امروزه انسانها بر این باوراند که کسانی که خدا را باور ندارند خیلی متجدد هستند و میفهمند و کسانی که خدا را قبول دارند سادهلوح یا ناآگاه هستند. اینطور نیست که ما خداوند را چیزی در نظر بگیریم که در جایی نشسته و پیامبری فرستاده و دستوراتش را به ما داده و بعد انسانها را به جهنم بیندازد. نه هیچکس نمیتواند ذات خداوند را بفهمد و درک کند. ما مثل آن مورچهای هستیم که میخواهیم به ادراک جنگل برسیم. عظمت خداوند در آفریدههای اوست. برای مثال کهکهکشان راه شیری که هزاران منظومه و سیارات و ستارگان در آن وجود دارد.
سیستم الهی، سیستمی است طبقه بندی شده که تشکیلات منظمی دارد. انسان صفات خداوند را میداند ولی ذات خداوند را نمیتواند درک کند. جهان هستی سیستم بسیار پیچیدهای است که خداوند برای زندگی بهتر پیامبرانش را فرستاده و دستورات خداوند همانطور که در قرآن آمده است درکتابهای آسمانی قبل از آن هم آمده است. خداوند در سوره حدید میفرماید: «وانزلنا حدید: ما بر شما آهن را فرود آوردیم». خداوند می فرمایند: آهن را از بالا برای شما فرستادیم که در آن هم آسیب سختی است و هم سودهای زیادی دارد.
حال اینکه زمین نمیتواند چیزی از خودش تولید کند و خورشید هم قادر به تولید آهن نیست؛ پس آهن چگونه تولید می شود؟ برای تولید آهن ما به دمای ۵۰۰ میلیون درجه سانتیگراد نیاز داریم تا آهن درست شود. آهنی که در زمین است از برخورد شهاب سنگها به زمین آمده است و همچنین در سوره واقعه درمورد واقعهای که حتماً رخ خواهد داد صحبت کرده که در آن هیچ دروغی نیست. خداوند کتابهای آسمانی را برای دانش و آگاهی انسانها فرستاده است، وقتی ما درمورد «الله» صحبت میکنیم در نظر بگیریم که یک سیستم حساب شده و منظمی است که بر آن نظارت میشود.
در صورتیکه ما از احوال خودمان هم خبر نداریم. اعضای بدن ما هر ثانیه کار میکنند و ما از آن خبر نداریم، پس اگر کسی خداوند را قبول ندارد باید بگوید من از آن چیزی نمیدانم. اگر خرافات هم گاهی اتفاق میافتد آن چیزها هم باید در سیستم باشند. انسان هیچگاه نباید افسوس گذشته را بخورد باید از آنها درس بگیرد. زندگی بر مبنای سه چیز استوار است: «خواست، تقدیر و فرمان الهی» تقدیر، نامه پیشین ما است؛ اگر ما در گذشته اشتباهی را مرتکب شدهایم امروز جواب آن را میبینیم. تقدیر ما از روز الست شروع شده و ادامه دارد و اگر اتفاق بدی برای ما رخ میدهد تقدیر و فرمان خدا است. ما نباید از اتفاقات بد بترسیم؛ شاید این اتفاقات پرده از رازهای دیگر بگشاید.
اگر ما سختی زیادی تحمل میکنیم ممکن است تقدیر باشد و پرده از رازهای زیادی بردارد. هر اتفاقی که برای ما پیش میآید باید به اعمال و کارهایی که انجام دادهایم نگاه کنیم تا جواب رفتار دیگران را درمورد خود بدانیم. درخصوص بعضی مسائل باید آن مسئله را بسنجیم تا باعث آشفتگی نشود، هر حقیقتی را باید در شرایط خودش گفت و همیشه هر حقیقتی را نباید بگوییم. هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. مسئله دیگر اینکه انسان نباید به چیزهای منفی فکر کند وقتی ما به آنها فکر میکنیم آنها را تقویت و بزرگ میکنیم؛ مثلاً اگر ما شبها کابوس میبینیم، اگر مدام به آن کابوسها فکر کنیم بزرگتر میشوند؛ ولی اگر به آنها فکر نکنیم ازبین خواهند رفت.
بدترین سم برای هر انسان، ناامیدی و تفکرات منفی است. ناامیدی و تفکرات منفی مثل باتلاق است، هرچه بیشتر به آن فکر کنیم بیشتر فرو میرویم. ما باید با یاد خداوند و با یاد چیزهای مثبت از آنها انرژی بگیریم و به چیزهای منفی فکر نکنیم. آنچه در رازهای نهانی بود سه اصل است: اول تفکرکردن درمورد اعتقادات که آنها بازی و شوخی نیستند و آنها دارای پایه و اصل هستند. دوم تصفیه وپالایش انسان و سومین اصل داشتن تفکرات مثبت است.
رابطخبری: همسفر ملیحه رهجوی راهنما همسفر مژگان (لژیون دهم)
ویراستار: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون یکم)
عکس: مرزبانخبری، همسفر مریم
ارسال:همسفر مهناز رهجوی راهنما همسفر مهین (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی هاتف
- تعداد بازدید از این مطلب :
89