوانیم گاهی عکسالعمل نشان ندادن، خود عکسالعمل است. انسان بد، قابل احترام است؛ چون مانند یک معلم با آزار دادن خود یاد میدهد که بدی، بد است. این آموزشها نقش بسیار زیادی برای عبور من از این گونه مسائل داشته است و امیدوارم در آینده هم داشته باشد. یاد گرفتهام؛ مانند مالک اشتر در این گونه مواقع، ابتدا برای خود و در ادامه، دعاگو و خیرخواه فرد مقابل باشم.
چرا در کنگره رابطه کاری، مالی، رفتوآمد ممنوع است. با وجود اینکه در کنگره همه آموزش گرفته و دارای پیوند محبت هستند؟
همین رفتارها هستند که ستونهای کنگره را به ارتعاش و لرزه میاندازد. باوجود اینکه در کنگره، آموزشها برای همه یکسان است؛ اما هر شخصی نسبت به ظرف وجودی خود از آنها دریافت میکند و آن پیوند محبت را جذب میکند. پیوند محبت صوری نیست؛ بلکه در عمق وجود انسانها است و همه اعضای کنگره از این نظر یکسان نیستند. طبق تجربه من، با رعایت نکردن این موارد، نه تنها جایگاه فرد دچار مشکل میشود؛ بلکه خواسته یا ناخواسته به کنگره هم آسیبهایی وارد میشود.
کنگره؛ مچ افرادی را که دوست دارد با کوچکترین حرمتشکنی میگیرد و آنها خواسته یا ناخواسته مجبور به پرداخت هزینه آن میشوند؛ اما در کنار آنها افرادی نیز هستند که از حرمتشکنیها لذت هم میبرند و متأسفانه هنوز به این بیداری نرسیدهاند که چه آسیبهایی به خود و کنگره وارد میکنند. گرچه رعایت این موارد خیلی سخت است؛ اما به خیر و صلاح من است که بدون هیچگونه اما و اگر آنها را بپذیرم و رعایت کنم. اینجا است که با عبور از خواستههای نامعقول، خودم را در جهت خیر و صلاح کنگره قرار میدهم.
![](/EditorFiles/Image/%d9%81%d8%a7%d8%b7%d9%85%d9%87%20%d9%82%d8%a7%d8%b3%d9%85%db%8c.jpg)
اگر یک تابلوی آگهی در سطح شهر در اختیار شما قرار دهند برای مسافران و همسفران و انسانهای دردمند، روی آن چه مینوشتید؟
«رَبَّنَا اِهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ»
چون که ۱۰۰ آید؛۹۰ هم پیش ماست.
با قرار گرفتن در صراط مستقیم، همه چیز برای ما قابل دسترسی خواهد بود و به آرامش و آسایش خواهیم رسید. سختیهای دنیا ما را ناامید نخواهد کرد و از شادیها و لذتهای آن، غره نخواهیم شد.
کنگره؛ راهی است که ما را به صراط مستقیم وارد میکند؛ اما در این مرحله، نباید تصور کنم که در صراط مستقیم قرار گرفتهام و همه چیز، تمام است. اگر این طور بود، هر روز ۱۰ مرتبه از قدرت مطلق این درخواست را نداشتم که ما را در صراط مستقیم قرار دهد. طبق عنوان وادی دهم، هر لحظه امکان برگشت و لغزش وجود دارد. مقصد؛ آن حقیقت است و باید بدانم این مسیر، مسیری پر پیچ و خم با فراز و نشیبهای بسیار است.
سخن آخر؛
سپاسگزاری از قدرت مطلق، از هستی و از همه عزیزانی که در زندگی من نقش دارند. گاهی نقش معلم بازی میکنند و خود را مورد آزار و اذیت قرار میدهند تا از آنها آموزش بگیرم. از جناب مهندس، خانواده بزرگوارشان، گروه آموزشی کنگره۶۰، از همکاران عزیزم؛ ایجنت محترم نمایندگی، خانم فاطمه، مرزبانان گرامی خانم شقایق و خانم مرضیه، شما عزیزان که به من فرصت خدمت دادید، همچنین مسافر عزیز و دختران گلم که در این مسیر همراه من هستند، تشکر میکنم.
گفتوگو و تایپ: همسفر آیدا رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون سوم)
ویراستاری: همسفر صدیقه رهجوی راهنما همسفر عطیه (لژیون پنجم)
تنظیم و ارسال: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر بنفشه (لژیون یکم)
همسفران نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
173