English Version
English

موقعی من احیا می شوم که نفس من به یک نفسی اعتقاد پیدا بکند

موقعی من احیا می شوم که نفس من به یک نفسی اعتقاد پیدا بکند

هفتمین جلسه ازدوره  هفدهم کارگاه های آموزشی عمومی کنگره ۶۰،ویژه مسافران و همسفران،با استادی پهلوان محترم مسافر احمد و نگهبانی مسافر قاسم و دبیری مسافر روح الله با دستور جلسه (وادی چهارم و تاثیر آن روی من)روز پنج شنبه ۳۱خرداد ماه ۱۴۰۳ساعت ۱۷برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان احمد هستم یک مسافر
از دبیرو نگهبان جلسه و دوستانی که نوشتارها را قرائت نمودند،تشکر می‌کنم از ایجنت محترم و گروه مرزبانی سپاسگزارم که اجازه دادند در این جایگاه قرار بگیرم،از آقای مهندس وخانواده محترمشان سپاسگزارم که این بستر را فراهم نمودند تا ما بیاییم به حال خوش برسیم،دستور جلسه‌ وادی چهارم وتاثیر آن روی من هست، تیتر وادی می گوید در مسائل حیاتی مسئولیت سپردن به خدا یعنی سلب مسئولیت از خویشتن، امروز داشتم سی دی موسی ۲را می نوشتم دیدم چقدر نزدیک به این دستور جلسه هستش.

  صحبت های آقای مهندس  روز چهار شنبه  هفته پیش  یک اشاره ای کرد،گفت تو نمی توانی از خداوند بخواهی ،می توانی توکل کنی ولی نمی توانی ازش بخواهی ولی خیلی آروم از خودت بخواهی،تاکید کرد توکل می توانیم بکنیم ولی نمی توانیم ازش بخواهیم،یعنی افراد در جامعه هستند مصرف کننده باشند یا نباشند چرا مسئولیت  کاری خودشون را به عهده نمی گیرند. خب این طبیعیه وقتی نگاه کنی من احمد مسئولیت کارم را به عهده بگیرم،چرا بگیرم؟اینا از ترس ها نشعت می گیرد چون وادی اول میگوید تفکر کن،وادی دوم می گوید آدم خیلی مهمی باشی اثر انگشت داری شما یک وظیفه ای در این کار داری پس نمی توانی آدم بی ارزشی باشی حتی خودت فکر کنی آدم بی ارزشی هستی.

یک وقت در سفر اول اون وسوسه ها همه اون افکار و اندیشه هایی که خودش فکرش انجام داده، خودش باید حل و فصل کند،حالا همسفرش میاد می تواند پدر یا مادرش باشد،می تواند همسر یا فرزندش باشد نهایت کمک را انجام بدهد. در وادی چهارم خیلی سریع و بی پرده می گوید تو حتی حق نداری از خدا کمک بخوای،می توانی توکل کنی اینها به من احمد می گوید شما خواسته ای داری، تو مسیر اون خواسته حرکت بکنی  ولازم اش اینکه خودتو باور داشته باشی نترس چون ترس تفکر را می خورد آدمی که ترس دارد نمی تواند خودش را باور کند،نمی تواند ظرفیت های خودش را باور کند نمی تواند خودش را دقیق بشناسد.

همان طور که شخصی مصرف کننده هست در مصرفش دیدی ترس دارد خودش را باور ندارد هیچ کاری از دستش  نمی آید،من در کنگره ۶۰یاد گرفتم، می خوام صاحب خواسته ام بشوم ما خیلی چیزها را داریم ولی صاحبش نیستیم، مثال یک ماشین مدل بالا می خواهم ولی صاحبش نیستم،اگر می خواهم صاحبش بشوم باید در مسیر ارزش ها باشم و مسئولیت پذیر و مسئولیت همه کارها را خودم انجام بدهم،اگر به خود باوری نرسم اگر ارزش خودم را ندانم ،اگر ترس روی من چیده بشود هیچ اتفاقی  نمی افتد.

وقتی که به خود باوری رسیدم اون موقع به ترس غلبه خواهم کرد.اقای مهندس خیلی برایش مهم است که قومش فهمیده باشد آگاهی افراد بالا برود چون می گوید جمعیت احیای انسانی کنگره ۶۰،نمی گوید جمعیت درمان اعتیاد کنگره ۶۰ این احیای انسانی کی صورت می گیرد؟بعد از سفر اول ،بعد ازسفر دوم ، حالا سفر دوم، بعد من راهنما می شوم ، پهلوان می شوم، پس  کی من احیا می شوم؟ موقعی من احیا می شوم که نفس من به یک نفسی اعتقاد پیدا بکند.

دیگر اون موقع است‌ که‌ من احیا می‌شوم آقای مهندس دژاکام می خواهد افراد در کنگره ۶۰ به فهم و آگاهی برسند و این  رسیدن به فهم و آگاهی نشانه هایی دارد به عنوان مثال خدمت کردن در کنگره. من وظیفه دارم در کنگره خدمت کنم  چه جانی، چه مالی، من میایم اینجا آموزش ببینم برم بیرون کاربردی کنم، این نشان دهنده مرتبه نفس من می شود، نشان می دهد که چقدر آموزش گرفتم در کنگره ۶۰، چقدر می توانم این آموزش‌ها یی که گرفتم را کاربردی کنم و امیدوارم که همه ما به یک نقطه ای برسیم که بتوانیم خدمت مالی در کنگره داشته باشیم و نشان بدهیم که این آموزش هایی را که گرفتیم الکی نبوده و یک تغییراتی در درون ما انجام شده است.

نگارش متن:همسفر ناصر(لژیون پنجم)
عکاس:مسافر همایون(لژیون پنجم)
تنظیم وارسال:مسافر رمضان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .