English Version
English

سلب مسئولیت از خویش، بیانگر نادانی من است

سلب مسئولیت از خویش، بیانگر نادانی من است

جلسه ششم از دوره شانزدهم از کارگاه‌های آموزشی، عمومی، کنگره‌۶۰، نمایندگی قیدار، با استادی پهلوان صامت، با نگهبانی مسافر حسن و با دبیری مسافر محمد، با دستور جلسه" وادی چهارم و تاثیر آن بر روی من" در روز پنج‌شنبه ۳۱ خرداد ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد 

سلام دوستان صامت هستم یک مسافر،قبل از هر چیز از ایجنت نمایندگی، لژیون مرزبانی و نگهبان عزیز تشکر می‌کنم که اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم.

دستور جلسه" وادی چهارم و تاثیر آن روی من" است. وقتی که دستور جلسات کنگره اعلام می‌شود یک تاثیر آن بر روی من هم دارد و این آدرس خودم را به خودم می‌دهد. وادی چهارم می‌گوید مسئولیت دادن به خداوند، یعنی سلب مسئولیت از خویشتن. من درست زمانی که با خداوند قهر کردم، مسئولیت خودم را به گردن گرفتم موقعی فهمیدم که هیچ راهی ندارم، به بن‌بست رسیدم. دستور جلسات هفتگی کنگره زندگی همه ما را به دو قسمت تقسیم می‌کند نادانی و دانایی، ارزش و ضدارزش، دقت کنید مسئولیت دادن به خداوند یعنی سلب مسئولیت از خویشتن، من الان در کجای این دستور جلسه قرار دارم؟ آیا باز مسئولیت خودم را به خداوند واگذار می‌کنم؟ باز منتظر این هستم که دیگران برای من قدم بردارد یا منتظر این هستم که همسفر من برای کاری انجام دهد؟ یا این‌که نه، رسیدم به نقطه‌ای که باید خودم مسئولیت خودم را قبول کنم. اگر دقت کنید سی‌دی‌های استاد امین در مورد کلمات قرآنی صحبت می‌کند و انس با قرآن را به بچه‌ها یاد می‌دهد . من کنگره را به کشتی نوح تشبیه می‌کنم و هجرت است و این سفر، سفری است از قهر به مهر، از نادانی به دانایی، از حقارت به سرافرازی، از کفر به ایمان، سفر اول جسم است سفر دوم روان و جهان‌بینی است بحث فرق می‌کند و تاثیر آن بر روی من، زمانی که من سلب مسئولیت می‌کنم نادانی خود را نشان می‌دهم زمانی که منتظر هستم تا کسی بیاید و کاری برای من انجام دهد هنوز من سفر از نادانی به دانایی را شروع نکردم و هنوز در نقطه مبدا قرار دارم و ایستاده‌ام. کشتی نوح است و حضرت نوح تا غروب کشتی درست می‌کرد و تا شب چوب‌های کشتی را آتش می‌زدند و حضرت نوح می‌گفت نا‌مسلمانان آتش نزنید شاید یک روزی به درد شما هم بخورد این‌جا هم دقیقا مثل کشتی نوح است و لحظه به لحظه حرکت می‌کند و به سمت جلو می‌رود و همه چیز را می‌شکافد و جلو می‌رود من کجای این قضیه وایستادم.

من موقعی می‌توانم این دستور جلسه را اجرایی کنم که بتوانم با همسفرم ارتباط برقرار کنم. شما وقتی از روی این دستور جلسات می‌گذرید آهنگ خوش رهایی به گوش می‌رسد یک رهایی باکیفیت را خواهید دید. در دانشگاهی هستم که مدرک دکترا را بدست گرفتم بعد از دو سال گذراندن داشگاه، همه به هم‌دیگر دکتر می‌گویند، زمانی می‌توانند خود را دکتر بدانند که بتوانند چهار نفر را به درمان برسانند.

یک موقعی است که من راهنما توانایی بخشش ندارم ولی رهجوی من این توانایی را دارد لطفا رهجوها را با بخشش آشنا کنید و لژیون سردار را برای او تعریف کنید و بگویید کسی که لژیون سردار برود فکرش برطرف می‌شود و شعبده اصلی همین لژیون است می‌گوید ببخش تا من برایت شعبده بازی کنم منتظر نباشید به شما بدهد تا شما ببخشید، نه ببخشید تا شعبده کند برایتان، این‌ها بازی در صور پنهان است.

شال‌های رنگی در کنگره، مسافران و همسفران را از هم متمایز نمی‌کند، این شال‌ها گویای این است که ایجنت، راهنمایان و مرزبانان روزگاری مثل شما مواد مصرف می‌کردند، یک روزی غصه در دل داشتند، با این‌که در جیب خود پول داشته ولی حساب جیب مردم را می‌کرد و کنگره ۶۰، یک الگو سازی عجیبی است. همسفران محترم هستند، مسافران با شربت اوتی به تعادل می‌رسند ولی همسفران خیلی تخریب شدند و اگر همسفر شال برگردن دارد واقعا لیاقت همچین جايگاهی را دارد. و زمانی که تو از زمان، کلام و از مکان خود گذشتی تازه صاحب ان‌ها می‌شوید.از این‌که به صحبت‌های من گوش کردید از شما تشکر می‌کنم.

تایپ، درج و ارسال: مرزبان خبری 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .