آقای مهندس در سیدی «آهن» این چنین میفرمایند: امروزه هرکس خداوند را نمیشناسد یا باور ندارد میگویند: متجدد و خیلی باسواد است و هرکس خداشناس است میگویند: او دانش زیادی ندارد و چیزی نمیداند. ما نمیتوانیم به ذات خداوند پیببریم و یک عضو خیلیخیلی کوچک از این جهان هستیم. سیستم الهی یک تشکیلات خیلی منظم و طبقهبندی شده است و این سیستم برای ما توسط پیامبران یک قوانینی آورده است.
خداوند در کتاب آسمانی «قرآن» در سوره حدید (آهن) میفرماید: «همانا ما آهن را برشما فرود آوردیم که در آن آسیب سخت است». تا چند سال پیش میگفتند زمین مرکز عالم است و زمین ثابت است و آهن از آسمان به زمین آمده است و زمین چیزی را از خودش نمیتواند درست کند، ولی میدانیم؛ جایی که بخواهد آهن تولید شود مرکزش به گرمای پانصد میلیون درجه سانتی گراد نیاز دارد تا آهن بتواند تولید شود، این آهنی که روی زمین است بهوسیله شهاب سنگها به زمین آمدهاست، پس از جای دیگری آمده و از خود زمین نیست. ولی چگونه پیامبر این را میفهمد؟! کسی که عرب بدوی بوده است از کجا اینها را میداند، آیا از خودش نوشته است؟! وقتی ما راجع به پروردگار و نیروی مافوق صحبت میکنیم، در نظر بگیرید که یک سیستم بسیار حساب شده و دقیق وجود دارد که برتمام سیستم نظارت دارد و ما بارها گفتیم که ما حتی هیچ نظارتی برخودمان هم نداریم، چه برسد به جهان هستی.
راجع به وقایع گذشته ما نباید هیچ تعصبی داشته باشیم، گاهی اوقات ما فقط داریم تأسف گذشته را میخوریم، ولی ما نباید تعصب بیجا را داشته باشیم زیرا هر موضوعی به جای خود هم فرمان است و هم تقدیر و از هیچ کدام نباید رو بگردانیم. زندگی ما برمبنای سه چیز است؛ خواست، تقدیر و فرمان الهی. در این بعد زمانی که دارید زندگی میکنید از هیچ چیز نباید خوف داشته باشید و بترسید زیرا یا تقدیر یا فرمان الهی است. ما با بد بودن و خوب بودنش کاری نداریم چون ممکن است؛ بد بودنش باعث شود پردهای از روی یک سری رازها برداشته شود. وقتی یک سری مشکلات و سختیها برای ما به وجود میآید، در عوض، یک چیزی را به ما آموزش میدهد.
ما باید به اعمال خودمان نگاه کنیم و ببینیم چه برخوردی با دیگران کردهایم، هرکس یک حریمی دارد و ما خودمان آن حریم را نگه میداریم. گاهی آن اعمال ما هستند که باعث میشود مردم چقدر به ما احترام بگذارند و این یک حس است و ما این حس را نمیتوانیم پنهان کنیم؛ ما به اعمال خودمان نگاه میکنیم و شروع میکنیم خودمان را تصفیه و پالایش کنیم، این مطالب عین قانون است و حقیقت ژرفی را بیان میکند. حال چگونه ما میتوانیم این مطالب را منتقل کنیم؟ اکثریت افراد کنگره ۶۰ از کسبه هستند و اینها وقتی درسهای جهانبینی را خوب یاد گرفتند، شروع میکنند به جبران خسارت و سعی میکنند که گذشته و خسارات را جبران کنند از طرفی میدانند هرچیز هم صور آشکار دارد و هم صور پنهان، از این رو صور پنان و همان نیت درونی که بخشش و کمک و یاری رساندن به دیگران و خدمت به مردم است؛ باعث میشود که وضعیت مالیشان ذرهذره قوی شود، از این رو با مردم با گشاده رویی برخود میکنند و با مردم خوش رفتارند.
بعضی مسائل را نباید با صراحت صحبت کرد، زیرا مانند میوه نرسیده هستند که قابل خوردن نیستند و در این راه تعصب نداشته باشید، خیلی چیزها حقیقت است، ولی نباید بیان کرد چون ممکن است بحران ایجاد کند، باید ببینید آیا شرایط و موقعیتش خوب است و اعتقادات مردم را به هم نمیریزد.
راجع به قطبهای مسائل منفی هیچ فکری نکنید، مثلا شما کابوس میبینید و تا صبح راجع به آن فکر میکنید و این باعث میشود این افکار تشدید شوند، به مسائل منفی نباید فکر کرد، باید در صراط مستقیم پیش بروید و به مسائل مثبت فکر کنید. بدترین سمی که وجود دارد؛ ناامیدی است، همیشه راهی برای امید هست، به یاد خداوند و به یاد نیرویی باشید که از آن انرژی میگیرید، کسی که انرژی شما را میگیرد به یادش نباشید و به آن فکر نکنید. موقعی که خوابتان نمیبرد، روی مسائل مثبت فکر کنید و روی خاطرات خوب متمرکز شوید. در خلأ که هیچ دستگیرهای نیست اما خداوند میتواند آن دستگیره باشد، همیشه یک جایی را برای خودتان نگه دارید.
خلاصه سیدی «آهن»
نویسنده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر نسرین (لژیون اول)
ارسال: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر سودابه (لژیون سوم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
153