در آن اعماق تاریکی گنجی یافتم

همسفر آرامش رهجوی راهنما همسفر زهرا لژیون‌ سوم دلنوشته‌ای در وصف راهنما نوشت؛ شما را به خواندن این مطلب دعوت می‌کنیم و از شما همراهان همیشگی سپاس‌گزاریم.

سلام دوستان آرامش هستم یک همسفر:

به نام آن‌که عشق را آفرید و محبت را در دل آن قرار داد و تمام هستی را بر پایه این دو بنا کرد، اضداد را آفرید که ما انسان‌ها، بتوانیم این عشق و هستی را درک کنیم. چه‌بسا وقتی در آن دریای تاریک زندگی غرق بودم، هیچ صدایی را نمی‌شنیدم و هیچ‌کس را نمی‌دیدم، مات‌ومبهوت لحظه‌ها را سپری می‌کردم و موج مرا با یک بلم کوچک به قهقرا می‌برد، در عمق تاریکی و سیاهی، ناگهان نجوای درون مژده‌ای سر داد، آری من در آن اعماق تاریکی گنجی یافتم، مرواریدی درون صدف که من را صدا می‌زد، این صدا برای من آشنا بود و انگار این صدا را سال‌ها دور شنیده بودم. مروارید درون صدف اين تاریکی‌ها را تجربه کرده و انتخاب و منجی شده بود برای من، که دست من را بگیرد و به سوی روشنایی هدایت کند، به سوی ساختن و ساخته شدن.

خانم زهرا هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم روزی که وارد لژیون سوم شدم، چهره مهربان و لبخند ملیح شما من را جذب کرد، انگار از آن طوفان درون من باخبر بودی، به من گفتی آرام باش و من با تمام وجود عشق شما را حس کردم و به شما دل بستم، به من آموختی، پرواز و اوج گرفتن را، صبر را، زمان را، عشق و دوست داشتن را، چرا که شما عشق هستی، محبت هستی و ...

روز یوم‌الفصل فرا رسید روز جدایی، لحظه‌ای بسیار سخت و دشوار همراه با اشک ریختن و دل‌کندن، باید پوست بکنی تا بپذیری و این فرمان الهی است و پایان هر نقطه سر آغاز خط دیگریست برای رسیدن و تکامل. راهنمای عزیزم خانم زهرا چگونه می‌توانم زحمات شما را جبران کنم، بهترین‌ها را در هستی برای شما خواستارم. کسی که هیچ‌گاه صفا و صمیمیت شما را فراموش نخواهد کرد، همسفر آرامش.

تهیه و تنظیم: همسفر آرامش رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون سوم) 

رابط خبری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر گلثومه (لژیون اول) 

همسفران نمایندگی رضا مشهد