English Version
English

دلنوشته مسافر علی

دلنوشته مسافر علی

سلام دوستان علی هستم مسافر.
تمامی دستور جلسات کنگره در جایگاه خود مهم و اثرگذار است . فهم بعضی از این دستور جلسات برای  سفر اولی و سفر دومی‌ها یا جایگاه خدمتی متفاوت خواهد بود. هر چه بیشتر آموزش بگیریم بالطبع برداشت جدیدتر و کاملتری از آن بدست خواهیم آورد. اما بعضی دیگر در هر مقطعی از سفر برای همه لازم‌الاجراست. یکی از آن دستور جلسات حرمت کنگره و ممنوع بودن رابطه مالی، کاری و خانوادگی است
هر ساختار و تشکیلاتی، حرمت خاص خودش را دارد که باید به آن احترام گذاشت، جایی که حرمت آنرا بلد نیستیم و نمیدانیم که چه کاری باید انجام بدهیم، بایستی اصل پنجم از وادی پنجم یعنی خودداری را سرلوحه قرار دهیم. وقتی که خیر و شر انجام کاری را نمیدانیم باید از انجام آن خودداری کنیم. اگر من نوعی درک درستی از آن پیدا نکنم قطعا در درجه اول به خودم و به بقیه آسیب خواهم زد. البته رعایت حرمتها دارای عقبه‌ای است. یعنی هر کدام به نوعی اتفاق افتاده، تجربه شده و حالا سندی است بدون نقص برای من که به آن پایبند باشم. 

اگر من نتوانم به حرمت کنگره عمل کنم، قطعاً به مشکل خواهم خورد. عدم رعایت حرمتها برای هر کسی به یک نحو اتفاق می‌افتد. برای یک نفر به صورت یک تجربۀ کوچک است که باعث میشود ، سرش به سنگ بخورد و سر خط بیاید و برای شخص دیگر ، ممکن است با بلاهای بزرگی همراه شود که حتی به رفتن آن شخص از کنگره منتهی شود.
من از آن افرادی بودم که چندین و چندبار به انحاء مختلف با آن روبرو شدم.  زمانی که با اپیوم سفر میکردم با قرض دادن ترازو دیجیتال به برادر لژیونی خودم که به دلخوری و نهایتا رفتن او از کنگره منجر شد. دفعه بعدی شاید کمی متفاوت‌تر، چون ظاهرا کار ضد ارزشی نبود اما عملی بود به ظاهر نیک. در سال نود و دو یا نود و سه داروی اوتی کم شد. طوری که آقای مهندس تصمیم گرفتند اگر بچه‌ها نتوانستند خودشان داروی اوتی تهیه کنند دوباره از اپیوم به عنوان دارو درمان استفاده شود. اما من در  عملی به ظاهر نیک آدرس دو کلینیک را به بچه‌های شعبه دادم تا به راحتی دارو خود را تهیه کنند. نهایتا دوباره داروی اوتی تولید و بین کلینیک‌ها پخش و مشکل حل شد. ولی عمل من باعث شد هم خودم و هم چند نفر دیگر به راحتی به اوتی خارج از پروتکل دسترسی داشته باشند. که سرانجام آن هم مشخص خواهد بود!
یک بار دیگر هم دوباره عملی بود به ظاهر نیک. با  سفر دومی‌های شعبه اقدسیه بدون اطلاع راهنمای خودم و ایجنت محترم آقای زهرایی که ويراستار کتابهای آقای مهندس بوده و هستند همراه شدم تا کتاب جدید آقای مهندس که به نظرم تعارف خراسانی بود را تایپ و آماده چاپ کنیم. علی‌الظاهر چنین موقعیتی برای هر مسافری باعث افتخار خواهد بود، برای من هم قطعا چنین بود ولی چون من سفر اولی در تعادل نبودم این عمل به ظاهر نیک به گریز و مصرف بیشتر و مشکلات دیگری منجر شد که برای من به تخریب بیشتر انجامید.
من بارها حرمت کنگره را نقض کردم و با نتیجه آن هم روبرو شدم. برای من فهم و چرائی رعایت حرمت‌ها و قوانین کنگره با تجربه شخصی خودم و روبرو شدن با مصائب آن، هر چند گران بدست آمد، اما آن را به صورت دلنوشته به همه اعضا کنگره شصت بویژه مسافران و همسفران شعبه ایمان تقدیم میکنم. باشد که دیگری آن را تجربه نکند و بهای کمتری برای درک و رعایت آن بپردازد.
با سپاس از خدمتگزاران سایت شعبه ایمان
مسافر علی- لژیون پنجم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .