جلسه سوم از دور بیستم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی بیستون کرمانشاه به استادی پهلوان محترم مسافراحمد، نگهبانی مسافر سهراب و دبیری مسافر پیمان با دستور جلسه << وادی چهارم و تاثیر آن روی من >> در روز پنجشنبه مورخ 31 خرداد ماه ۱۴۰۳ رأس ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
در ایتدا از جناب مهندس و خانواده محترم ایشان تشکر میکنم که اکنون اگر در این جایگاه هستم مدیون ایشان و خانواده محترمشان هستم که من را از جهان تاریکیها نجات دادند از نگهبان عزیز، ایجنت محترم شعبه آقا منصور و مرزبانان محترم تشکر میکنم که اجازه دادند بنده در این جایگاه قرار بگیرم ، آموزش بگیرم و خدمت کنم. امروز دستور جلسه وادی چهارم و تاثیر آن روی من است من یه اشارهای داشته باشم به سفر اول خودم که چه کسانی به من کمک کردند که من از جهان تاریکیها خارج شوم،بنده در میان کسبه محل کار اعتباری داشتم و فکر میکردم مواد مخدر در اختیار خودم است و میتوانم هرلحظه که دلم بخواهد مصرف نکنم. من زمانی متوجه شدم که مصرف کننده مواد مخدر شده ام که همراه خانواده به ترکیه رفته بودم، در آنجا این قضیه را فهمیدم و حال خماری بسیاربدی داشتم و نمیتوانستم در آنجا بمانم و همان لحظه به ایران برگشتم ، در زمان برگشت به ایران با سرعت ۱۸۰ کیلومتر می آمدم تا خودم را به ساقی مواد مخدر برسانم ، اعتیادم را به کسی نمیتوانستم بگویم و نمیدانستم مکانی بنام کنگره 60 وجود دارد که شخص بعد از یازده ماه به درمان کامل میرسد، میخواستم آن مقدار اعتباری را که کسب کرده بودم از دست ندهم و آبروی خانوادگی م را حفظ کنم و خدا را شکر به کنگره 60 آمدم و همه چیز فراهم برای درمان بنده از دست مواد مخدر فراهم شد .
![](/EditorFiles/Image/0da26b4f-b287-4669-9ddd-b8379b837008.jpg)
شاید اکثر همسفرها نذر و نیاز کردند که مسافرشان به درمان برسد ، یکی برای پسرش دعا می کرد که سلامتیش رو به دست بیاورد و یا همسری برای سلامتی مسافرش التماس خدا می کرد و خود ما چقدر نذر و نیاز کردیم که از تاریکی ها بیرون بیاییم . در تاریکی های مصرف مواد مخدر، امید از بین میرود و همیشه دنبال یک نقطه روشنایی میگشتیم و برای رسیدن به آن نقطه روشنایی چقدر خدا خدا کردیم، چقدر نذر و نیاز کردیم، چقدر التماس خدا کردیم ، چقدر دعا کردیم، تا اینکه خداوند مسیر نور کنگره را به من نشان داد و همه چیز را رایگان در اختیار من قرار داد، راهنمایان و خدمتگزاران را در اختیار من گذاشت ، این حکمت خداوند بود که راهنما در اختیار رهجو قرار بگیرد، رهجوی خوب رهجویی است که از تاریکیها به سمت روشنایی ها حرکت میکند و گوش به فرمان راهنمایش در مسیر سبز کنگره قرار میگیرد و به رهایی ، درمان و حال خوب میرسد، ولی هرکس با سر خودش راه برود و صدای راهنمایش را نشنود در همان تاریکی می ماند.
چرا جناب مهندس خدمات مالی گزاف یک سفر اولی را ممنوع کرده است؟ به خاطر اینکه باید اول به آن دانایی برسد و وقتی به آن دانایی رسید در لژیون سردار شرکت میکند و لحظه کمک مالی می داند که چه کار بزرگی را انجام می دهد.
![](/EditorFiles/Image/912d1383-f42d-4411-abb9-3d91457c0ae3.jpg)
هر چقدر عمیقتر وارد وادیها بشویم معنی آن فرق میکند ، وادی اول میگه با تفکر ساختارها آغاز میگردد، حالا تفکر چی است؟ اینجا میبینیم که خودشناسی از اینجا شروع میشود. دومین وادی میگه که هیچ مخلوقی جهت بیهودگی و بی دلیل پا به حیات پا نگذاشته است. سومین وادی به من اینو میگه که هیچ موجودی به اندازه خود من نمیتواند به من کمک کند میخوام اینو بدونم که اگر پارسال این وادیها رو خوندم یک معنی دیگه برای من داشت و امسال که دوباره آن را دوره میکنم باید معنی تازهای از آن بفهمم. چهارمین وادی مسئولیت دادن به خداوند یعنی سلب مسئولیت از خویشتن . وقتی دعا میکنیم و ۱۴ ثانیه سکوت میکنیم این را به ما میگوید : از بندی که آزاد شدهای تو را سرمست نگرداند یعنی تو مرحله حیوانی و جسم هستیم و اگر دوباره بازی بخوریم به تاریکی برمیگردیم ،باید بدانیم سفر دوم به مراتب سخت و سهل است دستهایت را به نشان پیچش درهم به سوی آسمان نگه دار و به آنچه علاقه داری مشغول باش ،چی میخوای؟ اینجا بازی عوض میشود و دنبال کدام خودشناسی هستیم. من آن چیزی که را یاد گرفتم باید انقدر بالا و پایین کنم که شنونده راحت آن را بفهمد، وقتی من چیزی را یاد میگیرم و دانایی کسب میکنم در قبال دیگران مسئولم و باید به آن ارزش و بها بدهم. از دیدگاه من فاسق کسی است که علم را یادگرفت ،آن را ارتقا ندهد.
تهیه ، تنظیم ،عکس و ارسال :واحد سایت مسافران نمایندگی بیستون کرمانشاه
- تعداد بازدید از این مطلب :
163