در کنگره ۶۰ راهنما، از ارزشمندترین دارایی غیرقابلتکرار خود یعنی زمان هزینه میکند تا در نهایت تاریکیِ افراد نوری شود و دنیایی از عشق و زندگی را به قلبِ انسانهای راهگُمکرده هدیه کند. راهنما همسفر زینب عزیز با عشق به خدمت به همنوع خود شال نارنجی را از دستان پرمهر جناب مهندس دریافت کردند. در همین راستا با این عزیز مصاحبهای ترتیب دادهایم که در ادامه توجه شما را به آن جلب میکنیم.
لطفا خودتان را به رسم کنگره معرفی کنید.
به نام خداوند زیبایی
در اندیشه بلند همیشه نمیتوانید آن چیزی را بیابید که فکر میکردید؛ اما با حرکت و شروع از یک نقطه سیاه تا رنگینکمان میشود انتقالاتی انجام داد که هرگز به مغز خود نیز اجازه اندیشیدن به آن را نمیدادید.
سلام زینب هستم همسفر محمدرضا، مدت تخریب بیش از ۵ سال، آنتیایکس مصرفی متادون، داروی درمان شربتOT، روش درمان DST، راهنمای مسافرم علی آقا، راهنمای خودم خانم محبوبه، مدت سفر ۱۱ماه و مدت رهایی حدوداً ۳ سال.
خدماتی را که تاکنون در کنگره۶۰ انجام دادهاید بفرمایید؟
خدمت دبیری، راهنمای تازهواردین و اکنون هم راهنما و همچنین عضو لژیون سردار هستم.
چه مدت از تشکیل لژیون شما میگذرد و احساستان را در جایگاه راهنمایی بفرمایید؟
حدود دو ماه از تشکیل لژیون من میگذرد و در هیچ جای دنیا حال خوبی را که در لژیون دارم ندارم. با تمام وجود میگویم که عشق واقعی در کنگره است، در لژیون است و این مکان تاریکیها و ویرانیها را به بیداری و هوشیاری تبدیل میکند.
در اوایل حضورتان در کنگره فکر میکردید که یک روز راهنما شوید؟
در اوایل حضور فقط به پایان سفر اول فکر میکردم که زودتر سفرم تمام شود و از کنگره بروم؛ اما وقتی از تاریکیها فاصله گرفتم و به داناییام افزوده شد معجزات کنگره را دیدم. درمان مسافرم و آرامش خودم، إنشاءالله بتوانم سهم کوچکی در رهایی انسانها از بند تاریکی داشته باشم و این برای من شیرینتر و گواراتر از هر چیزی است.
چه شد که تصمیم گرفتید به عنوان راهنما در کنگره خدمت کنید؟
صادقانه بگویم قبل از هر چیزی لبخندهای فرزندم نازنین رقیه را وقتی میدیدم، در شعبه خیلی شاد بود و از استرسهایی که داشت کم شده بود و روز به روز بیشتر تلاش میکردم که با آموزشهای ناب کنگره مادری دانا و آگاهتر باشم، یک مادر قدرتمند باشم و فرزندانی تربیت کنم که از نسل آنها انسانیت پرورش یابد.
![](/EditorFiles/Image/IMG_6789.jpeg)
برای رسیدن به این جایگاه باید از کجا شروع کنیم؟ توصیه شما برای افرادی که در حال آماده شدن برای آزمون راهنمایی هستند، چیست؟
قدر لحظهها را بدانیم و جوری زندگی کنیم که «ای کاش» برای شما نماند. منِ همسفر زمانی میتوانم به حال خوش برسم که طبق سیدیها و اصول آموزش پیش بروم. إنشاءالله قدر این نقطهای را که هستیم بدانیم. یک رهجو اگر میخواهد گرفتاری و مشکلات قبل از کنگره را نداشته باشد، باید آموزشهای کنگره را به درستی در زندگیاش کاربردی کند و فرمانبردار راهنما باشد و ناامیدی را کنار بگذارد.
مدتی به عنوان راهنمای تازهواردین خدمت کردید، این خدمت چه کمکی به شما کرد؟
این خدمت باعث شد گرهها و سیاهیهای درون خود را پیدا کنم و با آنها مبارزه کنم و بتوانم آنها را تا حدودی حل کنم.
چه چیزی به حرکت شما در کنگره قدرت میدهد؟
کنگره همان راه نجاتی بود که به سمت آن هدایت شدم و دری به سوی نور به روی من باز شد و مسیر زندگیام را تغییر داد و من از یک زینب کوچک و ناامید تبدیل به راهنما شدم تا به همنوع خود کمک کنم و احساس خوب خودم را منتقل کنم.
در یک جمله کوتاه زندگی قبل از کنگره را با الان مقایسه کنید.
اصلاً قابل مقایسه نیست، قبل کنگره در باتلاق دست و پا میزدم و نمیدانستم چگونه با مشکلاتم برخورد کنم. خانه ما یک خانه سرد و بیروح شده بود و شبیه میدان جنگ بود. با ورود به کنگره واژههای زیادی برای من معنا پیدا کرد. عشق بلاعوض، رها کردن مسافرم، بخشش. در پرتو آموزشهای کنگره در حال حاضر عشق و محبت در خانه ما جایگزین شد.
حس خودتان را نسبت به کلمات زیر بفرمایید؟
کنگره: مکان مقدس
راهنما: فرشته نجات
لژیون: آرامش درون
از شما خانم زینب عزیز که با دقت و حوصله به سؤالات پاسخ دادید سپاسگزارم. برای شما از قدرت مطلق، موفقیت و آرامش خواستارم و زندگیتان سرشار از خیر و برکت باشد.
تنظیم مصاحبه و ارسال مطلب: همسفر طیبه رهجوی راهنما همسفر حلیمه از لژیون سوم
عکاس خبری: راهنمای نیکوتین همسفر عارفه
مرزبان خبری: همسفر نرجس
- تعداد بازدید از این مطلب :
476