English Version
English

چهار وادی اول به من آموزش می‌دهد،که به چه چیزی فکر کنم.

چهار وادی اول به من آموزش می‌دهد،که به چه چیزی فکر کنم.


امروز  سیزدهمین جلسه از دوره پانزهم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی دکتراحمد  با استادی راهنمای محترم مسافر عباس، نگهبانی مسافر حیدر و دبیری مسافر علی بادستور جلسه "وادی چهارم و تاثیر آن روی من" و تولد یک‌ سالگی مسافر فریدون، لژیون سوم، پنجشنبه مورخ ۳۱ خرداد ماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد :

دوستان همه می‌دانند که برای رسیدن به آن آرامش که کی هستم، و در چه جایگاهی هستم. برای چه به این دنیا آمدم. و هدف چه چیز هست؟ و کجا می‌خوام بروم. وادی اول تفکر است. و تا چهار وادی  تفکر است. با تفکر ساختارها  آغاز می گردد. به من آموزش می دهد. که به چه چیزی فکر کنم. و به چی فکر نکنم. اگر در مسیر ضد ارزش باشم. آن الهامات والقاهات منفی می‌باشند. و اگر در مسیر درست و ارزش‌ها باشم، الهامات مثبت به من می رسد.

و وادی دوم می‌گوید  بیهوده خلق نشده‌ای. که من به شخصه این وادی را دوست دارم. و آن را حفظ هستم. که پیام داده که بیهوده خلق نشدم. خودم همیشه فکر می‌کردم که که  اصلا وجود انسان برای چه خلق شده است. و برایم  پیچیده بود. و وادی سوم می گوید که هیچ انسانی به  خویشتن خود فکر نمی‌کند. در واقع به اصل وجود خودش و به ذات خودش . و وادی  چهارم آن را تکمیل می‌کند. که مسائل حیاتی چی هست.

و آن قدر ساده و خلاصه است، که در واقع بیان می کند. که آدم فکر می‌کند که آن شوخی می‌باشد.     واقعا مسائل حیاتی چی هست ؟ اگر من می‌دانستم آن حد و مرز برای کارهای خودم چی هست ؟ هیچ وقت دچار چالش نمی‌شدم. و من این رابگویم که استاد  نشستن جذابیت  خاصی برایم دارد. چون اولین بار است که تجربه می‌کنم.

از آن موقع که نمایندگی شدیم.  تولد آقای فریدون هست حالا در کنگره۶۰ هرچقدر جلوتر می‌روم.  می‌بینم که چقدر راه  برای رفتن موجود هست . و تکراری نیست.  آقا فریدون خودش  مصداق وادی  چهارم هست. روزی که فریدون آمد کنگره۶۰ با یک مصرف خیلی بالا آمد. وایشان حول وحوش ۵۰ الی ۶۰ cc شربت می‌خورد. و باور هم نداشت که می‌شود، ترک کرد. ولی وقتی که آمد، و توسط تازه واردین مشاوره شد. و وارد لژیون شد. و پذیرش و مسؤلیت را قبول کرد.

 

 

بحث این است که وقتی من مسافر  مسیر را اشتباه رفتم. و مصرف مواد مخدر داشتم. و آمدم در این سیستم، در واقع  این  ساختار را دیگر ان درست کردند. و مسیر را جناب آقای مهندس  علامت  گذاری کردند. سیستم بر اساس آموزش و جهان بینی بنا شده است.

وظیفه رهجو این هست که سر وقت باشی. دارو را سر وقت بخوری. وآموزش ببینی. و تا آن مرحله که نیاز هست، برسی. آقا فریدون دقیقاً این کار را کرد. و خودش مصداق وادی چهارم هست. من هیچ وقت یادم نمی‌آید. که دیر آمده  باشد. همیشه در پارک حضور داشت. همیشه یکی از اعضایی بوده که شادی پخش می‌کند.  نفر اول پارک می‌آمد.

در پارک  جابجا کردن ابزار ورزشی با فریدون بوده است .و وظیفه اش را به نحو احسن انجام می‌داد. حالا دوستان هرکسی  می‌داند، که چه وظیفه ای در مقابل مسائل حیاتی دارد. و همه‌ی ما دربرابر اعضای بدن خودمان مسؤل هستیم. اگر آن  مسئولیت را درست انجام ندهیم، صددرصد دچار چالش می‌شویم.

و یکی از موردها این است که چرا من باید دندان‌هایم را زودتر از موعد مقرر از دست بدهم. مسئولیتی که خداوند به من عطا کرد. ولی من مسئولیت نگهداری آن را نداشتم. و مواد مخدر و سیگار مصرف کردم. و به خودم آسیب زدم.

نتیجه‌گیری کلی این است که هر کسی جایگاه مسئولیت خودش را درست انجام نده است. آن  ظرفیت و جایگاهی که بهش داده شده ازآن گرفته  می‌شود . وادی چهارم این را می‌گوید. حالا  دوستان  بیشتر در مورد آقا فریدون  بگویند. از این که به صحبت هام گوش دادید،سپاسگزارم.


تایپ : مسافر علی
عکاس : مرزبان مسافر مسعود
تنظیم و ویرایش : مسافر محسن مرزبان خبری

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .