به نام قدرت مطلق الله
وادی چهارم مرا به مسئولیتپذیری آگاه میکند. چیزی که بلد نبودم و در گذشته تلخ به دلیل عدم مسئولیتپذیری مسافرم ضربههای زیادی خوردم. به دلیل شکست روحی در ازدواج سرخورده، منزوی و افسرده شده بودم، همه اینها با مصرف مواد مخدر مسافرم کامل شد و مرا به تاریکی و ظلمت برد و از خانه و جامعه دور و دورتر میشدم و تبدیل به یک انسان پر از نقص شدم. بهظاهر انسان و در باطن خلقوخوی حیوانی درونم بود و به خاطر عدم مسئولیتپذیری برای خودم، خانواده و جامعه مشکل درست میکردم و به گردن خدا، خانواده و جامعه و غیره میانداختم و خودم این مسئله را نمیپذیرفتم. تبدیل به یک انسان خودخواه، خودمحور و عصبی شده بودم، انسانی پر از افراطوتفریط که تعادل جسمی و روحی نداشتم، پر از نواقص شخصیتی بودم، برای همه گرفتاری درست کردم و تجربههای تلخی بر من وارد شد. با ورود به کنگره ۶۰، آشنایی با وادیها و شروع درمان خودم و مسافرم به یکراه خوب که به سمت نور الهی بود وارد شدم و پذیرفتم که تفکر و اندیشه سالم نداشتم، امید در من روشن شد و مسئولیت کارهای خودم را پذیرفتم چه در مرحله درمان، چه در مرحله خانه، اجتماع و خداوند که با شناخت خودم شروع شد و متوجه شدم در مقابل چه وظایفی دارم. تأثیر وادی چهار روی من این بود که متوجه شدم که خودم باید مسئولیت کارها را بپذیرم، باید تمامکارها و مشکلات زندگی را که برای خودم درست کردهام با تفکر و اندیشه حل کنم، نباید ناامید شوم. باید به خداوند متوسل شوم و برای رفع مشکلات از خداوند کمک بخواهم، درراه تغییر فکر و رفع نواقص قدم بگذارم که اگر پالایش و تزکیه شوم و خودم را از صافی کنگره رد کنم نواقص تبدیل به محبتهای الهی میشود که اول باید فکر و عقل خودم تغییر کند و پاک شود و خودمحوری تبدیل به خدامحوری شود. منیت تبدیل به ماهیت و شناخت، افراطوتفریط تبدیل به تعادل، غرور کاذب تبدیل به غیرت، رنجش تبدیل به عشق و رنجها تبدیل به پذیرش میشود و از ظلمت و تاریکی به نور میآیم. در مقابل گفتار، کردار و پندار و همهچیز مسئول میشوم و میپذیرم و همچنين مسئول و مراقب گفتارم میشوم که رفتارم را رقم میزند و رفتارم که کردارم را رقم میزند و کردارم که اعمالم را میسازد و اعمالم که آخرتم را رقم میزند باشم و درراه کردار نیک، گفتار نیک و پندار نیک قدم بگذارم، هرگز ناامید نشوم و از سعی و تلاش دست برندارم و درراه ارزشها قدم بگذارم. تأثیر دیگر وادی چهار روی من این بود که مردم، افراد خانواده و جامعه را آنطوری که هستند میپذیرم و دیگر از آنها توقع بیمورد ندارم که مرا درک کنند. بپذیرم و قبول کنم که نمیدانم و در جهت آموزش و یادگرفتن از دیگران کمک بخواهم. از همه مهمتر وادی چهار مرا به صلح با خودم دعوت کرد و مرا به آرامش میرساند بهشرط اینکه درراه خدا و ارزشها قدم بردارم و خداوند را آنگونه که هست قبول دار شوم و سیم ارتباط باخدا را که قطعشده بود دوباره وصل کنم.
به قلم: همسفر نازنین، راهنما همسفر مبینا (لژیون پنجم)
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه، راهنما همسفر لیلا (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی قائمشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
278