داستان حضرت موسی خیلی شبیه داستان ما است؛ زیرا فرعون، بنیاسرائیل را به سلطه کشیده بود و هر کاری میخواست با آنها میکرد و اینجا این اعتیاد سلطه روی ما دارد، اعتیاد نقش فرعون را بازی میکند و نقش بنیاسرائیل را ما بازی میکنیم که میخواهیم خودمان را از این مسئله خارج کنیم.
هر داستانی را که نگاه میکنیم یک اوج دارد، آنجایی که قهرمان خواسته، یک فداکاری انجام دهد اوج داستان است و قدرت اصلی خواستهها هستند و ما دو الگو داریم برای رسیدن به خواستهها، یکی الگو فرعون است که میگوید؛ به هر خواستهای که دارم باید به هر نحوی که است برسم و مهم نیست چه شکلی باشد و بعد در مقابل الگو خداوند که در الگوی خداوند با کمترین کنش به خواسته چه با کمترین تخریب و آسیب برسیم.
در اینجا از ما میخواهد ببینیم ما برای رسیدن به خواستههايمان از کدام روش استفاده میکنیم و برای رسیدن به خواستههایمان کلی تخریب به وجود میآوریم یا به کسی آسیب وارد نمیکنیم و اینکه میگوید؛ ما که هستیم؟ اگر برای رسیدن به خواستهها هر تخریبی را وارد میکنی، از روش شیطانی استفاده کردهای و اگر با کمترین تخریب به خواسته رسیدیم ما در روش الهی هستیم.
کسی که مثل فرعون از هر روشی برای رسیدن به خواسته استفاده میکند تبهکار است و چیزی که باعث شد فرعون از این روش استفاده کند تکبرش است، فرعون خودش را متفاوت و متمایز از همه میدانست؛ ولی باز خداوند از حضرت موسی میخواهد که با مهربانی او را هدایت کند تا بتواند نجات پیدا کند و قوم حضرت موسی نجات پیدا کند.
حضرت موسی را با معجزات پیش فرعون میفرستد؛ ولی فرعون باز به حضرت موسی میگوید تو رفتی و جادوگری یاد گرفتی و میخواهی حکومت را از دست من در بیاوری.
داستانهای قرآن واقعی هستند و همه یک مفهوم صورپنهان دارند، داستان حضرت موسی جاری است و در زندگی ما جریان دارد و داستان شکافتن دریا در داستان حضرت موسی تمثیل شکافتن علم است و آن علمی که به وجود میآید باعث میشود ما از اسارت آزاد شویم.
نویسنده:همسفر زینت رهجوی راهنما همسفر آذر(لژیون هشتم)
رابط خبری: همسفر نرگس مرزبان خبری
ارسال: همسفر راحله رهجوی راهنما همسفر مبینا ( لژیون ششم)
وبلاگ همسفران نمایندگی رودهن
- تعداد بازدید از این مطلب :
67