نفس کشیدن در هوا و در سرزمین کنگره بسیار لذتبخش است؛ چون ساختار و بنیان آن از ریشه با عشق ساختهشده است. به عنوان یک انسان متعادل زندگی کردن، خوب شدن و رهایی، مستلزم یکسری قوانین است. اگر حرمتها و قوانین نباشند کنگره غیرقابل کنترل میشود. حرمتها و قوانین کنگره۶۰ هم مثل چارچوبی است که از ما محافظت میکند و هر کسی که وارد کنگره میشود باید این حرمتها را رعایت کند.
حرمتها در کنگره دو بار توسط نگهبان جلسه خوانده میشود. ما اینجا برای درمان آمدهایم نه برای روابط کاری، مالی و خانوادگی و... هر کس که این حرمتها را رعایت کند خیلی راحت و با آرامش به درمان میرسد. رهجویی که نزدیک به قوانین و حرمتها باشد، صد در صد سلامت به مقصد میرسد. رمز موفقیت کنگره۶۰ و اعضای آن در رعایت کردن، اجرای قوانین و حرمت کنگره۶۰ است.
این نوشتار به من همسفر میگوید که ای همسفر، من به تو اجازه ورود به این مکان را دادم، حال تو با اراده خود وارد این مکان شو و خودت را بسنج. قوانین یعنی هر چیزی که به صورت منظم و مرتب در جایگاه خود قرار بگیرد. قوانین همان نظم و انضباط است که من همسفر را در مسیر اصلی هدایت میکند تا به هدف نهایی نزدیک شوم، در واقع به ما شخصیت و هویت میدهد.
حال در اینجا حرمت چیست؟ حرمت در اینجا بالاتر از قوانین است چون در جلسه دو بار خوانده میشود و به آن تأکید بسیاری میشود یکبار در ابتدای جلسه و بار دیگر، در اواخر جلسه قرائت میشود. این حرمت و قوانین از کتاب کلامالله آمده است و میتوانم بگویم از قوانین الهی است.
همانطور که میدانیم حرمت از کلمه حریم و احترام میآید؛ یعنی اگر من همسفر برای مثال خانهام را در نظر بگیرم یک چهار دیواری است که یک دروازه ورودی دارد که من کلید آن را به همسایه یا اقوام نمیدهم و در نهایت از این کلید به خودم و مسافرم میدهم. اگر این کلید را به همه بدهم، یعنی در واقع حریم خانه شکسته شده است یا اینکه اگر من بخواهم حرف مسافرم را به بچهها بزنم و یا برعکس، در واقع حریم شکسته شده است و همانطور که خودمان کم و بیش میدانیم وقتی حجب و حیا از بین رفت دیگر احترامی باقی نمیماند.
این قوانین و حرمتها از تجربیات بیست و چهار سال تفکر آقای مهندس است که روی آن تفکر کرده و به ما آموزش میدهد. درباره رابطه کاری میتوانم بگویم که شاید در بیرون از کنگره با افراد زیادی ارتباط داشته باشیم؛ ولی در اینجا ممنوع است چون از مسیر اصلی خودمان دور میشویم. ما به کنگره آمدهایم تا آموزش بگیریم و دیگر نیازی به ارتباط بیشتر در بیرون از کنگره نیست که حتی آقای مهندس میگوید من مسافرانی که چندین سال در اینجا هستند را به اسم کوچک میشناسم.
اگر بخواهم رابطهها را توضیح دهم شبیه سیم کابل در نظر میگیرم که روکش دارند، اگر این کابل پاره شود سیم داخل آن جرقه میخورد و صد در صد باعث آتش سوزی میشود. وقتی یک ساختمانی را میخواهیم پایهریزی کنیم، معمار ستونهای خانه را در یک سطح مساوی و در جاهای مختلفی میگذارد که اگر نزدیک و یا دور از هم باشند فرو خواهند ریخت.
این روابط هم همینطور هستند شاید در اوایل رابطه به ما خوش بگذرد ولی در نهایت محال است که رابطه خراب نشود. اگر من بیرون از کنگره این حرمتها را رعایت نکنم باعث جرقه و همان اتصال میشود. این قوانین در تمام زندگی ما وجود دارند.
در بانکها، در مدارس و هر مکانی قوانین خاص خود را دارد. مخصوصاً در کنگره که این قوانین وجود دارد و باید من همسفر با مقایسه کردن خودم با قبل ورودم به کنگره که کجا بودم و چگونه روزگارم را سپری میکردم به این قوانین پایبند باشم و فقط بر روی خودم و هدفم تمرکز کنم و به خاطر این قوانین و حرمتها است که تمام همسفران و یا دیدهبانان الان در جایگاه دیدهبانی هستند و قطعاً این قوانین را رعایت کردهاند.
امیدوارم که اول خودم و تمام همسفرانی که امروز حضور دارند به قوانین و حرمتها پایبند باشند و به آنها احترام بگذارند. خدا را شاکرم در این مکان مقدس آموزش میگیرم و برای تمام عزیزان سربلندی در راهی که هستند را خواستارم. از راهنمای محترمم بسیار سپاسگزارم بابت تمام زحماتشان و برای مهندس بزرگوار و خانواده گرامیشان آرزوی صحت و سلامتی دارم.
نویسنده: همسفر یکابد رهجوی راهنما همسفر الهه از لژیون یکم
ویراستار و ارسال مطلب: همسفر نازنین رهجوی راهنما همسفر راضیه از لژیون چهارم
مرزبان و عکاس خبری: همسفر نرجس
- تعداد بازدید از این مطلب :
174