English Version
English

در بهشت‌های برین جز سلاماً سلاما چیز دیگری نیست

در بهشت‌های برین جز سلاماً سلاما چیز دیگری نیست

جلسه دهم از دوره چهارم کارگاه‌های آموزشی لژیون سردار کنگره ۶۰ ویژه همسفران نمایندگی سهروردی اصفهان، با استادی دنور راهنما همسفر زهرا، نگهبانی دنور همسفر سمانه و دبیری همسفر سهیلا با دستور جلسه «حرمت کنگره ۶۰، چرا رابطه کاری و مالی و خانوادگی در کنگره ممنوع است؟» روز دوشنبه ۴ تیرماه سال ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۴:۱۵ آغاز به کار کرد.


خلاصه سخنان استاد:

دستور جلسه «حرمت کنگره ۶۰، چرا رابطه کاری و مالی و خانوادگی در کنگره ممنوع است؟»
در نوشتار حرمت آمده است: «کنگره مکان مقدس و امنی می‌باشد که هر شخصی با ورود به این مکان باید حرمت آن را حفظ کند.» آقای مهندس روز چهارشنبه فرمودند: «این مکان، مکان مقدسی است به دلیل اینکه مصرف‌کنندگان مواد مخدر در این مکان به درمان و رهایی می‌رسند» و در نوشتار لژیون سردار هم خوانده شد که انسان‌ها در این مکان احیاء می‌شوند. اگر نگاه بکنیم به دلایل متعددی می‌توان گفت کنگره مکان مقدسی است. در کنگره با تحقیقاتی که آقای مهندس‌ درمورد انواع بیماری‌ها و سرطان‌ها انجام می‌دهند و با مقالاتی که ارائه می‌دهند و تا الآن چند مقاله پذیرفته شده، ان‌شاءالله درمان آن بیماری‌ها و سرطان‌ها در چرخه پزشکی راه خودش را باز می‌کند و دیگر هیچ فرزندی شاهد این نخواهد بود که پدر یا مادرش از بیماری سرطان رنج می‌برد یا مرگ برایش اتفاق می‌افتد و یا هیچ پدر و مادری که فرزندشان دچار بیماری سرطان یا بیماری‌های لاعلاج است رنج نمی‌کشند.

این مکان مقدس‌ است به‌خاطر اینکه همین اضافه‌وزن‌ که بیرون از کنگره می‌بینیم افراد از روش‌های غیر اصولی وزن خود را می‌خواهند کم کنند و در اثر ناآگاهی زیر تیغ جراحی می‌روند و به جسم خودشان آسیب‌های زیادی وارد می‌کنند و مشکلات زیادی را برای خودشان به‌وجود می‌آورند، ولی در کنگره با "متد دی‌اس‌تی" بدون اینکه افراد کم‌ترین آسیبی ببینند، ا‌‌ضافه‌وزن خودشان را کم می‌کنند و به آن وزن ایده‌آل که می‌خواهند دست پیدا می‌کنند. این مکان مقدس‌ است به‌خاطر اینکه من همسفر و هرکسی که وارد کنگره می‌شود از خیلی بندهای ضد ارزشی جدا می‌شویم. از بند منیت، ترس، ناامیدی، نفرت، حسادت و این‌ها همه بندهای اهریمنی و شیطانی است که به من زده شده و با آموزش‌های خوبی که در کنگره وجود دارد این بندها را من از خودم جدا می‌کنم و به‌جای آن بند عشق، محبت، دوستی، راستی و درستی، بند امیدواری و شجاعت که بندهای الهی هستند به من پیوند می‌خورد.

یکی از بندهایی که در کنگره از ما جدا می‌شود و از بندهای اهریمنی است بند خساست است، شاید خیلی از ما که امروز در کنگره بخشش انجام می‌دهیم، قبل از اینکه وارد کنگره بشویم‌ پول داشتیم، مال داشتیم ولی حتی دلمان نمی‌آمد برای خودمان هم خرج کنیم، ولی در کنگره یاد گرفتیم خساست را کنار بگذاریم و بخشش داشته باشیم و با مبالغ مختلف در لژیون سردار شرکت می‌کنیم، آن مال و پولی که نگهبانی‌اش را می‌کردیم و از آن نمی‌توانستیم استفاده کنیم، امروز در کنگره برای نجات انسان‌های دیگر می‌بخشیم و چرا این کار را انجام می‌دهیم؟ به این دلیل که خودمان به حال خوش و آرامش رسیدیم و خودمان در این مکان رشد کردیم، دوست داریم دیگران هم بیایند و از این مکان استفاده کنند. پس می‌بینیم که کنگره اهداف مقدس زیادی دارد و ما باید حرمت و قوانین کنگره را حفظ کنیم.

گفته شده کنگره‌ مکان امنی است و این من هستم که آن را امن نگه‌می‌دارم. باید مواظب وسایل شخصی خودم باشم، چرا که اگر وسایل من گم بشود این مکان دیگر مکان امنی نیست نه برای من و نه برای دیگران، چون وقتی وسایل من گم بشود باعث بدبینی من نسبت به دیگران می‌شود و یا اینکه می‌خواهم به دیگران تهمت بزنم، بنابراین باید از لوازم خودم کاملاً مراقبت کنم.

نکاتی که در حرمت آمده؛ دروغ گفتن، علیه شخصی سرزنش کردن، حرف یکدیگر را قطع کردن، الفاظ ناشایست بیان کردن، در جلسه بدون اجازه سخن گفتن، تلفن دادن و تلفن گرفتن، لباس نامناسب پوشیدن، بحث سیاسی کردن؛ تمام این موارد را آقای مهندس چهارشنبه در صحبت‌هایشان به آنها اشاره کردند و توضیح دادند و من به چند موردی اشاره می‌کنم.

دروغ گفتن که مادر تمام فسادها است و قطعاً وقتی ما یک دروغی را می‌گوییم، به‌خاطر اینکه آن دروغ رو نشود مجبور می‌شویم صدها دروغ دیگر بگوییم و این فساد روی فساد می‌آورد و باعث تخریب زیادی می‌شود، پس بهتر است از همان اول در کنگره صداقت داشته باشم.
علیه شخصی سرزنش کردن که همان غیبت کردن است. آقای مهندس فرمودند: «انسان‌هایی که‌ دیگران را سرزنش می‌کنند، این‌ها کسانی هستند که در خانه‌ای شیشه‌ای نشسته‌اند و به سمت پنجره دیگران سنگ پرتاب می‌کنند و اگر سنگی به سمت خانه خودشان پرتاب شود، خانه آن‌ها فرومی‌ریزد»، یعنی اینکه من همسفر درونم پر از ضد ارزش است، پر از خطا و اشتباه هستم و دوربینم را روی دیگران انداخته‌ام و عیب دیگران را می‌بینم، درصورتی‌که اگر دیگران بخواهند عیب من را بگویند خیلی بیشتر است.

الفاظ ناشایست بیان کردن؛ خیلی از ما بعد از وارد شدن به کنگره، اعتقاد داریم کنگره یک بهشت است که خداوند سر راه ما قرار داده است تا در این‌جا به‌واسطه آموزش‌هایی که وجود دارد به آن آرامش و حال خوشی که سال‌ها دنبال آن بودیم، برسیم؛ اما آیا طبق آیه کلام‌الله این اعتقاد را داریم که در بهشت‌های برین جز سلاماً سلاما چیز دیگری نیست! این را باور داریم که در بهشت‌های برین سخن لغو و بیهوده گفته نمی‌شود! آیا این را باور داریم که در کنگره نباید از الفاظ ناشایست و از سخنان بیهوده استفاده کنیم و باید در کنگره فقط به آموزش گرفتن و خدمت کردن بپردازیم!
تلفن دادن و تلفن گرفتن؛ ما خارج از کنگره ارتباطی با هم برقرار نمی‌کنیم و هیچ ارتباط تلفنی با یکدیگر نداریم، مگر در شرایط خیلی خاص که فقط مربوط به امور کنگره باشد. پوشش نامناسب استفاده کردن؛ هر مکانی نوع پوشش خودش را دارد و کنگره هم که یک مکان آموزشی است و اعتیاد در این مکان درمان می‌شود، باید نوع پوشش من مناسب با این مکان باشد که به گفته آقای مهندس من با نوع پوششی که دارم به این مکان آسیب نرسانم.

نکته دیگر که در نوشتار حرمت آمده است، این است که گفته شده باید تمام مواردی که ذکر شد را همه افراد احترام بگذارند و اجرا کنند و بر مسئولین واجب است از وقوع این اعمال جلوگیری نمایند. برداشتی که من دارم این است که اگر کنگره را مثل یک کشتی در نظر بگیریم که می‌خواهد در اقیانوس به حرکت در بیاید، مسئول کشتی باید تمام جوانب کشتی را بررسی کند تا هیچ مشکلی نداشته باشد و به سلامت به‌مقصد برسد، حالا اگر آن مسئول در بین حرکت کشتی بر روی آب متوجه حتی سوراخ کوچکی در کشتی بشود باید بلافاصله جلوی آن سوراخ را بگیرد، چراکه اگر آن را نادیده بگیرد ذره‌ذره آب وارد کشتی شده و منجر به نابودی و غرق شدن کشتی می‌شود و انسان‌ها و امکانات درون کشتی از بین می‌روند. آقای مهندس تمام قوانین و حرمت‌ها را برای پیشگیری کردن از یکسری وقایع وضع کرده‌اند و برای همه ما رعایت آن‌ها واجب است. اگر توسط مسئولین کوچک‌ترین حرمت‌شکنی در کنگره دیده شد باید از آن جلوگیری کرده و با شخصی که حرمت را نادیده گرفته برخورد شود، اگر برخورد نشود بین همه افراد فراگیر می‌شود و باعث نابودی کشتی کنگره ۶۰ و مسافران و همسفران می‌شود. مسئله مهم این است که اگر من امروز در هر جایگاهی قرار دارم و مسئول حفظ حرمت‌ها و قوانین هستم، باید اول خودم آنها را رعایت کنم و بعد از دیگران بخواهم به حرمت‌ها احترام بگذارند.

اینکه در دستور جلسه گفته شده چرا رابطه کاری، مالی و خانوادگی ممنوع است؟ من فکر می‌کنم یک جوابی که می‌توان به این سؤال داد این است که تاریخ تکرار نشود. در خیلی از گروه‌ها که هدفشان ترک اعتیاد بود، هیچ‌یک از این حرمت‌ها وجود نداشت و ارتباطات کاری، مالی و خانوادگی برقرار می‌کردند و خیلی آسیب‌ها دیدند و ضربه‌های بدی خوردند و یکی از دلایلی که آقای مهندس این روابط را در کنگره منع کردند این است که تجربه‌های تلخ دیگران تکرار نشود و افراد در کمال امنیت و آرامش به آموزش گرفتن و به درمان بپردازند. آقای امین در سی‌دی "ویروس" فرمودند برای اردو با بچه‌های کنگره به مکانی رفته بودند که در آنجا شرایط سختی بود و یکی از افراد که در آن‌جا ویلا داشت به آن‌ها پیشنهاد ویلا می‌دهد، اما آقای امین ترجیح می‌دهند سختی‌ها را تحمل کنند، ولی به آن ویلا نروند و فرمودند ویلا را قبول نکردیم، اما به‌جای آن حس‌ها و انرژی‌های خیلی خوبی تجربه کردیم. ما هم باید مواظب باشیم که اگر پیشنهاداتی به ما می‌شود قبول نکنیم و مواظب روابطمان باشیم.

در رفت‌وآمدمان به کنگره باید حواسمان باشد با چه کسی می‌آییم و می‌رویم. یک وقت‌هایی اینکه من یک کرایه‌ای بدهم و به شعبه بیایم و بروم خیلی بهتر است که سوار ماشین فردی بشوم که شاید هنوز آموزش ندیده است. ممکن است در طی مسیر حرف‌هایی زده شود که حس‌های من را آلوده کند و تفکرات من را به‌هم بریزد و باعث شود من ذره‌ذره از مسیر دور شوم. چیزی که باید مد نظر داشته باشیم این‌ است‌ که حقه‌های نفس هیچ‌گاه در ابتدا نمی‌آیند به من بگویند در انتهای این مسیر که ما را به آن دعوت می‌کنند چه اتفاقاتی می‌افتد! یک لباس ارزشی تن ضد ارزش‌ها می‌کنند و وقتی من فریب خوردم، سر نفس خودم را کلاه گذاشتم و باورم شد که کارم درست است و وارد مسیر اشتباه شدم آن‌وقت ضربه خودشان را می‌زنند. اگر آقای مهندس این حرمت‌ها و قوانین را گذاشته‌اند و کلمه «باید» به‌کار برده‌اند که باید این‌ها اجرا شود به‌دلیل این است که ایشان انتهای این مسیرها را دیده‌اند و می‌خواهند ما دچار مشکلات و آسیب‌ها نشویم و به دیگران و سیستم کنگره هم آسیب وارد نکنیم.

ان‌شاءالله همه ما با رعایت قوانین و حرمت‌ها همان‌طور که ۲۶ سال است این مکان مقدس و امن بوده، بگذاریم از این پس هم، این مکان هم برای خودمان و هم آیندگانی که در راه هستند مقدس و امن بماند.

مشارکت‌ همسفر زهرا (ایجنت گروه خانواده)

خدا را شکر که بار دیگر در جمع پر از عشق و محبت لژیون سردار هستیم و الحمدالله به تعداد اعضاء هر روز افزوده می‌شود. ان‌شاءالله شاهد بیشتر شدن دنور‌ها، پهلوانان و نشان‌ بی‌نشان‌ها باشیم. از این‌به‌بعد دستور جلسات سالیانه کنگره ۶۰ در لژیون سردار ذکر می‌شود. لژیون سردار یک جاهایی حس‌گرانه و تجربه‌گرانه بود و وقتی اعضاء با حس و دل صحبت می‌کردند، قلب‌ها به غلیان می‌‌آمد. آقای مهندس در سی‌دی "موسی" ذکر کردند که خداوند به حضرت موسی می‌فرماید: «فاخلع نعلیک»، یعنی کفش‌هایت را در بیاور به سرزمین مقدس پا گذاشته‌ای! موسی در بیابان نوری را می‌بیند و خداوند به‌وسیله این پیامبر، نقشه‌ها برای هدایت انسان‌ها دارند که طبق صحبت آقای مهندس در کتاب ۶۰ درجه: «کشت ما نیز محصول دوگانه (مادی و معنوی) را به همراه دارد» و طبق این صحبتشان که می‌فرمایند‌: «ما نمی‌توانیم قدرت مطلق باشیم اما می‌توانیم شبه قدرت مطلق باشیم»؛ حالا ما چطور باید کفش‌ها را در بیاوریم؟ همه ما وقتی وارد کنگره شدیم، کفش‌هایی از نوع خشم، انتقام، غرزدن و نق‌زدن به پاهایمان بود و جاهایی رفتار اشتباه داشتیم که در کنگره متوجه شدیم بسیاری از رفتارهایمان به ظاهر درست بوده است و با لژیون سردار عقل‌گرایانه شدیم و ظرفیت و دانایی ما بالا رفت؛ زیرا تا ظرفیت و دانایی بالا نرود معنای چهارده وادی را متوجه نمی‌شویم؛ مخصوصاً برای وادی چهارده درک و فهم بالایی نیاز است. باید این چهارده وادی و ۵۲ دستور جلسه سالیانه را متوجه بشوم تا بدانم کدام یک از حس‌هایم سالم است و کدام ناسالم است؟ یا کدام یک از تجربه‌ها خوش یا کدام یک نا‌خوش بوده است؟ مثلاً وقتی رهجوها در لژیون کنار یکدیگر قرار می‌گیرند تا بحث به درد و دل کشید، اینجا راهنمای حاذق در شروع، بحث را جمع می‌کند.

در لژیون سردار نیز آقای مهندس ترجیح دادند در کنار حس‌ها و تجربیات اعضاء و دستور جلسات دیگر، مثل پهلوانی، قول‌وقرار و ... دستور جلسات هفتگی باشد؛ چراکه به فرموده آقای‌مهندس: «برای سرداری بودن باید به هوشیاری رسید و برای هوشیاری یک بیداری هم می‌خواهد که برای رسیدن به بیداری، نیاز به آگاهی‌ است». از این‌به‌بعد قرار است در لژیون سردار بر روی ۵۲ دستور جلسه هفتگی، مثل چهارده وادی، کتاب ۶۰ درجه و تصاویر آن و چهار جشن‌ سالانه و ... مانور بدهیم. وقتی راهنما در لژیون قرار گرفت خودش شروع به کاوش در دنیایی از علم در کنگره ۶۰ می‌کند؛ یعنی اگر خواست وادی اول را کار کند، راهنما سی‌دی‌های مربوطه را مثل "افکار، ندانی را بدان، فهم، کج‌فهمی و ..." را گوش کرده است تا فوت‌وفن لژیون داشتن را بداند و به رهجو انگیزه بدهد تا سر ساعت در لژیون قرار بگیرد که بتواند از درخت علم کنگره ۶۰ بالا برود؛ زیرا خود راهنما نیز در جایگاه آموزشی قرار دارد.

با قرار گرفتن این دستور جلسات در قلب لژیون سردار، وظیفه من را که لیاقت حضور در لژیون سردار را دارم، متفاوت‌تر و سخت‌‌تر کرده است. باید اعضاء لژیون سردار برگه جلویشان باشد و در مورد دستور جلسه چندین سی‌دی را گوش داده باشند، مثلاً همین دستور جلسه امروز "حرمت کنگره ۶۰ و ما دستور جلسه آداب معاشرت، تعادل و بی‌تعادلی" را داشتیم که وقتی کسی تعادل نداشته باشد حرمت‌ها را زیر پا می‌گذارد و یا سی‌دی "دیپلماسی، اضلاع سواد و سی‌دی‌ "تغذیه" را داریم. در سی‌دی "اشراق"  از آقای مهندس، فرق بین آب زلال و حوض کثیف را متوجه شدم و با قرار گرفتن دستور جلسه "کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه" یا دستور جلسه "صورت مسئله‌ اعتیاد" و ... دلیل رعایت نکردن حرمت‌ها را متوجه می‌شوم؛ زیرا بر کرسی قضاوت نشسته‌ام و هنوز حوض کثیف درونم زلال نشده است!

در کنگره ۶۰ بودن و لیاقت نشستن روی صندلی لژیون سردار، نیاز به فهم و آگاهی بسیار را برای من زهرا دارد! برای پیاده کردن حرمت‌ها نیاز به دریافت دانش و آگاهی بسیاری است. دستور جلسه قبل "وادی چهارم" بود که وارد جهان‌بینی می‌شود و آخرین استارت کار تفکر است و وارد حس‌‌ها و صور‌ پنهان می‌‌شود. ورود به لژیون سردار و سی‌دی "فرق‌نگاه" چقدر به تغییر دید و نگاه من همسفر کمک کرده است؟ هدف آقای‌ مهندس با قرار دادن دستور جلسات هفتگی در لژیون سردار این است که چشمم باز باشد اگر روزی طلا جمع کردم آگاهانه یا ناآگاهانه بوده است؟ از روی غرض یا مرض بوده است؟ حضورم در لژیون سردار برای خودنمایی بوده است یا برای درک لژیون سردار است؟ اهداف کنگره ۶۰ و آقای مهندس در اوج تاریکی‌ها شروع شد. به چه شکل بیان کردن حرمت‌ها خیلی مهم است! وقتی آقای مهندس قدم در آگاهی را در سال ۷۲ شروع می‌کنند، اساتید تمام وعده‌ها و اتفاقات را به ایشان گفتند. سی‌دی "نیستی" را برای ایشان باز کردند که هستان می‌روند و نیستان می‌آیند و بودن ما را برای ایشان باز کردند که اشخاصی می‌آیند، زمانی که به قول خود آقای مهندس، بطری بطری عرق می‌خوردند و در مواد مخدر غرق بودند.

اگر قرار شد حرمت کنگره ۶۰ را به شخصی که روی صندلی نشسته و در حال صحبت کردن است بگویم؛ به یاد سخنان آقای مهندس در سی‌دی "اشراق" می‌افتم که فرمودند: «این‌قدر این شخص باید برود و بیاد تا بفهمد کجا چه اشتباهی کرده است.» من می‌توانم روی یک برگه بنویسم و به مهماندار بدهم که به آن‌هایی که صحبت می‌‌کنند بدهد. هر کدام می‌توانیم مرزبان باشیم و مرز حرمت‌ها را رعایت کنیم. من عزیزان بزرگواری را می‌بینم که نور از صورتشان می‌بارد؛ چون حریم فاصله‌ها را رعایت می‌کنند. می‌بینم که با فاصله کنار یکدیگر در حیاط نشسته‌اند، پشت درب نشریات موقع خرید، حرمت را نگه می‌دارند.

آقای مهندس می‌فرمایند: «کسی قادر است به درک و فهم اهمیت کنگره ۶۰ پی ببرد که روی جزئی‌ترین تا کلی‌ترین مسائل دقت کند.» یک زمانی پیش آمده موقع قرائت حرمت کنگره ۶۰ حرف زدم یا از سر جلسه بلند شدم و برای خوردن آب به بیرون رفتم. من اجازه ندارم از سر جلسه بلند بشوم و باید از اول تا آخر جلسه روی صندلی بنشینم و از تک‌تک ثانیه‌ها استفاده کنم. همان‌طور که احترام مسجد به متولی است؛ بنابراین تمام ما متولیان کنگره ۶۰ هستیم و روی تک‌تک دستور جلسات هفتگی تفکر می‌کنیم. می‌دانید دل راهنما از کدام رهجو خوش است؟ از رهجویی که بدون اینکه زور بزند، حرکتش را درست انجام دهد و برای رهجویی بیشتر حس می‌گذارد که هنوز به بیداری نرسیده است، دست‌وپا شکسته سی‌دی می‌نویسد و در جلسات حضور ندارد. ان‌شاءالله دست همه پر از توانایی و قدرت شود تا به درک و فهم مبانی کنگره ۶۰ برسیم و برای خود ارزش قائل شویم. هر یک از تیترهای حرمت کنگره ۶۰ چندین سی‌دی دارد که من باید زیرک باشم و از بندبند حرمت، سی‌دی‌های مرتبط را گوش کنم و کاربردی کنم؛ چراکه آقای مهندس فرمودند: «خود راهنما با اینکه راهنمایی می‌کند؛ اما بر اساس سلسله مراتب یک بالا دستی دارد.» راهنما جلسه هماهنگی راهنمایان را دارد، کم و کاستی‌ها را آنجا متوجه می‌شود. وقتی رهجویی سفر دومی شد، راهنمای سفر اولی‌ها می‌شود و راهنمای تمام اعضاء که دارند سفر می‌کنند؛ پس اگر من اندازه خود حرکت نکنم و اندازه‌ها را رعایت نکنم، مطمئناً چیزی از این همه عشق و محبت کنگره ۶۰ دریافت نخواهم کرد.

من مرتب در حال آموختن هستم، فرقی ندارد ایجنت باشم یا مرزبان یا راهنما. من می‌توانم غُر‌زن ماهری باشم، در کنگره شاد و سرحال باشم؛ اما در خانه اخمو باشم و مسئولیت خود را به‌خوبی انجام ندهم و دیگران بگویند به‌به خوشابه‌حال خانواده خانم زهرا که چه چیز‌هایی می‌داند؛ اما مهم پشت پرده است که چه نجواهایی زده می‌شود. از بچه‌ها یک گله کوچک دارم که جمع، خشک است و لبخند اعضاء سردار کم است. همه یک ساعت سی‌دی را ‌می‌نویسیم؛ حتی جایی هم که آقای مهندس می‌خندند را به قول خانم شانی می‌نویسیم آقای مهندس خندیدند؛ پس برای یک لژیون سردار پر انرژی، یک کمی خنده هم قاطی صحبتم کنم تا ان‌شاءالله خنده روی لب‌‌ها بنشیند.

رابط خبری: دنور همسفر لیلا (لژیون دوم)
تایپ: همسفر راضیه، عضو لژیون سردار (لژیون دهم)، همسفر افسانه، عضو لژیون سردار (لژیون سوم)
عکاس خبری: همسفر محبوبه، عضو لژیون سردار (لژیون یکم)
ارسال: راهنمای تازه‌واردین همسفر مریم، عضو لژیون سردار
همسفران نمایندگی سهروردی اصفهان

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .