English Version
English

بایدها و نبایدها هستند که ما را به تعادل می‌رسانند

بایدها و نبایدها هستند که ما را به تعادل می‌رسانند

دومین جلسه از دوره بیست و هفتم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره 60؛ نمایندگی حسنانی با استادی مسافر محسن، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر مجید با "حرمت کنگره 60، چرا رابطه کاری و مالی و خانوادگی در کنگره ممنوع است؟" روز چهارشنبه 6 تیر ماه 1403، ساعت 17 آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:


خدا را شکر می‌کنم که توانستم این جایگاه را تجربه کنم و ‌از راهنمای محترم حسن آقا تشکر می‌کنم که این جایگاه را در اختیار من قرار داد تا خدمت کنم و آموزش بگیرم. من برای خودم در مورد حرمت مثالی می‌زنم تا راحت‌تر متوجه این قضیه بشوم بارها شده در شرایطی بودم که راحت نبودم، این جمله را زیاد شنیدیم که هیچ جا خونه خود آدم نمی‌شود و دلیلش هم می‌تواند این باشد که آدم در خانه خودش راحت‌تر است چون هر کاری که دلش می‌خواهد انجام می‌دهد. اصولاً انسان جایی راحت است که بتواند یک حریمی برای خودش در اختیار داشته باشد، در کنگره اگر قرار باشد که من آن راحتی را داشته باشم باید سفر درستی انجام بدهم تا تعادلی که در کنگره از آن صحبت می‌شود را بتوانم به دست بیاورم و باید حرمت آن را حفظ کنم.

روز اولی که به کنگره آمدم دیدم همه با لباس سفید و خوش رفتار هستند و با احترام با همدیگر برخورد می‌کنند، نگاه من در کنگره نباید طوری باشد که فقط بیایم و از این مکان استفاده کنم و بعد بروم، کنگره مکان امنی است و باید حرمت آن را حفظ نمایم. در نوشتارها هم می‌گوید هر کسی خودش باید این حریم را به وجود بیاورد با یک سری نباید‌ها مثل دروغ نگفتن الفاظ ناشایست استفاده نکردن، غیبت نکردن و ...  این کار را انجام می‌دهد، ما برای اینکه راحت سفر کنیم نیاز داریم به رعایت حرمت‌ها که همانند سپر عمل می‌کند. کنگره یک سری قوانین و حرمت دارد، من خودم اینجوری بودم به اجبار این قضیه را در خودم جا انداختم وقتی وارد این مکان می‌شدم مجبور بودم حرمت را حفظ کنم تا به چیزی که خواسته‌ام بود برسم، اوایل سفرم حرمت‌ها را برای خودم گلچین می‌کردم، به خیال خودم یک سری کارها را روی اصول انجام می‌دادم و روی برنامه جلو می‌آمدم ولی روز به روز حالم بدتر می‌شد و دلیلش هم گلچین کردن حرمت‌ها بود و هر چیزی را که خوشم می‌آمد انجام می‌دادم و آن چیزی را که دوست نداشتم انجام نمی‌دادم و پشت گوش می‌انداختم در جلسه حضور داشتم ولی حالم خوب نبود چون حرمت‌ها را رعایت نکرده بودم که بزرگترین آن به نظر من دروغ گفتن است مثلا دارویم را سر ساعت می‌خوردم ولی نیم سی‌سی اضافه‌تر می‌خوردم یا خواب شب‌ام درست نبود یا وعده صبح را می‌خوردم و بعدش می‌خوابیدم یعنی هر چیزی که راهنمایم می‌گفت نصف‌ آن را اجرا می‌کردم و نصف‌ دیگرش را آن‌جوری که خودم دوست داشتم انجام می‌دادم و این باعث می‌شد که حالم خوب نباشد.
حفظ حرمت‌ها به تنهایی ما را به درمان نمی‌رساند یعنی در کنار نبایدها یک سری بایدها هم هست که باید انجام داد، من در کنگره همه‌اش دنبال یک جرقه و یک هاله نورانی بودم منتظر یک لحظه‌ای بودم که زندگیم دگر‌گون شود ولی جلوتر که آمدم دیدم یک سری کارها است که باید انجام داد تا به حال خوب برسم بایدها و نبایدها هستند که ما را به تعادل می‌رسانند.
در آخر من با یک حال خراب وارد کنگره شدم، در سه جلسه تازه‌واردین جرات معرفی خودم را نداشتم و سرم را بالا نمی‌آوردم که من را نشناسند ولی کنگره 60 من را به جایی رساند و این اعتماد به من شد که در این جایگاه قرار بگیرم و صحبت کنم و از شما عزیزان انرژی بگیرم راهنمایم در لژیون می‌گفت که خمس و زکات دانش به انتقال دادنش به دیگران است و من خیلی دوست داشتم که حالم خوب شود تا بتوانم این کار را اجرایی کنم، زمانی آموزش‌ها برای خودم مفید می‌شود و می‌توانم ازش استفاده کنم که بتوانم آن را انتقال بدهم. متشکرم

تهیه و تنظیم: گروه سایت شعبه حسنانی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .