جلسه سیزدهم از دور سی و چهارم سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره 60 نمایندگی شمس روز های چهارشنبه به استادی مسافر سینا،نگهبانی مسافر پویا و دبیری مسافر سهراب با دستور جلسه حرمت کنگره60،چرا رابطه کاری و مالی و خانوادگی در کنگره ممنوع است؟در تاریخ 6/4/1403 راس ساعت 17 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
تشکر میکنم از نگهبان جلسه و گروه مرزبانی تا بتوانم خدمت کنم. در جایگاه استاد خدمت کردن خیلی حس و حال خوبی دارد. دوست دارم همیشه تجربه کنم واقعاً لذتبخش است امیدوارم تمام سفر اولیها این جایگاه را تجربه کنند. من در سفر اول خیلی به این جایگاه دقت میکردم، که نگهبان چه کسی هست کارش چه هست؟ من بهعنوان تازهوارد از این درب وارد شدم حواسم به میز نگهبان بود که استاد چه کسی هست؟ چهکاری انجام میدهد؟ آن زمان که من آمدم آقا کیوان دبیر لژیون بود و ایشان نگهبان بودند. همیشه حرمت کنگره 60 خوانده میشد گوش میدادم. در حرمت کنگره 60 گفته میشود: کنگره 60 مکان مقدس و امنی هست که هر شخصی با ورود در این مکان باید حرمت آن را حفظ نماید. من با خودم گفتم باید حرمت کنگره 60 را رعایت کنم. با خودم میگفتم اگر قرار است درمان شوم، وارد یک حریمی میشوم باید به حرمت آن احترام بگذرام، همانطور که دیگران احترام میگذارند. من جلسه اول لباس مناسبی نداشتم، دیدم همه در این مکان لباس سفید پوشیدهاند با خودم گفتم من هم باید پیراهن سفید تهیه کنم . رفتم یک پیراهن سفید آستینکوتاه تهیه کردم. نمیدانستم که پیراهن باید آستینبلند باشد. مدتی گذشت و آمدم برای انجام دادن خدمت و به من گفتند که آستین پیراهنت کوتاه است نمیتوانی خدمت انجام دهی. آنجا متوجه شدم لباس فرم یعنی لباس سفید آستینبلند باید مرتب باشم دقیقاً مثل دیگران، همرنگ دیگران باشم. رفتهرفته همه این اتفاقات برای من افتاد که بدانم دروغ نباید بگویم اولین نوشتار حرمت کنگره 60 این است که نباید دروغ بگوییم. من قبل از ورود به کنگره 60 بسیار دروغ میگفتم، برای هر اتفاقی دروغ میگفتم و باید حرفم را با دروغ ثابت میکردم. اینجا سعی کردم یاد بگیرم، اگر راهنما به من گفت باید سر ساعت دارو را مصرف کنی تمام سعی خودم را میکردم سروقت دارویم را مصرف کنم، این نباشد که دارویم را ساعت 8 صبح خوردم و بهدروغ به راهنما بگویم ساعت 6 صبح خوردم. دروغ، دروغ میآورد. نباید کسی را سرزنش کنم. اگر در این مکان کسی را دیدم حالش خوب است یا بد است یا هر کاری که میکند نباید دخالت کنم. باید سعی کنم کاری که به خودم مربوط است را انجام دهم. مخصوصاً در سفر اول آن کاری که برای خودم واجب است را اجرا کنم. کاری به کسی نداشته باشم. این حرمتها را قبلاً آقای مهندس امتحانش را پس دادهاند، میداند که نباید رابطه کاری داشته باشیم رابطه مالی نباید داشته باشیم. اینها قبلاً امتحانش پس دادهشده است. الآن در حرمت کنگره 60 خوانده میشود و من مسافر باید یاد بگیرم، بتوانم به حرمت کنگره 60 احترام بگذارم. اگر به من میگویند دارو را سروقت مصرف کنم، اگر به من میگویند لباس سفید بپوشم، اگر به من میگویند سروقت در شعبه حضورداشته باشم، بگویم چشم خودم را هر طور که شده است برسانم. با رعایت نکردن حرمتها هیچکس به درمان نمیرسد. من خداراشکر میکنم. با رعایت کردن حرمتها تا حدودی مشکلاتم حلشده است. من در سفر اول با برادر لژیونیها میخواستیم برویم استخر، در فصل زمستان هوا بسیار سرد بود، به من میگفتند با ماشین میآییم دنبالت که با ماشین برویم من گفتم نه با موتور خودم میآیم. خیلی اصرار میکردند. اما من با موتور خودم میرفتم فقط برای اینکه بگویم من در سفر اولم تمام سعی خودم را کردم که خودم بر پای خودم بایستم. خداراشکر میکنم با رعایت کردن حرمتها یکسری از مشکلاتم حلشده است. خداراشکر میکنم این بستر فراهمشده است که به درمان برسیم و علم زندگی کردن را آموختیم، شاکر خداوند هستم.
تهیه گزارش و ارسال سایت مسافر امید لژیون یکم.
- تعداد بازدید از این مطلب :
107