English Version
English

بخشیدن هم حرمت و قانون دارد

بخشیدن هم حرمت و قانون دارد

جلسه نهم از دوره چهارم لژیون سردار همسفران نمایندگی شیخ‌بهایی با استادی راهنما همسفر محبوبه(دنور)، نگهبانی راهنما همسفر زهرا (پهلوان) و دبیری همسفر شهربانو (دنور) با دستور جلسه «حرمت کنگره ۶۰، چرا رابطه کاری، مالی و خانوادگی در کنگره ۶۰ ممنوع است؟» در روز دوشنبه ۴ تیرماه ۱۴۰۳ ساعت  ۱۴:۱۵دقیقه برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:

در ابتدا از نگهبان جلسه خانم زهرا، دبیر محترم ایشان و همچنین از خزانه‌دار محترم که اجازه دادند در این جایگاه باشم و آموزش بگیرم، تشکر می‌کنم.

همان‌طور که می‌دانید دستور جلسه لژیون سردار با دستور جلسه هفتگی یکی شده و دستور جلسه امروز در مورد حرمت‌ است و این‌که چرا روابط کاری، مالی و خانوادگی در کنگره ممنوع است؟ ما با یک مصرف‌کننده زندگی کرده‌ایم و درواقع بزرگ‌شده‌ایم؛ مصرف‌کننده مانند بمبی است که منفجر می‌شود، خود و دیگران را نابود می‌کند و حتی چندین خانواده را به هم می‌ریزد؛ حال چنین فردی می‌خواهد وارد کنگره شود؛ می‌دانید که کنگره محیطی امن و مقدس است، چرا مقدس است؟ به خاطر اینکه انسان‌ها در این مکان که قطعه‌ای از بهشت است به رهایی می‌رسند؛ چرا امن است؟ به خاطر اینکه از یک دیسیپلین خاص برخوردار است و همه‌چیز سر جای خودش است؛ حال چرا فردی با این خصوصیات به همراه همسفر خود که ممکن است حالش بدتر از مسافر باشد وارد کنگره می‌شوند اما دچار مشکل نمی‌شویم و تنشی ایجاد نمی‌شود؟ زیرا همه‌چیز در آرامش و امنیت است؛ آقای مهندس می‌‌فرمایند: «چیزی که باعث به وجود آمدن این آرامش و امنیت شده همان قوانین، بایدها و نباید‌هاست.» قوانین؛ مثل تابلوهای راهنمایی و رانندگی کنار جاده است که به ما می‌گوید چه‌کاری انجام دهیم؛ اگر به آن‌ها توجه و عمل کردیم سفر برای ما لذت‌بخش است و اگر توجه نکردیم مانع بزرگی برای ما به وجود می‌‌آید؛ یا از مسیر دور می‌شویم؛رچرا نباید رابطه‌ کاری، مالی و خانوادگی داشته باشیم؛ چون هدف کنگره درمان اعتیاد است؛ طبق فرمایشات آقای مهندس اگر رابطه کاری را وارد کنگره کنیم، هدف کنگره عوض می‌شود و کنگره نابود خواهدشد؛ پس رعایت قوانین به خاطر خودمان است.

و اما رعایت حرمت‌ها و قوانین چه تأثیری برای لژیون سردار دارد؟ آقای امین می‌فرمایند: «تازه‌واردی که در کنگره حضور پیدا می‌کند ازلحاظ ناتوانی مثل یک نوزاد است و برای اینکه قدرتمند شود باید قوانین را رعایت کند»؛ پس بسیار مهم است؛ ما زمانی به مثلث دانایی می‌رسیم که از مثلث جهالت عبور کرده باشیم و وقتی عبور می‌کنیم که از حاشیه‌ها دور بمانیم، بایدها را انجام دهیم و از نبایدها دوری‌کنیم؛ وقتی به مثلث دانایی برسیم، پیوند محبت و بیداری اتفاق می‌افتد و این بیداری باعث می‌شود، بدانیم مقداری از چیزهای که داریم مال ما نیست و باید آن را ببخشیم؛ چرا؟ چون وقتی‌ ببخشیم زندگی ما شکل می‌گیرد؛ البته بخشیدن‌ها یک‌سری باید‌ها، نبایدها و‌ قوانین دارد و با رعایت آن قوانین است که وقتی می‌بخشم لذت آن به ما برمی‌گردد؛ اکنون مسئله‌ این است که من چه موقع می‌توانم ببخشم؟ آقای مهندس مثال جالبی زدند که شلنگ آب موقعی می‌تواند اطراف خود را سیراب کند که خودش پر از آب باشد؛ پس من زمانی می‌توانم ببخشم که خودم داشته باشم؛ آیا فقط ثروتمندان می‌توانند ببخشند؟ آن‌ها به‌راحتی این کار را انجام می‌دهند؛ ولی بخشش برای همه است. بنیان کنگره مثلثی برای ما ترسیم کردند که یک ضلع آن درآمد، ضلع دوم مدیریت و ضلع سومر هزینه است؛ اگر بتوانی درآمدت را افزایش دهی بسیار خوب است؛ ولی اگر نتوانستی و درآمدت ثابت بود باید مدیریت کنی؛ یعنی هزینه‌ها را کاهش دهی و این به حرمت‌ها و باید‌ها مربوط است که به من یاد می‌دهد؛ اگر خواستی رشد کنی و تحملت بالا برود؛ باید از یک‌سری خواسته‌ها بگذری تا بتوانی ببخشی.

