English Version
English

عبور از خطوط قرمز، حال بد را برای ما به ارمغان می‌آورد

عبور از خطوط قرمز، حال بد را برای ما به ارمغان می‌آورد

یازدهمین جلسه از دوره سی‌ویکم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه همسفران نمایندگی کاسپین با نگهبانی همسفر فاطمه، دبیری همسفر سهیلا و استادی اسیستانت گروه خانواده همسفر ناهید با دستورجلسه «حرمت کنگره۶۰؛ چرا رابطه مالی، کاری و خانوادگی در کنگره ممنوع است؟» در روز دوشنبه 4 تیرماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکرم که بار دیگر در خدمت شما عزیزان هستم تا در کنار هم آموزش بگیریم، خدمت کنیم و به حال خوش برسیم. از بنیان کنگره ۶۰ بی‌نهایت سپاسگزارم که این بستر را برای ما فراهم کردند تا ما در کنار یکدیگر قرار بگیریم، باعث امیدواری هم بشویم و عشق‌هایی که از یادمان رفته بود را دوباره بیدار کنیم. از همسفران ایشان بسیار سپاسگزارم که با فداکاری در کنار آقای مهندس قرار گرفتند و باعث شدند تا ما الگویی داشته باشیم برای اینکه بدانیم روزی ما نیز به آرامش خواهیم رسید. از نگهبان و دبیر جلسه نیز ممنونم که این فرصت را برای من فراهم کردند تا در خدمت شما عزیزان باشم و آموزش بگیرم. از خانم پروانه عزیز بسیار سپاسگزارم که تماس گرفتند و من را دعوت کردند.
اگر بخواهم در مورد دستور جلسه امروز صحبت کنم همیشه شنیدیم که در مشارکت‌ها می‌گویند از تجربه خود سخن بگویید. امروز من می‌خواهم از تجربه خودم برای شما بازگو کنم. از ۱۷ سالی که در کنگره هستم و چیزی که باعث شده است تا من در اینجا ثابت‌قدم بمانم.
می‌خواهم بگویم دلیل اینکه بعضی‌ها ماندگار می‌شوند و بعضی‌ها می‌روند چیست؟ البته برای‌ خیلی‌ها کار پیش می‌آید، مشکل دارند و مجبورند که به زندگی معمولی خود بازگردند. منظور من آنان نیستند. منظور من اشخاصی هستند که حریم‌ها و حرمت‌ها را حفظ نمی‌کنند.
در کنگره ۶۰ آقای مهندس با زبان بسیار ساده همه چیز را برای ما بیان کرده‌اند؛ یعنی اگر ما هوشیار و شنونده خوبی باشیم و با جان و دل به صحبت‌های آقای مهندس گوش دهیم، راه خود را هموار کرده‌ایم و این باعث می‌شود تا بهره لازم را از آموزش‌ها ببریم.
همگی خوب می‌دانیم که حرمت کنگره 60 متنی است که در ابتدا و در انتهای جلسه خوانده می‌شود و آنقدر حرمت دارد که ما در هر مکانی که باشیم در هنگام خواندن آن باید بایستیم و یا سر صندلی‌هایمان بنشینیم و هیچ حرکتی نداشته باشیم.
من همیشه می‌گویم که اگر امروز بر سر این صندلی نشسته‌ام و حالم خوب است، یعنی حرمت‌ها و احترام‌ها را حفظ کرده‌ام؛ ولی اگر حالم خوب نیست و آرامش ندارم، باید بدانم که جایی نقض حرمت و از خطوط قرمز عبور کرده‌ام و یک قسمتی از کارم ایراد دارد. باید در خودم جستجو کنم و تنها از خودم ایراد بگیرم. با خودم بگویم که ناهید چه کار کرده‌ای؟ کجای کار اشتباه کرده‌ای که الان حال خوبی نداری؟
امروز شخصی در بدو ورود من در این مکان به من گفت که کنگره آدرس خودمان را به خودمان می‌دهد و واقعاً هم همین‌طور است؛ اگر من هوشیار باشم آدرس خودم را می‌گیرم. باید ببینم چه ضعفی دارم. آیا از دیگران توقع دارم؟ آیا هنوز پر از رنجش هستم؟ آیا هنوز غیبت می‌کنم؟ آیا در امور شخصی دیگران دخالت می‌کنم؟ و آیا هنوز قضاوت می‌کنم؟ همه موارد را من می‌توانم در خودم با آموزش‌هایی که در کنگره می‌گیرم پیدا کنم. پس حرمت‌ها خوانده می‌شود و بسیار مهم می‌باشد.

