English Version
English

برای درمان اعتیاد نیازمند آموزش هستیم

برای درمان اعتیاد نیازمند آموزش هستیم

دومین جلسه از دور چهارم سری کارگاه های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی صبا به استادی راهنمای محترم مسافر اردلان، نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر امیررضا، با دستور جلسه حرمت کنگره۶۰ چرا رابطه کاری مالی و خانوادگی در کنگره ممنوع است؟، در روز شنبه ۲ خرداد ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

 

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان اردلان هستم مسافر.خیلی خوشحال هستم که تولد مجید عزیز بهانه‌ای شد تا در این جایگاه قرار بگیرم.

دستور جلسه این هفته حرمت کنگره۶۰ است، چرا رابطه کاری، مالی و خانوادگی در کنگره ممنوع است؟ ما برای درمان اعتیاد نیازمند آموزش هستیم و برای گرفتن آموزش نیازمند ذهن آرام هستيم و برای داشتن ذهن آرام نیازمند بستر مناسبی برای آموزش گرفتن داریم، کنگره۶۰ این بستر را برای ما فراهم کرده است، اما این آرامش با رعایت نکردن یکسری قوانین بنام حرمت ها از بین می‌رود، همه ما برای درمان بیماری اعتیاد خود و یا اعضای خانواده در اینجا هستیم، اگر وارد حاشیه بشویم مسلما از هدف اصلی دور خواهیم شد و برای پیشگیری از این اتفاق ها، حرمت کنگره وضع شده است.

 

حرمت از حریم می آید مثلا در حریم رودخانه ساخت و ساز نکنید که هنگام وقوع سیل دچار آسیب نشوید، حرمت کنگره هم دقیقا همین است به ما می‌گوید رابطه ی کاری مالی و خانوادگی نداشته باشید، اگر رعايت نکنیم این اتفاق ها برای ما خواهد افتاد، سیل یک بار اتفاق می‌افتد و اگر در حریم باشیم ما را با خود خواهد برد، من بارها در کنگره شاهد این بودم که به علت رعایت نکردن حرمت ها بین اعضا اختلاف بوجود آمده و باعث دوری آنها از کنگره شده است، آقای مهندس بارها این موضوع را مطرح کرده اند: کسی که در کنگره به دیگری پول قرض می‌دهد گناهش از کسی که پول می‌گیرد بیشتر است، یکی از حرمت‌ها دروغ گفتن است که به نظر بدترین گناه در دنیا است و سرمنشأ تمام ضد ارزش‌ها از دروغ است، ما وارد کنگره شده ایم که گره هایمان را باز کنیم، ما قبلا به دلیل مصرف مجبور به گفتن دروغ بودیم اما در این مکان می‌خواهیم از ضد ارزش‌ها دوری کنیم و دلیلی برای گفتن دروغ نداریم، علیه شخصی سرزنش کردن، الفاظ ناشایست بیان کردن، در جلسه بدون اجازه سخن گفتن، بحث سیاسی نمودن، همه این موارد می تواند به ما آسیب بزند و من یا هر کس دیگری را از کنگره دور کند، پیشگیری باعث می شود اتفاق بد انجام نشود، مثلا در زمان وقوع کرونا همدیگر را بغل نمی کردیم و این یک پیشگیری بود، پیشگیری خیلی راحت تر از درمان می باشد و حرمت دقیقا این کار را برای ما انجام می دهد و مانند سوپاپ اطمینان عمل می کند.

