هفتمین جلسه از دوره دوازدهم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰، نمایندگی دکتر علیرضا (مبارکه)، با استادی راهنمای محترم مسافر حامد، نگهبانی مسافر علیرضا و دبیری مسافر هادی با دستور جلسه «وادی چهارم و تاثیر آن روی من و جشن اولین سال رهایی مسافر محمود » در روز پنجشنبه 31 خرداد ماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۶ آغاز به کارنمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حامد هستم یک مسافر، خداوند را شکر میکنم که امروز توانستم به کنگره بیایم و در جایگاه استادی خدمت کنم و آموزش بگیرم. امروز دو دستور جلسه داریم، دستور جلسه اول وادی چهارم و تاثیر آن روی من و دستور جلسه دوم تولد یکمین سال رهایی مسافر محمود است که این تولد را خدمت بنیانگذار محترم کنگره60 جناب مهندس و شما تبریک عرض میکنم.
![](/EditorFiles/Image/2(5388).jpg)
در عنوان وادی چهارم ذکر شده است که در مسائل حیاتی مسئولیت به خداوند سپردن یعنی سلب مسئولیت از خویش. سه وادی اول در مورد تفکر است، در این وادی میگوید که مسئولیت زندگی خود را باید بپذیریم و آقای مهندس در این رابطه تاکید زیادی دارند. چرا که در NGO ها و سازمان های مشابه اعتقاد دارند که ما در سرنوشت خود هیچ تاثیری نداریم. در رابطه با اعتیاد اگر بخواهند صحبت کنند میگویند که ما معتاد به دنیا میآییم، معتاد زندگی میکنیم و معتاد هم میمیریم. در آن NGO ها بعد از چند سال پاکی هم که میخواهند اعلام سفر کنند خودشان را معتاد معرفی میکنند. ما در کنگره میتوانیم اعتیاد خود را درمان کنیم به همین دلیل این وادی از اهمیت بالایی برخوردار است. من تا قبل از این که وارد کنگره شوم مسئولیت تمام مشکلاتم را در بیرون از خودم جستجو میکردم و اصلاً خودم را مقصر نمیدانستم و با خودم میگفتم که اگر من درگیر اعتیاد شدم علت آن این بود که با فلانی دوست شدم. وقتی وارد کنگره شدم متوجه شدم که مقصر اصلی تمام مشکلاتی که برای خودم به وجود آوردم خودم بودم و به این نتیجه رسیدم که از هیچ کسی به غیر از خودم انتظار کمک نباید داشته باشم.راهنما فقط نشان دهنده راه است. اگر تفکر کنم از هیچ کسی توقع بیجا نباید داشته باشم و این تفکر کردن باعث میشود که من تمام نیروی خودم را صرف آموزش خودم کنم. وقتی که من حرکت کنم در ادامه نیز خداوند هم کمک میکند تا زمانی که من مشکلاتم را در بیرون از خودم دنبال کنم به نقطه صفر خودم پی نبردهام و جایگاهم را در هستی پیدا نکردهام. وقتی متوجه شوم که مسبب این مشکلات خودم هستم چنان آرامشی پیدا میکنم که وصف نشدنی است. در مورد دستور جلسه دوم مسافر محمود حدود دو سال پیش وارد کنگره شدند در لژیون دوم سفرش را شروع کرد. خیلی خوب آغاز کرد و فرمانبردار بود. در ادامه خدمتگزار و در لژیون سردار دنور شد و اکنون نگهبان روزهای سهشنبه است. در مورد مشکلات به او گفتم که از هیچ کس، هیچ انتظاری نداشته باشد و سعی کند روی پای خودش بایستید. به ایشان گفتم درست حرکت کند و امید داشته باشد، خداوند هم کمک خواهد کرد. به خاطر اعتیادی که داشت کسانی از او سوء استفاده کرده بودند، به او گفتم از تمام توانی که دارد استفاده کند، اول به رهایی برسد بعد آن حقی که از زندگی دارد را بگیرد. محمود بسیار با محبت و خدمتگزار است. هر کسی مثل ایشان اگر در کنگره ماندگار باشد، کنگره اعتبار، آبرو، شخصیت و همه چیزهایی که از دست داده است را بر میگرداند. از اینکه به صحبت های من گوش کردید از همه شما متشکرم.
![](/EditorFiles/Image/3(4777).jpg)
اعلام سفر مسافر محمود:
سلام دوستان محمود هستم یک مسافر، آخرین آنتیایکس مصرفی شیره و متادون، تخریب بیش از پانزده سال، ده ماه و هفت روز سفر کردم به استادی راهنمای محترم مسافر حامد آقایی به روش DST همراه با دارویOT ، رهایی پانزده ماه، در ادامه سفر ویلیام داشتم، تخریب چهل سال، مدت سفر ده ماه، زیر نظر راهنمای محترم مسافر حامد آقایی، رهایی یازده ماه.
آرزوی مسافر محمود:
سلام دوستان محمود هستم یک مسافر، آرزو میکنم هر کسی وارد کنگره میشود ناامید از کنگره نرود و به این حال خوش که ما داریم برسد.
![](/EditorFiles/Image/5(3610).jpg)
صحبتهای مسافر محمود:
ما مسافران کشتی شکستهایم که به ساحل رسیدهایم، رقص و پایکوبی میکنیم مردمان به خیالشان که ما دیوانهایم، اما حق دارند چون ندیدهاند آن طوفانی که ما دیدهایم. سلام دوستان محمود هستم یک مسافر، تشکر میکنم از آقای مهندس که این بستر را برای ما فراهم کردند که افرادی مثل من به کنگره بیایند و به درمان برسند، تشکر میکنم از راهنمای عزیزم آقاحامد که برای من خیلی زحمت کشیدند من با ۱۵ سال مصرف مواد وارد کنگره شدم و با آموزشهایی که دریافت کردم متوجه شدم که در این ۱۵ سال فقط زنده بودم ولی زندگی نمیکردم چون در این سالها شاید ۱۵ بار با خانوادهام غذا نخوردم ولی الان خدا را شکر میکنم. به این نتیجه رسیدم که که اعتیاد بین آدم ثروتمند و آدم فقیر فرقی نمیکند چون پایان کارشان یکی است. تنها تفاوت ظاهری که دارد این است که فردی که پول دارد در یک جاده صاف حرکت کرده است و انسان فقیر در یک جاده پر از چاله چوله و پیچهای خطرناک. من شعری دارم که براتان میخوانم:
منم در پیش من معنا ندارد، محبت در کنارم جا ندارد
اگر شیری اگر تو باشی هرکول،اگر داری میلیون ها تومان پول
در کنار من باید زانو نشین و سر به زیر باشی نفرین بر اعتیاد که در سرزمین ما کرده حال و هوای نسل جوان را تباه، آورده فقر و بیماری و فساد کرده محو سلب شادی علم و رفاه
حالا که آمد امداد خداوندی به دست بنیان کنگره مینوشم از این حوض نورانی، لب ریز از یک عشق رحمانی
زندگی چیست؟ ما برای چه میآییم؟ بعد از این چند صباح به کجا باید رفت؟ با کدامین توشه به سفر باید رفت؟
نوجوانی سپری شد به بازی به فراغت به نشاط، فارغ از یک بد و مرگ و حیات
من نفهمیدم که چطور عمر گذشت لیک همه گفتند که جوان است همی بگذارید که جوانی بکند بهره از عمر برد و کامروایی بکند، بگذارید خوش باشد و مست بعد از این بار او را عمری است
آن همه قدرت و نیروی عظیم به چه ره مصرف گشت، نه تفکر نه تامل نه اندیشه دمید عمر بگذشت به بی حاصلی مسخرهگی چه تابانی که به دست دادم مفت من نفهمیدم و کس مرا هیچ نگفت قدرت اهل شبا
تایپ: مسافر محمد و مسافر سعادت
عکس: مسافر ابراهیم
تنظیم و ارسال: مسافر مهرداد
- تعداد بازدید از این مطلب :
250