تجربه شخصی من از حرمت‌های کنگره ۶۰ این است که آن زمان که بنده و مسافرم در سفر اول بودیم و به هیدج می‌رفتیم روزی با یک سفراولی رابطه برقرار کردیم و در مسیر با هم همراه شدیم. من و مسافرم هر دو حال خرابی داشتیم و در این مسیر آن خانواده را با خود همراه کرده بودیم. این مورد کار ما را خراب کرد و باعث شد که دوستی ناخواسته‌ای بین ما به وجود آید. ما ناخواسته در امور شخصی همدیگر دخالت کردیم و هم به خودمان و هم به آن خانواده ضربه زدیم. پس وقتی در کنگره می‌گویند که ارتباط فامیلی و مالی و غیره نداشته باشید درست است.
امیدوار هستم در کنگره همه‌چیز همان‌طور که آقای مهندس از همه ما خواسته‌اند که تنها سلام بدهیم و کاری به یکدیگر نداشته باشیم صورت بگیرد. من نمی‌گویم اگر بیرون از کنگره همدیگر را دیدید پشت به هم کنید. بروید همدیگر را بغل کنید، سلام دهید؛ ولی رابطه‌های نزدیک برقرار نکنید. من ضربه‌اش را خوردم و این باعث شد که در سفر اول‌مان برگشت بخوریم و دوباره به آکادمی برویم و سفرمان را از نو شروع کنیم.
پس از برگشت مسافرم از سفر اول دیگر تنها با خودم کار داشتم و این باعث شد که امروز در خدمت شما و کنگره باشم. امیدوارم خداوند توفیق دهد تا من بتوانم در کنگره هم‌چنان خدمت کنم؛ زیرا ما هر چقدر آموزش بگیریم باز کم است و نیازمند آن هستیم.
امروز معارفه خانم فاطمه عزیز و تجلیل و قدر‌دانی از خانم پروانه عزیز ایجنت سابق است. من از قبل با این دو عزیز آشنایی دارم. هر دو همیشه حضور داشته‌اند، بی‌حاشیه بوده‌اند، اهل غر زدن نبوده‌اند، سرشان در کار خودشان بوده است و هر جایگاهی که تجربه می‌کنند حق‌شان بوده است و امیدوار هستم که برکت این خدمت به زندگی‌شان برگردد و همیشه سلامت باشند.
یادم می‌آید که خانم فاطمه همیشه می‌گفتند که من خیلی دوست دارم ایجنت باشم و به ایشان می‌گفتم که نوبت باران محفوظ است. از همین جا به ایشان می‌گویم که نوبت شما هم رسید و هر چیز در زمان خودش، اگر در راه باشیم اتفاق می‌افتد.
در انتها از همه شما دوستان حلالیت می‌طلبم. بنده به مدت 2 دوره اسیستانت و 2 دوره دستیار دیده‌بان این شعبه بودم و امیدوار هستم هر خوبی، بدی، کمی و یا کاستی‌ از بنده دیده‌اید به خوبی خودتان ببخشید. تا جایی که در توانم بود سعی خودم را کردم که کار درست را انجام دهم و امیدوار هستم که خداوند قبول کند.
به خانم پروانه عزیز که رهجوی خودم بوده‌اند، برای پایان دوره خدمت ایجنتی بسیار تبریک می‌گویم. در کنگره آقای مهندس می‌گویند که همیشه همتای خودتان را پرورش دهید و یک راهنما اگر که کار خود را درست انجام دهد رهجوهایش نیز راهنما، مرزبان، ایجنت و یا اسیستانت می‌شوند. منظور آقای مهندس نیز همین است که اگر ما خودمان درست قدم برداریم رهجوهای ما نیز درست قدم خواهند برداشت.