اما قسمت دوم دستور جلسه تولد یک سال رهایی مجید عزیز است، مجید تازه وارد کنگره شده بود در شعبه صالحی ما یکسری تعمیرات انجام می دادیم و اولین داوطلب مجید بود لباس کار پوشید و از همان ابتدای سفر اول خدمت را شروع کرد و آرام آرام توانست جایگاه خودش را بالا ببرد، از اجرای فرمان مرزبان و راهنما شروع و الان به جایگاهی رسیده است که مستقیما آقای مهندس به مجید فرمان می دهد که آرزوی خیلی از افراد است که مستقیما فرمانبردار آقای مهندس باشند و این اتفاق برای کسی می افتد که با خلوص قلب و برای بهتر شدن حال خودش خدمت می کند، در هنگام راه‌اندازی شعبه صبا یکی از ارکان اصلی مجید بود و از روز اول تمامی ابزارهای کارگاهش را به اینجا آورد و تا روز آخر تعمیرات و تغییرات را انجام داد، مجید توانست آموزش هایی که در کنگره دیده بود به انجام برساند و تغییرات بسیار زیادی داشت که این می تواند الگویی باشد حتی برای من، و بستر تغییرات در کنگره برای همه فراهم می باشد، اگر من از زندگی خودم ناراضی هستم تنها چیزی که باید تغییر بدهم خودم هستم و من نمی توانم شرایط و اطرافیانم را تغییر بدهم و تغییر دادن خود انسان در جهت مثبت کار بسیار سختی است و شاید همچنین بستری وجود نداشته باشد اما در کنگره این اتفاق رخ می دهد و مجید عزیز الگویی برای کسانی است که بخواهد این تغیرات را ذره ذره انجام بدهد، آرزو می کنم مجید عزیز به جايگاه راهنمایی برسد و در این راه ثابت قدم باشد.

در ادامه مراسم یک سال رهایی مسافر مجید برگزار شد.

خلاصه سخنان مسافر مجید:

شاکر خداوند هستم که در کنگره حضور دارم و آرزوی دیرینه ام بود که از بند اعتیاد رها بشوم که در کنگره۶۰ توانستم، سپاسگزار آقای مهندس و استادان ایشان هستم، سپاسگزار خانواده آقای مهندس هستم‌، سپاسگزار استادانی هستم که بدون منت به منی که نیازمند درمان هستم خدمت می کنند، من در سال ۱۳۸۴ در پارک طالقانی با کنگره۶۰ آشنا شدم اما بعد از ۱۶ سال توانستم وارد کنگره بشوم، سال ۱۴۰۰ که وارد کنگره شدم خواهرم را به دلیل بیماری کرونا از دست داده بودم و چند سالی بود که کار نمی کردم و شرایط مناسبي نداشتم، من هميشه دوست داشتم وارد آکادمی بشوم اما موقعش نرسیده بود و یک روز که استرس زیادی داشتم با درخواست یکی از دوستانم به پارک طالقانی رفتیم و از همان روز حسم کنگره را گرفت و لحظه به لحظه ای که در کنگره آموزش می گرفتم درونم روشن تر می شد، زمانی که وارد لژیون آقا اردلان شدم تمام دوستان هوای من را داشتند و با محبت با من رفتار کردند و به جایی رسیدم که متوجه شدم اشکال کار در خود من است.

 

کنگره برای من یک گنج پنهان بود و فقط باید بتوانم درست خدمت بکنم، هر کجا هر خدمتی باشد من نفر اول اعلام حضور می کنم برای اینکه از دل تاریکی ها آمده ام و روشنایی و حال خوب را که در چهره دوستان می دیدم، من هم خواستار این حال خوب بودم در حالی که در طول سفر اتفاقات ناگواری برایم رخ می‌داد که حتی می خواستم کنگره را ترک کنم، مشکل دادگاهی برایم پیش آمد با راهنمایی آقا اردلان ختم به خیر شد، تصادف کردم و اتفاقات دیگری رخ داد در انتها تمامی این مشکلات ذره ذره رد می شود.

وقتی که این وادی ها را آموزش می‌بینیم به آرامش می‌رسیم و مشکلات را رد می کنیم و با اجرایی کردن وادی ها در انتها به محبت می رسیم و به اقیانوس آرامش می رسیم اما اگر درست عمل نکنیم در جهنم خودمان باقی می مانیم، من قدر دان این آموزش ها هستم، این حال خوب را برای تمامی عزیزان آرزو می کنم و امیدوارم بال پرواز من هم به کنگره بیاید و امروز در این جمع حضور دارد، ممنون از همه دوستان که به صحبت های من توجه کردید.

 

 

عکاس: مسافر حسین
ارسال مطالب: مسافر جاوید
خدمتگزاران سایت نمایندگی صبا 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .