جلسه هشتم از دوره سی و یکم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، شعبه اروند آبادان، با استادی مسافر علیرضا، نگهبانی مسافر میثم و دبیری مسافر محمود، با دستور جلسه « وادی چهارم و تأثیر آن بر روی من » روز پنجشنبه ۳۱ خردادماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
![](/EditorFiles/Image/1719068928146_copy_1777x1332.jpg)
سخنان استاد:
انشالله که با این اتفاقات خوبی که رخ داده است در کنار هم بتوانیم آن چیزی که هدف کنگره و آموزشهای آقای مهندس است به بهترین شکل ممکن به انجام برسانیم. در مورد دستور جلسهی این هفته وادی چهارم چیزی که من تجربه دارم، آقای مهندس میفرماید که وادیها قوانین هستی هستند، ما یک موقع در بازی زندگی وارد شدهایم، بدون آن که قوانین آن را بدانیم همه مشکلاتی که برای ما بوجود آمده بابت این بود که قوانین بازی را نمیدانستیم. حالا این قوانین را در کنگره در باب ۱۴ تا وادی آقای مهندس به صورت مکتوب و سیدی در اختیار ما قرار دادهاند که بتوانیم آنها را یاد بگیریم و در این بازی به بهترین شکل بهره ببریم و آرامش و آسایش را تجربه کنیم. اگر تمام وادیها را نگاه کنیم از وادی اول تا وادی چهاردهم درس درست زندگی کردن و درس تعامل و کنار هم زندگی کردن را به ما میآموزند، رعایت کردن حرمتها و قوانین بابت این است که هم خودمان و افرادی که کنار ما قرار میگیرند تجربهی آسایش و آرامش را داشته باشیم و این حس خوب را بتوانیم تجربه کنیم.
من فکر میکنم همهی ما به هر اندازهای که در کنگره هستیم، از یک نفر که ۳ ماه آمده است و یک نفری که ۲۰ سال در کنگره است این تجربه را بهینه دارد که در هر جایی این آموزشها را در زندگی اجرا کند و دقیقا دیده است که چه اتفاقی برایش رخ داده است. یکی از مهمترین درسهایی که در وادی چهارم گرفتم مسئوليت پذیری بوده است که مسئولیت خودم را به دیگران واگذار نکنم، حتی اگر مسئولیتی را به خداوند واگذار کنم این سلب مسئولیت از خویشتن است. یک زمانی قبل از اینکه وارد جهان اعتیاد بشوم، خودم از سن پایین کار میکردم و میتوانستم خرج خودم را در بیاورم و زندگی کنم تا اینکه درگیر اعتیاد شدم و تجربهای که از درگیر شدن با مواد مخدر دارم این است که وقتی تخریبم بیشتر شد آن توانمندی از من سلب شد. دقیقاً چیزی که اتفاق افتاد این بود که به میزان اینکه سال به سال تخریبم زیادتر میشد، حس مسئولیت کم میشد و توقعام از دیگران بیشتر میشد. به سالهای آخر که فکر میکنم، یک زمانی کل مسئولیت زندگی و خانواده به عهده من شده بود همه چیز خوب بود ولی یک روزی بابت آن اتفاقات و تفکر افیونی که در من شکل گرفت، قضیه بر عکس شد، از همه غیر از خودم توقع داشتم و از همه انتظار داشتم که باید برای من همه کاری میکردند، ولی هیچ وقت از خودم سؤال نمیکردم که خودت باعث شدی این اتفاق در زندگیات رخ بدهد و این مسیر را انتخاب کردی و در این راه همه چیز را خراب کردم و تمام مسئولیتها را به دیگران واگذار میکردم و توقع داشتم دیگران زندگی من را اداره کنند، در نقطه آخر به این نتیجه رسیدم که اصلاً خداوند خواسته است که دچار اعتیاد بشوم و از دست من دیگر کاری برنمیآید.
خدا را شکر روزی که کنگره آمدم به جواب خیلی از سوالاتم رسیدم. یکی از مهمترین چیزهاییکه کنگره به من یاد داد، جناب آقای مهندس فرمودند، من مؤظف هستم به بهترین شکل آن وظیفهای که دارم را انجام بدهم و به هیچکس کاری نداشته باشم که اطرافیان چه کار میکند. این را یاد گرفتم که من نیامدهام کسی را درست کنم یا چیزی یاد بدهم. ما در هر جایگاهی قرار داریم باید بیاموزیم.
من بارها گفتم از یک نفر تازه وارد که میخواهد سفرش را شروع کند از تجربه خودش که میگوید من بهترین چیزها را میتوانم بیاموزم، ولی اگر خودم را در جایگاهی قرار بدهم که من بهتر هستم بیشتر از بقیه میفهمم، آموزشها را بر روی خودم میبندم. در ابتدا که آموزشها بسته شد آنجا شروعِ سقوط است. ولی میدانم که من هیچ فرقی نسبت به کسی ندارم و این که در کنار هم قرار است به هم کمک کنیم و از کسانی که در کنارم هستند قرار است یک چیزهایی یاد بگیرم و قضیه کامل متفاوت میشود.
طبق همین دستور جلسه، کوتاه راجعبه لژیون سردار هم صحبتی بکنم. آقای مهندس نظرشان این است که همهی شعب باید خودکفا بشوند و اداره شعبه و ساخت آن و هر اتفاقی که در آن شهر قرار است بیفتد بسته به سه عامل نیروی انسانی، نیروی مالی و بنیهی علمی و آموزش نیروها به عهدهی همان شعبه میباشد و باید صورت بگیرد و قرار نیست از جای دیگر به جایی کمک شود با آموزشهایی که در کنگره هست این اتفاق میافتد و کاملا تجربه شده است.
یک تفکر ثروتمندی را آقای مهندس به ما یاد دادند، با آموزشها و قرار دادن لژیون سردار برای ما اتفاقاتی میافتد که میتوانیم ثروتمند باشیم فقط باید نگاهمان را درست کنیم و به صورتی بشود که من آدم نیازمندی نیستم خداوند این توانایی را به همه داده است که به بالاترین سطح در همهی مسائل دست پیدا بکنند و حد و مرز ندارد ولی به شرط اینکه این نگاه و تفکر من درست شود این اتفاقاتی هم که در لژیون سردار و گلریزان میافتد همهی اینها آموزشهایی است که جناب مهندس به ما یاد میدهد. اتفاق خوبی که از زمانی که ساخت شعبه توسط خود بچههای کنگره ۶۰ آبادان و خرمشهر افتاده است، اینکه کمک بچهها و حمایت مالی همه به حساب همین شعبه واریز میشود. هر کاری در شعبه قرار است انجام شود از همین کمکها انجام میشود. اتفاق خوب دیگر اینکه در اردیبهشتماه اگر اشتباه نکنم ۱۳۵ میلیون تومان جمع آوری شده بود و این خیلی عالی است و در خردادماه این رقم خیلی بالاتر رفت و دست ما را باز میکند که قدمهای خیلی خوبی را برداریم و تا این اتفاقها نیفتد نمیتوانیم کاری بکنیم. اگرجناب مهندس و دیدهبانهای مسئول در رابطه با ساخت و ساز این اجازه را میدهند براساس این توانایی است که اجازه میدهند و ما باید بسیار قوی جلو برویم که کارها به بهترین شکل انجام شود.
ممنون به افتخار خودتان.
تایپ مطلب: مسافر حسین لژیون چهارم، مسافر امین لژیون یازدهم، همسفر عرفان لژیون هشتم
ویرایش و ارسال مطلب: مسافر محمود لژیون هفتم
- تعداد بازدید از این مطلب :
75