جلسه سوم از دور هفتم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران شعبه صالحی۲ با استادی دیدهبان محترم مسافر محمد صادق صداقت نگهبانی مسافر محمدحسین و دبیری مسافراکبر با دستور جلسه «حرمت کنگره ۶۰، چرا رابطه کاری، مالی و خانواده در کنگره ۶۰ ممنوع است» در تاریخ۰۶تیر۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
چکیده سخنان استاد:
سلام دوستان محمد صادق هستم یک مسافر، بسیار خوشحال هستم که در خدمت شما عزیزان هستم که جلسه خوبی را در کنار همدیگر داشته باشیم.
امروز دستور جلسه دو قسمتی است، یک قسمت حرمت کنگره ۶۰، بخش دیگر تولد علیرضای عزیز، در مورد دستور جلسه اگر بخواهم برداشت خودم را بگویم، هر خانهای صاحبخانه دارد، بدون صاحبخانه نمیشود. قوانین آن خانه را صاحبخانه تعیین میکند چه قوانینی وجود دارد اینکه خوب هست یا بد از دیدگاه من است، منی که بخواهم وارد خانه بشوم، وارد فروشگاهی بشوم میگویم جنس فروخته شده پس گرفته نمیشود این قانون آن فروشگاه است، دو حالت دارد یا میگویم قوانین موافق هستم میروم آن لباس را خریداری میکنم اگر اندازهام نبود و یا خوشم نیامد پس نمیدهم و یا میگویم من از این فروشگاه خرید نمیکنم، و این موضوع را مثال زدم نه به خاطر که مقایسه کنم با کنگره ۶۰، کنگره ۶۰ میآید عرف را در نظر میگیرد عقل را در نظر در نظر میگیرد که عقل ما چه میگوید، میگوید اینجا باید حرمت داشته باشد چرا چون موضوعات که بارها در گذشته تجربه شده با شکست مواجه شده است دیگر ما تکرارش نمیکنیم، در کنگره ۶۰ گروههای دیگر جمعهای دیگر یک سری موضوعات با شکست مواجه شده پس برای همین ما دیگر از آن موضوعات استفاده نمیکنیم، رابطه بیرون از کنگره ممنوع است ما استفاده نمیکنیم چون با شکست مواجه شده، رهجو اجازه ندارد به راهنما زنگ بزند چون اگر یک کاری دارد سه روز در کنگره راهنما را میبیند، راهنما در منزل دارد استراحت میکند و یا سر کار است وسط کار با مشتری حرف میزند صحبت میکند، راهنما نقشهکش است با کامپیوتر کار میکند شما زنگ میزنید که حالم خوب نیست اگر حالت خوب نیست باید به کنگره بیاید با راهنما صحبت کنید، ما سفر تدریجی داریم قرار است حالمان خوب بشود بدهی ما به مواد مخدر و یا اعتیاد آهسته قرار است پرداخت بشود چه نیازی حتماً به راهنمای زنگ بزنم، این را مثال زدم در حرمت کنگره شخص میآیدو شما به شخص پول قرض میدهید و پول را نمیتواندبه شما برگرداند پولی که بهش قرض دادید میرود و دگر به کنگره نمیآید شما فکر کردید که کمک کردید به آن شخص ولی باعث شدی از کنگره برود من آمدم کنگره گفتند مکان آرام و امنی میباشد این چه جور امنی است من پول دادم پول ما را خورد رفت، حالمون خراب میشود و کنگره دور میشویم تنها نه حرمت کنگره، بلکه همهجا یک حرمت دارد، محل کار ما یک حریمی دارد خانواده ما یک حریمی دارد در کنگره با خانواده با همسفرها قرار بگذاریم مثلاً برویم فلان پارک خواهشاً این کار را نکنید بگذارید آشناییتان در همین کنگره بماند بیرون از کنگره دوستای دیگر پیدا کنید این ارتباط تیره میشود ما تجربه کردهایم عزیزان تیره میشود ارتباط خراب میشود خواهشاً این کار را نکنید آسیب میبینید. صاحبخانه میگوید این قوانین خانه ماست دوست دارید شما وارد خانه میشوید دوست ندارید میتوانید وارد نشوید ما این را به اجبار نمیگوییم همینی که هست، خیر جایی اجبار میکند که قوانینی را که به درد نمیخورد را میگذارند بعد هم میگویند همینی که هست ولی قوانین ما حافظ سلامتی ما است، باعث میشود به قوانینمان برسیم، چه قوانینهای دیگر باعث ناگواری در گروههای دیگر میشود ما سعی کردهایم آن قوانین را اجرا نکنیم، همیشه میگویند انسان از تجربه دیگران در کنار تجربه خودش استفاده کند ۶۰ کنگره همین کار را انجام داده.
![](/EditorFiles/Image/IMG_20240626_225648_466(1).jpg)
قسمت دوم دستور جلسه بخواهم صحبت کنم علیرضا یک بار چند سال پیش وارد کنگره شده بود به رهاییم رسیده بود به دلیل اینکه همین قوانین را رعایت نکرده بود، حرمتها را رعایت نکرده بود، حریم خودش را رعایت نکرده بود، دوباره برگشت خورد به مواد مخدر و مصرف کننده شد و تخریب بسیار بسیار شدیدی داشت به خاطر اینکه یکبار رهایی را تجربه کرده بود و دیگر هیچ موادی به ایشان لذت نمیداد و آمد خدا را شکر دوباره به کنگره کار بسیار سختی است که شما رها شوی دوباره مصرف کننده شوی و دوباره بازگردی به کنگره۶۰، راهنمای قبل ایشان سیروس حسینزاده بود و انضباطی شد آمد به لژیون بنده نمایندگی ایمان شروع کرد حرکت کرد خدا را شکر به کمک گروه به درمان دست پیدا کرد و خدا را شکر مجرد بود و ازدواج کرد و خدمت خیلی به علیرضا کمک کرد امیدوارم خدمتگزار بماند.
سپاسگزاری میکنم از راهنمای خودم آقای رضا ترابخانی جناب آقای سلامی استاد امین دژاکام و همه دوستانی کمک کردند اینجا حضور داشته باشم و در رأس از جناب مهندس دژاکام و خانواده محترمشان سپاسگزارم، همیشه گفتهام اگر آقای مهندس آن روزی که به درمان اعتیاد دست پیدا کردند و پیش خودشان نگه میداشتند و این را بازگویی نمیکردند و تبدیل به کتاب نمیکرد هیچ کدام از ما اینجا نبودیم سپاسگزاری میکنم از همه شما که به صحبتهای من توجه کردهاید.
در ادامه تولد یکسال رهایی مسافر علیرضا
![](/EditorFiles/Image/IMG_20240626_225510_860(1).jpg)
خلاصه سخنان مسافر علیرضا
سلام دوستان علیرضا هستم یک مسافرخداوند را شکر میکنم بابت همچین روزی و سپاس گذارم از جناب آقای مهندس که این بستر را فراهم کردند تا حس و حال من مسافر خوب گردد، از راهنمای گرانقدرم آقای محمد صداقت نیز تشکر می کنم که در این مسیر واقعا کمکم کردند.
بنده قبل از ورود به کنگره تمام سعی و تلاش خود را داشتم که از حس و حال خوبی برخوردار بشم یعنی من چه مواد مصرف می کردم و چه نمیکردم حس و حال بدی داشتم و بسیار با حال آشفته زندگی را سپری میکردم چون زندگی برای من مانند جهنم شده بود و نمیتوانستم از زندگی کردن لذت ببرم و تا اینکه وارد کنگره ۶۰ شدم و در لژیون آقای محمد صداقت قرار گرفتم و سفر خود را با خواست قلبی قوی شروع کردم، راهنمای عزیزم همیشه یک مطلبی رو عنوان میکردند که میفرمودند هیچ وقت دوبله پارک نکنید که اگر پارک کنید این کار شما خلل ایجاد می کند شاید شخصی مریض بد حال دارد و میخواهد فوری از این منطقه ای که شما دوبله پارک کردید گذر کند، گاهی میبینید دوبله پارک کردن شما باعث مرگ یک بیمار میشود.
من اولین بار که این جمله را از آقای محمد صداقت شنیدم فهمیدم که چه دید بزرگی به زندگی دارند و من این را آموختم که زندگی را بایستی بزرگتر ببینم و اینکه به مرور و با آموزشها معنای خدمت به خلق خدا رو بفهمم. روزهای اول وقتی با حس و حال بد وارد کنگره۶۰ شدم میدیدم کسانی بودند که به من لبخند میزدند و من را در آغوش میگرفتند و خدمت میکردند و من هم نیز دوست دارم این انرژی را منعکس کرده و در این سیستم خدمت کنم.
شاید باور این مطلبی که میخواهم برای شما بگویم سخت باشد ولی من در زندگی خود شاید چیز خوشحال کنندهای برای من اتفاق نیوفتاد که بخواهم به خاطرش گریه کنم ولی امروز در مسیر که داشتم می آمدم از خوشحالی گریه کردم، امیدوارم از این حس و حالی که براتون صحبت کردم برای همه شما عزیزان اتفاق بیوفتد . از لژیون هشتم شعبه ایمان تقدیر و تشکر را به عمل میآورم که تشریف آوردند و از مادرم تشکر میکنم که آرامشی برای من فراهم کردند تا من بتوانم سفر خوبی را داشته باشم و واقعا هم همسفر تاثیر به سزایی در سفر شما دارد. از آقایان محمد نیکخواه و فشارکی و استاد عزیز آقا مجید تشکر ویژه را دارم که همیشه همراه و هم یار من بودند. از اینکه به صحبتهای من گوش کردید خیلی ممنون و متشکرم.
![](/EditorFiles/Image/IMG_20240626_225616_288.jpg)
![](/EditorFiles/Image/IMG_20240627_002818_347.jpg)
تایپ :مسافر محمدحسین و مسافر مهرشاد
تنظیم:مسافر محمدحسین
با تشکراز مسافران و همسفران نمایندگی ۲
- تعداد بازدید از این مطلب :
514