جلسه پنجم از دور سی و ششم سری کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی شیخبهایی اصفهان با استادی مسافر حجت، نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر رسول با دستور جلسه «حرمت کنگره۶۰، چرا روابط کاری و مالی و خانوادگی در کنگره ممنوع است» یکشنبه ۳ تیر ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
![](/EditorFiles/Image/IMG_%db%b2%db%b0%db%b2%db%b4%db%b0%db%b6%db%b2%db%b3_%db%b1%db%b7%db%b5%db%b8%db%b3%db%b3.jpg)
سلام دوستان حجت هستم یک مسافر
ابتدا صحبتم شاکر خداوندم و سپاسگذار آقای مهندس که در این جایگاه قرار گرفتم. از راهنمای عزیزم آقای جیهانی ممنونم که از حق خودشون گذشتند که من به این جایگاه بیایم و آموزش بگیرم.
دستور جلسه راجع به حرمت کنگره است و من کوچکتر از این هستم که بخواهم راجع به حرمت کنگره صحبت کنم. صحبت کردن در بین اساتید محترم خیلی سخت است. حالا بعنوان وظیفه و ادای احترام و اینکه دینم را بخواهم ادا کنم چند نکتهای در رابطه با حرمت توضیح میدهم و از مشارکت حضار استفاده میکنیم. آقای مهندس درباره حرمت در سال هفتاد و هفت و هفتاد و هشت زمانیکه میخواستند کنگره را راه اندازی کنند، چون جایگاههای دیگر را تجربه کرده بودند و هرج و مرج در N.G.O دیگری را دیده بودند اولین کاری که به فکرشان رسید این بود که حرمت کنگره را برای ما نوشتند. اگر الان اینجا آسوده نشستیم و آموزش میگیریم و در آرامش هستیم و همچنین همسفرهایمان میآیند و اینجا جای امنی است و بدون دغدغه و بدون مشکل آموزش میگیریم و به حال خوش می رسیم همهاش بخاطر حرمتهاست که در بدو ورود به کنگره به ما آموزش میدهند. آقای مهندس میگویند که ما در اینجا نه پلیس داریم، نه نیرو انتظامی داریم، نه شهرداری داریم و اگر نخواهیم حرمت ها را رعایت کنیم حرج و مرج میشود و کنترل کردن بسیار سخت میشود. همینطور که همه ما میدانیم حرمت از حریم میآید. هر جایی هر مکانی یک حریمی دارد و ما نمیتوانیم به آن نزدیک شویم و آقای مهندس در این مورد مثال رودخانه را میزنند که هر کسی نمیتواند در حریم رودخانه خانه بسازد و یا حریم دریا؛ یا در باغ کسی ما نمیتوانیم وارد بشویم چون حریم شخصی کسی است و همین طور خانواده را مثال میزنند که هر خانواده حریمی دارد و ما نمیتوانیم نزدیک بشویم. یک مسجد و یک کلیسا را مثال میزنند که هر کدام آداب و حریم ورود خاص خود را دارند. هر جامعهای برای رشد و بقاء خودش قوانینی را تدوین میکند. این قوانین اموری هستند که تجربه شدهاند و از بیتجربگی به بنبست خوردهاند و بازگشتهاند و مثال ستونهای ساختمان را میزنند که اگر فاصله ستونهای ساختمان را زیاد بگیریم ساختمان فرو میریزد و اگر ستونها خیلی بهم نزدیک باشند باز این ساختمان به هم میریزد. یعنی هر چیزی باید سر جای خودش باشد. برای حفظ حرمتها و قوانین کنگره شصت باید همه را مو به مو انجام دهیم و اگر بخواهیم یکی از قوانین را از قلم بیندازیم یا از آن سرپیچی کنیم قطعا آن وجه اشتراکی که همه ما چه سفر اولیها چه سفر دومیها داریم که درمان است به مشکل میخورد و نمیتوانیم در ادامه زندگیمان به حال خوش برسیم. چون قبلا از روی بیتجربگی و عدم آگاهی خیلی سعی کردیم مواد مصرفیمان را ترک کنیم. راههای بسیاری را رفتیم و راه و روشهای متعددی را در پیش گرفتیم ولی موفق نشدیم. در کنگره 60 همه نوشتارها یکبار خوانده میشود، نوشتار حرمت کنگره 60 دو مرتبه خوانده میشود، بخاطر اهمیت بالایی که حرمت دارد دو مرتبه خوانده میشود. برداشت شخصی من درباره دوبار خواندن حرمت این است که یکبار برای آنانی که اول جلسه میآیند خوانده میشود که از آن قوانین پیروی کنند و بار دوم برای کسانی که کمی دیرتر میآیند که آنها نیز حرمت کنگره را حفظ کنند و سعی کنند سر موقع همان ابتدای جلسه حضور پیدا کنند. حالا از حرمت که بگذریم آقای مهندس میفرمایند که چرا رابطه مالی و خانوادگی و کاری نداشته باشیم؟ در مورد رابطه مالی شاید بین دو نفر از اعضای کنگره پولی رد و بدل شود یعنی یک نفر پول دهنده و یک نفر پول گیرنده، حالا به هر عنوان آن شخص گیرنده نتواند آن دینش را ادا کند و یا آن قرض و بدهیش را بدهد و خودش را از دید آن پول دهنده پنهان میکند و به جایی میرسد که کمکم این پول را که نمیتواند بدهد از کنگره دور میشود و به جلسات نمیآید و این نقض قوانین و نقض حرمتهای کنگره است، به خاطر همین من اوایل سفر فکر میکردم که این حرمتها زیاد اهمیتی ندارد. من چون خودم مصرف کننده بودم و اینجا آمده بودم بیشتر به فکر این بودم که حرفهای راهنمایم را گوش بدهم و به آن حال خوش برسم چون واقعاً اعتیاد چشم و گوش ما را بسته بود که بخواهیم به حرمتها توجه بکنیم و بعد دیدم که نه اگر که بخواهم با آن حال خوش برسم حال خوش من در گرو حال خوش هم لژیونی من است، حال خوش من در گرو حال خوش آن شخصیه که سفر میکند. من اگر بخواهم به شخصی که در کنگره سفر میکند صدمه وارد کنم و درمان او ناقص بماند من مدیون او هستم و سفر من به اتمام نمیرسد شاید دو نفر در کنگره تصمیم بگیرند که بخواهند با هم درکار شریک بشوند، بالاخره از قدیم گفتن که دو تا استکان را هم که در کنار هم بگذارید صدا میدهد و در این روابط مالی غیر ممکن است که سر به سلامت ببرند، اینها وسط کار به مشکل بر خواهند خورد از کنگره بدشان میآید و مجبور میشوند که دیگر اصلاً کنگره نیایند از آموزشها دور بشوند. مسئله دیگر مسئله خانوادگی است. آقای مهندس در حرمتها فرمودند که شاید دو تا فردی که به کنگره میآیند دوست داشته باشند با هم به یک باغ یا ویلا بروند و خانوادگی خیلی هم خوش بگذرانند و بد هم نیست و همه دوست دارند ولی استاد امین یک جایی در سیدی ویروس فرمودند: که زمانی که اردوها شروع شد به کلاردشت رفتیم یکی از دوستان گفتن که من آنجا یک ویلا دارم به آنجا بیایید چون آن منطقه سرد است و بارانی است به اینجا بیایید چون نمناک است و حیوانات وحشی است خوب شاید عقلانی باشد جای گرم و نرم و همه امکانات فراهم است ولی استاد امین از آن تفکری که داشتند قبول نکردند و گفتند زمانی میتوانیم به حال خوش برسیم که در شرایط سخت قرار بگیریم و یک نکته دیگر استاد امین در سیدی امواج بازدارنده میفرمایند: که زلزله یا سونامی یک دقیقه شاید بیشتر نباشد این مطلب را خیلی قشنگ میگویند، شاید یک حرف نامربوط که در کنگره بخواهم بزنم مثل همان یک دقیقه سونامی میباشد ولی باعث میشود که زندگی یک شهر و یا یک استان را آب ببرد. پایان صحبتم را با یک نکته تمام میکنم که گاهی حرمت نگه داشتن کسی که دوستش داری از هزاران بار گفتن دوست دارم با ارزشتر است یعنی حرمت نگه داریم و جلسه را با یک بیت شعر به پایان میرسانم.
یا دست رفاقت نده و دست نگه دار
یا تا ته خط حرمت این دست نگه دار
خیلی متشکر که با سکوتتان به صحبتهای بنده گوش کردید متشکرم.
مرزبان کشیک مسافر مهدی
![](/EditorFiles/Image/IMG_%db%b2%db%b0%db%b2%db%b4%db%b0%db%b6%db%b0%db%b6_%db%b1%db%b6%db%b4%db%b1%db%b0%db%b5(2).jpg)
نگارش: مسافر امیر لژیون۲۳ ، مسافر حسین لژیون ۲۳
ویراستار: مسافر حمزه لژیون۱
ارسال مطلب مسافر رسول
- تعداد بازدید از این مطلب :
251