حال این سؤال پیش می‌آید که من چه مقدار می‌توانم ببخشم؟ آقای مهندس می‌فرمایند: «اگر شخصی هزار تومان درآمد دارد، نمی‌تواند همه آن را ببخشد»؛ چرا؟ زیرا به خود و خانواده‌اش آسیب می‌زند؛ ولی مقداری از همین پول را باید ببخشد، مقداری را پس‌انداز کرده و بقیه را استفاده کند؛ اکنون اگر از پول خود گذشت نکند چه اتفاقی رخ می‌دهد؟ آقای مهندس می‌فرمایند: «اگر شخص چند درخت داشته باشد، چند پرنده بخواهند از میوه‌های آن بخورند و شخص مانع خوردن آن‌ها شود، نتیجه این است که تگرگ می‌زند و تمام میوه‌ها و برگ‌ها سوراخ شده و آفت می‌زند؛ یعنی اگر خودت بخشیدی، لذت می‌بری؛ ولی اگر نتوانستی ببخشی، کائنات دارایی‌ات را با زجر می‌گیرند؛ این اتفاق برای من هم افتاد، دو سال پیش خیلی دوست داشتم اعلام دنوری کنم؛ ولی به دلایلی نتوانستم این کار را انجام دهم، باورتان نمی‌شود کمتر از یک‌ ماه تصادف کردم و تمام پول دنوری‌ام را بابت تعمیر ماشین دادم؛ پس چه‌بهتر که انسان خود ببخشد و این بخشیدن قانون دارد.

همان‌طور که می‌دانید رهجوی سفر اول نمی‌تواند وارد لژیون سردار شود؛ چون هنوز به بیداری و دانایی نرسیده و نتوانسته از مثلث جهالت عبور کند؛ آقای مهندس می‌فرمایند: «شخصی نزد من آمده بود و می‌گفت: پسرم در این مکان در حال درمان است، من می‌خواهم یک قطعه زمین به کنگره اهدا کنم؛ ولی من قبول نکردم؛ چون اگر من این قطعه زمین را از ایشان قبول می‌کردم، ممکن بود احساس مالکیت کند، توقعش بالا برود، به سفرش آسیب بزند و از کنگره به بیرون پرتاب شود.»

مسئله دیگر پهلوان شدن است؛ هر کس می‌خواهد پهلوان شود؛ باید از آقای مهندس اجازه بگیرد؛ چون آقای مهندس به صور پنهان این عمل عظیم توجه می‌کنند و می‌خواهند متوجه شوند که آیا شخص ظرفش بزرگ‌شده و رشد کرده است؟؛ من هنوز توفیق پیدا نکرده‌ام که بروم و کسب اجازه کنم ولی شنیده‌ام که آقای مهندس می‌‌‌فرمایند: کنار من بنشین، می‌خواهند ببینند که شخص چگونه می‌نشیند؟ با مکث می‌نشیند یا سریع؟ آیا توانسته بر اضلاع منیت، ناامیدی و ترس غلبه کند؟ و در ادامه اجازه پهلوانی می‌دهند؛ ان‌شاءالله ظرف وجودی همه ما آن‌قدر بزرگ شود که وقتی برای گرفتن اجازه پهلوانی نزد آقای مهندس می‌رویم سریع به ما اجازه دهند.


عکاس: همسفر لیلا مرزبان خبری
تایپ: همسفر احترام سادات و همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر شهین، همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر پریسا، همسفر شنبم رهجوی راهنما همسفر فرشته (اعضای لژیون سردار )
ویرایش: همسفر پگاه رهجوی راهنما همسفر فرشته و همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر الهام (اعضای لژیون سردار)
تصویرگر: همسفر وجیهه (عضو لژیون سردار)
ارسال: همسفر لعیا (عضو لژیون سردار)
همسفران نمایندگی شیخ‌بهایی
 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .