سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر:
کنگره مکان مقدس و امنی میباشد که هر شخصی با ورود در این مکان باید حرمت آن را حفظ نماید. واژۀ حرمت از حریم و محرم میآید. این واژه در لحظه، بسیاری از چیزها را در ذهنمان به تصویر میکشد و شروع میکند به ساختن چارچوبی که بودن در آن چارچوب باعث احساس امنیت و آرامش میشود؛ علیالخصوص مکانهایی که متشکل از افراد و قومیتهای مختلفی هستند و یا افرادی که در یک مکان برای موضوع درمان اعتیاد و در بدترین حالت ممکن وارد میشوند، بایستی در بدو ورود اولین چیزی که درک میکنند قوانین آن مکان باشد تا آن حس امنیت را به کسانی که از خانوادههای خود طرد شدهاند بدهد. در این صورت افراد میتوانند در آرامش کامل برای درمان خود با خانواده و همسفر خودشان و با رعایت قوانین و اجراییکردن آنها تغییراتی را در زندگی شخصی خودشان آغاز کنند.
به نظر من یکی از دلایلی که مسافر، همسفر خودش را با خود همراه میکند همین حرمتها و قوانین کنگرۀ ۶۰ است، زیرا قوانین حس یک خانۀ امن را برایش تداعی میکنند و با وجود همسفر مسئلۀ درمانش راحتتر و زیباتر به پایان میرسد. او میداند که طبق حرمتها کسی خودش و خانوادهاش را قضاوت نخواهد کرد و کسی آنها را با کلمات آزار نخواهد داد. یک مسافر در ذهن خودش میداند که مکانی که با این قوانین پایهگذاری شده است، قطعاً انسانهای درستی در آن مکان خدمت میکنند.
دو بار خواندن حرمت نشان از تأکید بر انجام و رعایت آن دارد. به نظر من حتی شنیدن حرمت برای کسانی که دوست دارند در کنگره مانند یک آهنگ دلنشین، اما بسیار آموزنده است که اگر آن را به اجرا در بیاورند، روحشان به پرواز درمیآید. به نظر میرسد آقای مهندس میخواستند در سادهترین حالت ممکن موضوعات بسیار مهمی که دقیقاً زندگی یک مصرفکننده را تحتالشعاع قرار میدهند را در قالب حرمت برای افراد بیان کنند، حتی به نظر میرسد عبور از این قوانین منجر میشود به ازدستدادن بهشت روی زمین که همان کنگره است؛ در این صورت آنها وارد گردانۀ سبز خواهند شد و بدون اینکه متوجه شوند از این مکان مقدس به بیرون پرتاب خواهند شد، مخصوصاً کسانی که بدون درنظرگرفتن حرمتها روابط مالی و خانوادگی زیر پا میگذارند و باعث سقوط خودشان، راهنما و بسیاری از افراد کنگره میشوند.
چه بسیار دیدیم افرادی که رفتوآمد کردند و یا روابط کاری و مالی را وارد کنگره کردند، این افراد نهتنها درمان نشدند، بلکه درجا زدند و باعث شدند که خانوادههایی که بهواسطهٔ رفتوآمدهای ایجاد شده توسط آنها وارد این جریانات شدند و راهنمایشان نیز زیر سؤال بروند. اگر زمانی راهنما از نظر مالی و کاری با رهجو یکی شود، باعث ایجاد اختلاف داخل لژیون میشود و رهجو دیگر نمیتواند درست به سفر خودش ادامه دهد، اینجا کاملاً مقولۀ درمان کنار میرود و رهجو به خودش اجازه میدهد هر رفتار و واکنشی نشان دهد، خیلی مواقع باعث میشود راهنما از کنگره برود.
پشت هر کلمهای که آقای مهندس بیان کردهاند، چندین سال تجربه و تعقل خود و اطرافیان را در بر دارد. ایشان میخواهند هدف اصلی که درمان اعتیاد است را به گوش انسانهای دربند برسانند، چهرهای خوب به تصویر بکشند و دست کمک و یاریشان را به زیباترین حالت ممکن به نمایش بگذارند. روزی این اتفاقات مرزها را رد کرده، مانند گلی زیبا خواهد رویید و بوی محصورکنندهاش انسانها را مست خواهد کرد. من شخصاً فکر میکنم کنگره دو رو دارد، در عین اینکه بسیار مهربان است و آغوش گرمش همیشه برای انسانهای دربند باز است، در ناباورانهترین حالت ممکن بسیار سختگیر و بهشدت جدی نیز هست. به نظر من کسی که در کنگره ماندگار میشود، هم باید حواسش به همه چیز باشد و هم باید قوانین بهظاهر ساده را اجرا کند، چراکه اجرانکردنش میتواند به قیمت ازدستدادن قشنگترین و امنترین جای دنیا تمام بشود.
بنابراین، حرمتها همان حریمهای امن یک خانواده هستند. به قول آقای مهندس؛ انسان نباید با مگسهای اطرافش پرد که او را به سطلآشغالها هدایت میکند، بهتر است انسان با عقابها همنشین شود که قلۀ کوهها را نیز ببیند.
با تشکر از راهنمای خوبم، خانم سمیۀ عزیز.
تایپ: همسفر زهرا (راهنمای لژیون چهاردهم)
تنظیم و ویرایش: همسفر زیبا، راهنما همسفر زهرا (لژیون چهاردهم)
ارسال: همسفر مطهره، راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم)
همسفران نمایندگی دهخدا قزوین
- تعداد بازدید از این مطلب :
135