خلاصه سخنان ایجنت گروه خانواده همسفر پروانه:
خدا را شکر می‌کنم که امروز در این جایگاه قرار دارم و خدمت می‌کنم. به پایان آمد این دفتر، حکایت همچنان باقیست. از جناب آقای مهندس و خانواده محترم ایشان و خانم آنی عزیز که توفیق خدمت را به بنده دادند تا بتوانم در این جایگاه خدمت کنم تشکر می‌کنم. از راهنمای عزیزم سرکار خانم فرنگیس عزیز که اگر راهنمایی‌های ایشان نبود معلوم نبود که سرنوشت من به کجا ختم می‌شد بسیار تشکر می‌کنم.
اولین روزی که من به کنگره آمدم قصد جدایی از مسافرم را داشتم؛ ولی یکی از نزدیکانم به من گفت که این راه را نیز امتحان کن و بعد از مسافر خود جدا شو. با خودم گفتم من که این همه صبر کرده‌ام، راه کنگره را هم یک بار امتحان می‌کنم و بعد با خیال راحت از مسافرم جدا می‌شوم. روز اول اصلاً فکرم به این جایگاه‌ها نمی‌رسید؛ چون حالم خیلی بد بود. خدا را شکر که خداوند راهی را باز کرد که الان نزدیک به ۹ سال است در کنگره هستم و آموزش می‌گیرم و توانستیم به درمان و رهایی برسیم و تقریبا به سمت تعادل نسبی قدم برداریم.
از خانم ناهید عزیز تشکر می‌کنم که قبول زحمت کردند. اسیستانت رابط‌مان شرایط لازم را نداشتند از ایشان درخواست کردیم که برگزاری مراسم را به عهده بگیرند. در دوره خدمتی من خانم ناهید عزیز بسیار کمک کردند و همراهی‌های ایشان باعث شد که من از تجربیات‌شان استفاده کنم و حال دلم در این دوره خدمتی خوب باشد.
از خانم شهره عزیز و از گروه مرزبانی تشکر می‌کنم. از خانم آرزو و فریبا عزیز تشکر می‌کنم. اگر امروز حال دل‌ و حس‌های ما در این شعبه خوب است به خاطر وجود این دو عزیز است. همانطور که می‌دانید کار ایجنتی کار اجرایی نیست و بیشتر مسئولیت‌های ما به عهده مرزبان‌ها می‌باشد. همیشه ایجنت‌ها یا نشسته‌اند یا از دور نظارت می‌کنند و بیشترین بار بر دوش مرزبان‌های عزیز است. از وجود هر دو این عزیزان تشکر می‌کنم، خیلی این عزیزان را اذیت کردم و بیشتر خانم آرزو را اذیت کردیم؛ چون من و خانم فریبا تن صدای پایینی داشتیم و همیشه از خانم آرزو استفاده می‌کردیم که پیام‌ها و قوانین کنگره را اعلام کنند از ایشان بسیار تشکر می‌کنم. از طرفی چون خانم آرزو وسیله نقلیه داشتند بیشتر کارهای جشن و مراسم‌ها را ایشان انجام می‌دادند. از کیاشا عزیز همسفر کوچک که در کنار مادرشان بود و به ایشان قوت قلب دادند تا ما را همراهی کند ممنون هستم.
از تک‌تک شما عزیزان ممنون هستم. وقتی‌که حس‌های ما خوب است به خاطر این است که حس‌های تک تک شما خوب بود. شما همیشه به من انرژی می‌دادید و من اگر یک روز غیبت می‌کردم، دلم پیش شما بود. قسمت این بود که من دو ماه زودتر از شعبه بروم؛ چون واقعاً اگر نمی‌رفتم و خدمت دیگر را شروع نمی‌کردم شاید حالم بد می‌شد. خدا را شکر که امروز حالم خوب است و عادت کرده‌ام. درست است که در این دو ماه برای عزیزان سخت گذشت و شاید کمی بی‌نظمی ایجاد شد؛ اما مرزبان‌های عزیز همیشه هستند و فشار کار بر روی این عزیزان زیاد شد و از این بابت عذرخواهی می‌کنم، ولی من مجبور بودم  شعبه آبیک نیاز به راهنما داشت و من به دستور خانم شهره عزیز توفیق این خدمت را پیدا کردم. امیدوارم آنطوری که شایسته است از این جایگاه نیز برداشت‌های خوبی داشته باشم.
از دوره ایجنتی خود بسیار راضی بودم؛ چون‌ دسته‌گل‌های خوبی مثل شما را روبروی خود داشته‌ام. همیشه از شما انرژی می‌گرفتم و حس‌های خوب شما به من انتقال داده می‌شد و برای من خیلی خوشایند بود. امیدوارم که اگر قصوری، بی‌احترامی و یا جسارتی در حضور تک‌تک شما عزیزان صورت گرفت به بزرگواری خودتان ببخشید. تمام تلاش من این بود که در چهارچوب نظم و مقررات کنگره حرکت کنم و به خاطر اینکه یک خدمتی به من داده شده دل کسی را نرنجانم. آقای مهندس خیلی خوب می‌گویند که کسی که لوح تقدیرنامه را در پایان خدمت می‌گیرد آن موقع به جایگاهی که دارد رسیده است و من الان به جایگاه ایجنتی رسیده‌ام و این را به عینه لمس و درک کردم. الان می‌بینم که من پروانه سابق نیستم و یک‌سری تغییرات را در مسائل روزمره خود می‌بینم.
امیدوارم تک‌تک شما نیز بتوانید در هر جایگاهی که در کنگره کسب می‌کنید برداشت‌های مفید داشته باشید و آن را در زندگی خود کاربردی کنید. یک تشکر ویژه از خانم طاهره مسئول آشپزخانه می‌کنم که من در دوره خدمتی خود شاهد عشق خالص این عزیز بودم که عاشقانه خدمت می‌کردند و از راهنمای ایشان خانم نوشین تشکر می‌کنم و همیشه سپاسگزار خدمت‌هایی هستم که هم برای من و هم برای شما در این دوره شد. امیدوارم برکت این خدمت در زندگی همه عزیزان جاری باشد. در انتها نیز به خانم فاطمه عزیز جایگاه ایجنتی ایشان را تبریک می‌گویم و خیلی دوستشان دارم و مطمئن هستم که در این جایگاه نیز مثل جایگاه‌های دیگرشان می‌درخشند. ممنونم از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید.

در ادامه مراسم تقدیر و تشکر از ایجنت سابق همسفر پروانه و معارفه ایجنت جدید همسفر فاطمه در نمایندگی کاسپین قزوین در تاریخ 4 تیرماه ۱۴۰۳ برگزار گردید.

و در ادامه ورود به سفر دوم جهان‌بینی همسفران لژیون یازدهم به راهنمایی همسفر مهناز و لژیون چهاردهم به راهنمایی همسفر ندا؛

ویرایش: همسفر آوا (خدمتگزار سایت)
عکس: همسفر آرزو (مرزبان خبری)
ارسال: همسفر مرضیه (خدمتگزار سایت)
همسفران نمایندگی کاسپین قزوین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .