English Version
English

هر انسانی برای خودش یک حریم و حرمت دارد

هر انسانی برای خودش یک حریم و حرمت دارد

یازدهمین جلسه از دور سی و پنجم کارگاه‌های آموزشی ویژه مسافران کنگره 60، نمایندگی ایمان با استادی راهنمای محترم مسافر حسین ، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر علیرضا با دستور جلسه "  حرمت کنگره60، چرا رابطه کاری و مالی و خانوادگی در کنگره ممنوع است؟ "  در روز دوشنبه 4 تیر ماه 1403 ساعت 17 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:


سلام دوستان حسین هستم مسافر، خدا را شکر می کنم که بعد از دو سه ماه دوباره به شعبه آمدم . البته چند بار آمدم و خب، از این جایگاه وقتی به بچه ها نگاه می کنم. بچه هایی که درحال سفر هستند به من انرژی خیلی زیادی می دهد و حال من را عوض می کنند و اصلا یک حس خاصی دارد .
ممنونم از مهدی عزیز به خاطر دعوتی که از من کرد.
درمورد دستور جلسه من در کنگره این موضوع را یاد گرفتم که هر جایی و هر مکانی و حتی هر انسانی برای خودش یک حریم و حرمت دارد . من قبل از کنگره اسم حرمت و حریم را خیلی شنیده بودم در کتاب ها خوانده بودم ولی در کنگره فهمیدم و لمس کردم مخصوصا در سفر اول که بودم من شرایط خیلی سختی داشتم .در ابتدای سفر هم خیلی برای من سخت و آزار دهنده بود این حریم ، این حرمت و فاصله ای که بود. محدودیت هایی که در حرمت کنگره بود برای من خیلی سخت بود ولی خب خیلی سریع متوجه شدم و فهمیدم و برای خود ام به این شکل جا انداختم که هر جایی و هر انسانی برای خودش یک حریم دارد و یک حرمت دارد، و برای من به این شکل تصور می شد که دور هر انسان یا مکانی یک دایره وجود دارد که حرمت آن شخص است و این دایره خط قرمز آن شخص یا مکان است و من باید این حرمت ها را رعایت کنم .
در ابتدا من فکر می کردم این حرمت ها برای این است که به کنگره آسیبی نرسد ولی مدتی گذشت و من متوجه شدم که نه این حرمت ها را اگر من رعایت نکنم اتفاق خاصی برای کنگره نمی افتد ولی خودم آسیب می بینم . اگر من با کسی روابط مالی و خانوادگی برقرار کنم برای کنگره اتفاقی نمی افتد ولی خود من آسیب می بینم و این چیزی بود که من درک کردم .
یک خاطره از سفر اول به یاد من آمد و خواستم بگویم ؛ در سفر اول برای من کار کردن ممنوع بود و کار نمی کردم و شرایط بسیار سختی را تجربه می کردم و یک روز من کلا 700 تومان پول داشتم و یک سی دی جدید آمده بود و من میخواستم آن سی دی را بخرم و سی دی هم دقیقا 700 تومان قیمت داشت ، من رفتم و آن سی دی را خریدم بدون اینکه حتی به چیزی فکر کنم و جلسه تمام شد و من می خواستم به خانه برگردم و تازه یادم آمد که من چطور به خانه بروم .
با خود گفتم که اشکالی ندارد حالا یک طوری می روم، خدا بزرگ است ولی از کسی پولی نگرفتم . و هنوز شروع به حرکت کردن نکرده بودم که راهنمای من بوق زد و پرسید ؛ چرا جلوی در ایستاده ای و من گفتم که هیچی میخواهم به خانه بروم و راهنما ی من به من گفت که بیا سوار شو باهم برویم باهم، هم مسیر بودیم . من تمام مسیر را در هوا بودم از خوشحالی و برای من سوال بود که چه اتفاقی افتاد ، آن موقع متوجه شدم اگر من در راه درست حرکت کنم نیروهای الهی به من کمک خواهند کرد.
حتی در مکان ها و شهر ها هم به همین صورت است مثلا در آمریکا یک ایالت وجود دارد و هر کاری در آن آزاد است ولی اگر همان کار را در ایالت کناری آن انجام بدهم بازداشت می شوم و حبس ابد می خورم و این به این دلیل است که هر جا برای خودش حریم و حرمت خاص خودش را دارد .

 

گردآوری ،تنظیم و ارسال : مسافر محمدجواد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .