English Version
English

ما باید ناقل علم کنگره باشیم

ما باید ناقل علم کنگره باشیم

دومین جلسه از دوره هشتم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰؛ نمایندگی جهان‌بین شهرکرد؛ به استادی پهلوان محترم مسافر بهروز، نگهبانی همسفر حیدر و دبیری مسافر شهرام، با دستور جلسه "وادی چهارم و تأثیر آن روی من" پنجشنبه ۳۱ خرداد ماه ۱۴۰۳ ساعت ١۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد :

سلام دوستان بهروز هستم یک مسافر؛ 

قبل از هر چیز خداوند را شاکر و سپاسگزارم که این توفیق را به من داد بتوانم امروز در خدمت شما بزرگواران باشم. من از اینکه در جمع شما هستم خوشحالم، امیدوارم شما هم خوشحال باشید.

از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر می‌کنم بخاطر این روزهای خوبی که در زندگی‌ام دارم. آقای مهندس و خانواده‌شان با بخشش از جنس‌های مختلف سرنوشت بشریت را تغییر دادند. استاد امین می‌گویند: باید سوره قدر را بشناسی تا بتوانی پروتکل DST و جهانبینی کنگره را درک کنی. آقای مهندس و خانواده‌شان پروتکل DST به اضافه یک علم بدیع را به ما بخشیدند.

 ما ایشان و اعضای خانواده‌شان را در کنارمان داریم در حالی که می‌توانستند با رزومه‌ای که داشتند از درمان اعتیاد تا درمان چاقی و تا تغییر بیان ژن به راحتی در یک کشور جهان اول با یک امکانات و مزایای غیر قابل وصف و تصور زندگی کنند. در حالیکه پیش ما هستند؛ خانم آنی بزرگ، خانم آنی کماندار، استاد امین و خانم شانی پیش ما هستند، خانواده‌ای فرهیخته و علمی.

 اگر صحبت از بخشش بوده، اولین زمینی که در کنگره بخشیده شده توسط خانم آنی بزرگ بخشیده شده، اگر صحبت از پهلوانی بوده اولین پهلوان خود آقای مهندس بوده‌اند، اولین دنور خود مهندس بودند، اگر نشانی در بی‌نشان بوده اول خودشان و خانواده‌شان بوده‌اند و حاصل بخشش‌ها از جنس مختلف این اتفاقاتی شده که قابل وصف نیست، این رهایی‌هایی که هر هفته بین ۱۰۰ تا ۱۸۰ رهایی از بین خانم‌های مسافر و آقایان مسافر داریم.

این‌ها را در هیچ کجای دنیا نداریم. ما می‌توانیم ادعا کنیم که اگر همه عالم به علم اعتیاد و همه روانشناسان مدعی در بحث اعتیاد و همه جادوگران و همه رمالان و همه ثروت‌های دنیا یکجا جمع شوند و از آنها یک رهایی بخواهیم، رهایی از جنس بهروزِ گرفتار در بند مواد مخدر، نمی‌توانند اینکار را انجام دهند. در حالیکه در کنگره نه تنها درمان در قسمت جسم انجام می‌شود، که جان هم احیا می‌شود بطوری که ما می‌توانیم خودمان را بشناسیم، می‌توانیم بفهمیم کی هستیم چی هستیم، بفهمیم ما جان داریم، حس داریم و نفس و روح داریم. در اینجا انسان‌ها می‌توانند همدیگر را دوست داشته باشند، می‌توانیم تغییر در زندگی را ببینیم و لذت ببریم، از حس شیرین بابا گفتن فرزندمان تا تغییر معدل فرزندمان.

 به خاطر همین چیزها است که من وظیفه خود می‌دانم هم در کلام هم در رفتار و هم در زمان با تمام وجود در خدمت کنگره باشم. به قول آقای مهندس کنگره بهانه‌ای بود که ما دور هم جمع شویم. کنگره برای سرمایه‌گذاری الهی است. اینجا اگر یک نفس احیا کنی مثل این است که کل عالم را احیا کرده‌ای.

ما باید ناقل علم کنگره باشیم، آن هم نه در داخل کنگره؛ بلکه در بیرون کنگره. فرق است بین کسی که اینکار را میکند با کسی که اینکار را نمیکند، تفاوت از یک زندگی سیاه و سفید است تا یک زندگی رنگی. کسی که آمده کنگره که یک رهایی بگیرد و رهایی‌اش را بردارد و برود، نمی‌تواند طعم یک زندگی رنگی را حس کند. می‌گوید چرا من هنوز زندگی‌ام سیاه و سفید است؟ می‌گوید چرا نمی‌توانم کسی را دوست داشته باشم یا کسی نمی‌تواند من را دوست داشته باشد، با اینکه دیگر مواد در زندگی‌ام نیست؟ و بدتر اینکه چرا باید به همین زندگی سیاه و سفید ادامه دهم؟

کسانی در کنگره ضرر می‌کنند که می‌خواهند رها شوند و رهایی‌شان را بردارند و ببرند، این‌ها تنها می‌مانند، حتی با صور پنهان خودشان هم تنها می‌مانند. 

چیزی که به نظر من خیلی مهم است؛ توجه کردن به تعاریف کنگره است، توجه کردن به پیام‌های کنگره است. پیام اول کتاب ۶۰ درجه؛ من بلندم اما تو بر بام من مسلح بیا تا عظمت را ببینی. باید از این صندلی عظمت خداوند را ببینی تا جایی که به باورت نمی‌گنجد من در کنگره برای پیام سفر اول باید بیایم و بروم، برای پیام سفر اول باید لژیون داری کنم نه برای تعریف سفر اول.

تعریف سفر اول میگوید: سفر اول از مصرف مواد مخدر است تا قطع آن. ولی پیام سفر اول این است که همسفر تو بر مرکبی نشسته‌ای که گرچه دیر به مقصد میرسی ولی سالم و کامیاب خواهی رسید و وقتی رسیدی پاداشی در انتظار توست و آن پاداش بند عشقی است بین تو و قدرت مطلق.

درست است که مسئولیت‌ها را نمی‌توانیم به خداوند بسپاریم ولی اگر بند عشق وصل شود آنچه به باورم نمی‌گنجد را می‌بینم، آنهایی می‌بینند که سرمایه‌ گذاری می‌کنند در کنگره از زمان خود از علم خود و از مال خود.

مواد مخدر فقط بهانه‌ای بوده برای آمدن من به کنگره، فرقی نمی‌کند چه مسافر و چه همسفر. این وسط چیزی که مهم است عهدی است که با خداوند بسته‌ایم و نباید آنرا فراموش کنیم.

نگارنده و ویراستار: مسافر بهزاد لژیون ۷

تنظیم: مسافر وحید لژیون ۱۸

ارسال: مرزبان خبری مسافر ایمان

نمایندگی جهانبین شهرکرد مسافران/همسفران

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .