چهاردهمین جلسه از دور سیزدهم کارگاه های آموزشی عمومی کنگره۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی گرگان با استادی ایجنت محترم مسافر اسماعیل و نگهبانی مسافر جواد و دبیری مسافر مهدی، با دستور جلسۀ " وادی چهرم و تأثیر آن روی من و تولّد یکسال رهایی مرزبان محترم مسافر مهدی" روز پنج شنبه 31 خرداد ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که این اذن صادر شد تا بتوانم دوباره در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم. ابتدا رهاییهای نمایندگی به مسافران و همسفران و راهنمایان محترم تبریک عرض میکنم. دستور جلسه امروز شامل دو بخش است، یک بخش دستور جلسه هفتگی " وادی چهارم و تأثیر آن روی من" و بخش دوم تولّد یکسال رهایی مرزبان محترم آقامهدی است. من از آقامهدی خواهش میکنم بایستند تا دوستان بیشتر با ایشان آشنا شوند و او را تشویق نمایند .
امّا در مورد دستر جلسه هفتگی باید عرض کنم درمسیرهشت سالهای که تا به امروز در کنگره داشتم، این وادی هر ساله یک تأثیر جدید روی من گذاشته. وادی چهارم در خصوص مسئولیت انسان و خداوند و قسمتهایی که این مسئولیتها از یکدیگر جدا میشوند، بحث میکند. موقعی که خلقت اتّفاق افتاد و انسان خلق شد، به واسطه اختیاری که به او داده شد انسان وارد کالبد خاکی شده و سفر خود را آغاز کرد. به واسطه این اختیاری که خداوند به انسان داد همیشه بر سر دو راهیهای مختلفی قرار می گیرد و سر این دوراهیها به انسان قدرت تفکّر و حقّ انتخاب داده است. من سرِ دو راهی قرار میگیرم و انتخاب میکنم و به دلیل این انتخابی که میکنم، خداوند مسئولیت این انتخاب را به عهده خودم گذاشته است. در مورد مسائلی که مربوط به حیات انسان در این دنیا میشود، انسان پیوسته سر دو راهی قرار میگیرد و انتخاب میکند. به واسطه قدرت اختیاری که دارد حقّ انتخاب دارد و خداوند این حقّ انتخاب را به انسان داده تا آموزش بگیرد و این آموزش و دانایی است که در مسیر به انسان کمک میکند. مثلاً شب هنگام من بر سرِ دوراهی قرار بگیرم وچراغهای ماشین هم خراب باشد و نتوانم در این دو راهی راه درست را انتخاب کنم. پس اگر من حقّ انتخاب دارم، مسئولیت آن با خودم است و خداوند در سرنوشت انسان هیچ تقصیری ندارد.
سرنوشت انسان را سه چیز مشخص میکند. خواست، تقدیر، فرامین الهی؛ خداوند میفرماید هر چیزی را که انتخاب کردهای در همان مسیر قرار گرفتهای و در همان مسیر کمکت خواهم کرد، و به تو القاء و الهام خواهم کرد. حقِّ انتخاب انسان این است که مسیر را انتخاب کند. خداوند میفرماید هر راهی که انتخاب کردی من در همان راه کمکت میکنم. خداوند به انسان هر دو را القاء و الهام میکند و انسان انتخاب کننده آن است که در کدام مسیر قدم میگذارد و این قدم گذاشتن و در مسیر بودن به او کمک میکند و درواقع مسئولیّت خداوند همین الهام و القائی است که در مسیر به انسان میدهد.
امّا در قسمت دوم دستور جلسه، تولّد یک سال رهایی مرزبان محترم آقا مهدی و همسفر محترمشان است. بنده در رأس به جناب مهندس دژاکام و به همۀ اعضای کنگره 60 مخصوصاً نمایندگی گرگان، که برای درمان آقا مهدی تلاش کردند، همچنین به ایشان و همسفرشان تبریک عرض میکنم. آقامهدی از آن دسته انسانهایی ست که سهچهار خصوصیّت دارد که هم میتواند به او کمک کند یا باعث سقوط ایشان شود. در نمایندگی در حال خدمت است و این موهبتی است که تا حالا به او کمک کرده و یک خصوصیّت ایشان آموزش پذیری ست که خوشبختانه در همه موارد در مسیر آموزش بوده چه در مسیر درمان مواد، درمان سیگار و هم در مسیر کاهش وزن قرار گرفت. به علّت آموزش پذیر بودن موفّق شدند و من به ایشان تبریک عرض میکنم.
چندروز پیش هم جناب مهندس دژاکام به ایشان اجازه دادند به عنوان راهنمای لژیون جونز برای مسافرانی که خواستار کاهش وزن هستند در نمایندگی گرگان خدمت کند. از خصلتهای خوب ایشان میتوان خدمت صادقانه اشاره کرد و همین خدمات است که در طی مسیر بسیار به ایشان کمک میکند. من در تولّد آقاکمال این موضوع را عرض کردم و اتفاقاً آقامهدی هم همینطور است، ایشان مرزبانی است که گویی سه سال رهایی و سابقه مرزبانی دارد. در هر جایگاهی که قرار میگیرد تمام سعی و تلاش خودش را انجام میدهد و برای ایشان آرزو دارم که برای آزمون راهنمایی موفق باشند و به شال راهنمایی برسند و آرزو دارم یکی از راهنمایان سال آینده نمایندگی ما باشد. من ایشان را لایق این جایگاه میدانم و چون در مسیر صراط مستقیم است خداوند نیز به آقامهدی کمک می کند. امیدوارم ثابت قدم باشد. از اینکه به صحبتهای من گوش کردید ممنون و متشکرم.
در ادامه جلسه تولّد یکسال رهایی مرزبان محترم مسافر مهدی برگزار شد:
آرزوی مرزبان محترم مسافر مهدی:
آرزوی دارم روزی پیام کنگره 60 به همۀ انسانهای گرفتار در بند اعتیاد برسد و هر چه زودتر شاهد افتتاح دانشگاه کنگره در قشم باشیم.
خلاصه سخنان مرزبان محترم مسافر مهدی:
ابتدا از بنیان کنگره ۶۰، از استاد امین، و همۀ خدمتگزاران کنگره بویژه از آقا اسماعیل بسیار سپاسگزارم. از همه دوستانی که کمک کردند تا به درمان برسم و از همه دوستانی در برگزاری تولّد کمک کردند بسیار تشکّر میکنم. در طول سفر اول دیده بودم دوستانی که تولّدشان برگزار میشود و اولین تولّدی که دیدم در اینجا برگزار شد، تولّد علی آقا محمدی بود که من باورم نمیشد. نه اینکه فکر کنم این تولّدها صوری ست، بلکه من تصوّر میکردم این افراد انسانهای بهتری هستند و یا شاید جزو نوابغ اند که توانستند به رهایی برسند. چون من روز اوّلی که آمدم اینجا نشستم سعی می کردم مصرف موادم که روزی ۶ گرم خوراکی بود را کمتر اعلام کنم شاید حتّی به ۷ گرم هم میرسید. چون پنهانی بود و حتّی دوستانم هم نمیدانستند. حتّی آقامیثم که باهم، هم مصرف بودیم از مصرف خوراکی من خبر نداشتند، چون اعتیاد احساس معصومیت را در انسان از بین می برد و از آنجاکه احساس گناه هم دارد، دوست ندارد دیگران بفهمند که عمق گناهش چقدر است. به خاطر همین سعی می کردم تخریبم را کمتر اعلام کنم حتّی قرص هم میخوردم و آن هم پنهانی بود و این ها به خاطر شرمندگی ام بود، و میدانستم قدرت اعتیاد بسیار زیاد است. چندین بار به سمتش حمله کردم و ترک کردم، دو سه بار سابقه ترک داشتم، حتّی تا یک سال و نیم در ترک بودم ولی باز شکست خوردم، چون جسم من به تعادل نرسیده بود. به خاطر همین تولّد و رهایی ها را می دیدم ولی ایمان نداشتم. تنها کاری که کردم سعی کردم پله ها را شروع کنم و از پلههای اول شروع کنم. میدانستم که اگر بخواهم فرد جدیدی باشم و تبدیل به یک انسان جدید شوم باید یک تفکّر جدیدی داشته باشم و نیاز به آموزش جدید دارم. بر همین اساس سعی می کردم به حرف های راهنمای بزرگوارم آقااسماعیل عزیز گوش کنم.
من درمانم را با نوشتن سیدی وظایف رهجو شروع کردم، اتفاق خاص دیگری نیفتاد، کار دیگری نکردم از نشستن در لژیون شروع شد. از نشستن در کارگاه شروع شد. بسیاری از چهرههای جدید و تازه وارد را می بینم که ممکن است یک یا دو ماه سفر باشند. میدانم که شاید باورش سخت باشد یک روزی بیایید در این جایگاه بنشینید همه آنهایی که در مسیر کنگره باشند، صبر و ایمان داشته باشند یک روزی در این جایگاه قرار میگیرند. خود من ایمان نداشتم، ولی به آن رسیدم و به همین خاطر همیشه سعی میکنم دوران اعتیادم را به یاد بیاورم و سعی کنم که محبّت را داشته باشم. شاید بسیاری تصوّر کنند که من آدم خشکی باشم، شاید منضبط باشم، ولی ابزار محبّت را زمانی استفاده میکنم که کارساز باشد.
نیروهای منفی و بازدارنده از نظم و ساختار خاصی برخوردارند، به خاطر اینکه ما بتوانیم موفق باشیم باید این نظم و ساختار را داشته باشیم. زمانی که این نظم و انضباط را داریم تازه با آن برابر هستیم پس چگونه میتوانیم شکستشان دهیم؟ با سلاح محبت، این محبت است. هر چند اگر به ظاهر نشان داده نشود، به فرموده جناب مهندس: مرزبان باید جوری رفتار کند و به رهجو بفهماند که می دانم چه خبر است، ولی برخوردمان به خاطر حفظ محبّت است. از همان ابتدا همیشه دوست داشتم خدمتگزار باشم ولی این ضرب المثل که " اوّل شرّ دفع موش کن، بعد در جمع گندم، کوش کن" اوّل من باید اعتیادم را درمان کنم و به رهایی برسم، تعادل داشته باشم تا بتوانم خدمتی کنم که به نفع کنگره باشد.
خلاصه سخنان راهنمایمحترم سرکار خانم مریم:
"بیایید این آتش ویرانگر را خاموش کنیم و آتش را تبدیل به بزرگترین پرنده نماییم که سرعت صوت را به همراه داشته باشد و سرعت نور با نمایش بهترین رنگها، به مکانی برسیم که از آنجا انشعاب یافتهایم و به جهت فرمان نوری باشیم که خداوند می خواهد نه آتشی که همه را ویران کند، نمایش نور از شعله آتش، استادی باشیم بر شعله های آتش که می خواهند سوار بر نور بنشینند که از خاکستر شدن گریزانند"
ابتدا رهاییهای نمایندگی را به رهجویان عزیز تبریک عرض میکنم. به آقا غلامرضا بابت اتمام و تحویل 30 سیدی و همچنین به آقامهدی برای دریافت مجوز لژیون جونز تبریک عرض میکنم. و باعث افتخار است که این لژیون در نمایندگی ما تشکیل خواهد شد. تولّد یک سال رهایی مرزبان محترم آقا مهدی را به خانواده بزرگ کنگره 60 و جناب مهندس و تمام اعضای نمایندگی گرگان تبریک عرض میکنم و خیلی خوشحال هستم که دوباره در این جایگاه قرار دارم.
زمانی که تولّد در نمایندگی برگزار میشود انرژی خوب و مثبتب در نمایندگی شکل میگیرد، این تولّد را به ایجنت محترم آقااسماعیل تبریک عرض میکنم و به خاطر پرورش چنین رهجویی و به خاطر زحماتی که میکشند از ایشان سپاسگزارم. به خانم فرزانه و به آقا مهدی بزرگوار تبریک عرض می کنم و به خاطر خدماتی که واقعاً خالصانه و با عشق در نمایندگی ما انجام می دهند از آنها تشکّر می کنم. در مورد خانم فرزانه دوستان به خوبی مشارکت کردند، باید عرض کنم که ایشان واقعاً با جان و دل در حال خدمت هستند و همیشه حضور دارند و هیچوقت کم نگذاشتند و زمانی که خانم فرزانه در نمایندگی حاضراند چیزی ناقص نیست، مخصوصاً روزهای دوشنبه که جلسه همسفران برگزار میشود. خوشا به حال کسانی که بی دلیل خدمت میکنند و به دنبال باز پس گرفتن نیستند، من فکر می کنم این جمله مصداق این دو عزیز باشد. چون هر دوی این عزیزان خدمتگزاران خوبی هستند و امیدوارم خدمات آنها، نوری به زندگی آنها باشد و انشاللّه همیشه حال دلشان خوب باشد و برای آنها آرزوی بهترینها را دارم. خانم فرزانه بسیار منظّم و دقیق هستند و همیشه در همۀ کارهایشان مشورت میکنند در برخی مواقع با اینکه کار درست و جواب درست را میدانند، باز هم با بنده مشورت میکنند که نشان دهنده آن است که به خوبی آموزش گرفتند و حرمتها و قوانین کنگره را رعایت میکنند. امیدوارم در جایگاههای بالاتری این دو عزیز را ببینم چون جایگاه بالاتر باعث می شود حال دل ما بهتر شود و امیدوارم مستدام باشند و شال راهنمایی را در آینده دریافت کنند.
خلاصه سخنان همسفر فرزانه:
ابتدا از جناب مهندس و خانواده محترمشان تشکّر میکنم که این بستر را برای مسافران و همسفران فراهم کردند تا انسانهایی از تاریکی خارج شوند و به درمان برسند. از آقا اسماعیل بابت آموزشهایی که به مسافر من دادند تشکّر میکنم. همچنین از خانم مریم عزیز متشکرم که با صبر و شکیبایی به بنده آموزش میدهند، امیدوارم رهجوی خوبی برای ایشان و خدمتگزار خوبی برای کنگره باشم از همه همسفران و مسافرانی که در مشارکت خودشان به ما لطف داشتند سپاسگزارم.
در پایان مراسم، انتخابات نگهبانی روزهای پنجشنبه برگزار گردید و مسافر موسی برای نگهبانی این روز انتخاب شد.
تهیه سایت نمایندگی گرگان
تندرست و شادکام باشید
- تعداد بازدید از این مطلب :
187