English Version
English

باوری نو برای شروعی جدید

باوری نو برای شروعی جدید

وقتی که باورها با محبت واقعی عجین شوند، معنای محبت را لمس می‌کنیم و دیگرانی که هیچ‌وقت از نظر محبت حضور نداشته‌اند همان ظروف تهی هستند.
زندگی سرشار از لحظاتی است که گاه ما را از ذوق و شوق به اوج آسمان‌ها می‌برد، گاه از ترس و دلهره راه تنفس را برای بلعیدن حتی ذره‌ای اکسیژن بسته است. این روزهای خوب و بد در ذهن ما هم‌چون نواری ضبط شده ثبت می‌شود تا از آن‌ها درس بگیریم؛ شاید بعد از گذشت سال‌ها با کنکاش میان خاطره‌ها لبخندی ملیح یا با اشکی سمج مهمان ما شود.
الان که این دلنوشته را می‌نویسم بسیار حالم خوب است. از اعماق وجودم آرزو می‌کنم که حال دل تک‌تک شما هم عالی باشد؛ چون نشانه‌هایی از آرامش، صبوری و شادی را در زندگی‌ام می‌بینم. قبل از کنگره هیچ‌کدام از این نشان‌ها را نمی‌دیدم و خیلی از زندگی ناامید بودم. نمی‌دانستم از این هستی چه می‌خواهم و یا در کجا قرار گرفته‌ام. زمانی که مسیر کنگره برایم نمایان شد دیگر همه چیز را رها کردم و به این موضوع پی‌بردم که اول باید رها کنم و ببخشم تا حالم خوب شود. کنگره به من فهماند که دوست داشتن، بخشیدن، محبت کردن و عشق واقعی چه حسی دارد؛ حتی با زبان آن را نمی‌توانیم بیان کنیم.
از کنگره ۶۰ ممنونم که پذیرفت بخشی از زندگی من باشد. من در کنار مسافر و پسرم خانواده کنگره‌ای هستیم و از اینکه در این مکان خدمتگزار هستیم لذت می‌برم. امیدوارم که این اجازه را داشته باشیم که در آن پایدار بمانیم.
امروز حال و باور من عالی است. من می‌دانم که می‌توانم برخیزم با توانمندی و درایت پیش بروم؛ چون خداوند همواره همراه من است. امروز بهتر از هر روزی نفس می‌کشم، زیباتر از همیشه می‌بینم و بهتر از همیشه زندگی می‌کنم. من احساس امروزم و خدایم را بیش از همه دوست دارم، این باوری نو برای شروعی جدید است.
کلام آخر از آقای حسین دژاکام و خانواده محترم ایشان تشکر می‌کنم. امیدوارم که خداوند به این مرد بزرگ عمر با عزت عطا کند. از راهنمای خودم و هم‌چنین راهنمای مسافرم تشکر می‌کنم، امیدوارم که همیشه حال دل‌شان خوب باشد.

به قلم: مرزبان همسفر فریبا از لژیون مرزبانی
ویرایش: همسفر زهره (خدمتگزار سایت)
ارسال: همسفر مرضیه (خدمتگزار سایت)
همسفران نمایندگی کاسپین قزوین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .