در خدمت اسیستانت لژیون سردار همسفر شیما هستیم. مسافر ایشان با آنتی ایکس مصرفی شیره خوراکی وارد کنگره شدند، با متد DST و داروی OT به مدت ۱۱ ماه و ۲۸ روز باراهنمایی مسافر اکبر و خانم آنی کماندار سفر کردند. در حال حاضر شش سال و دو ماه است که به لطف خدا و دستان پرمهر آقای مهندس آزاد و رها هستند. ورزش مسافرشان شنا و والیبال و ورزش خودشان در کنگره دارت و تنیس روی میز هست.
چه چیزی باعث شد که خودتان، همسرتان و فرزندتان پهلوان شوید و این جایگاه را تجربه کنید؟
من در کنگره آموزش گرفته‌ام که باید قدردان هر آنچه دارم باشم. اگر حال خوش یا حس خوب دارم یا این‌که به‌جای افکار منفی حال خوش و افکار مثبت دارم؛ باید قدردان آن باشم و بخش کوچکی از این قدردانی این است که در لژیون مالی خدمت کنم.
به نظر شما پهلوان شدنتان چه مقدار دست شما و چه مقدار دست قدرت مطلق بوده است؟
من فکر می‌کنم بحث خواست، فرمان و تقدیر است. زمانی که انسان خواسته داشته باشد و تلاش کند خداوند هم به او کمک می‌کند مخصوصاً اگر در مسیر ارزش‌ها باشد. آنجایی که انسان با تمام وجود می‌خواهد و تلاش می‌کند هرچند که ممکن است مسیر سخت باشد اگر ناامید نشود حتماً خداوند یاریگر او هست و خواهد بود.
انجام خدمت مالی بیشتر برای شما دستاورد داشته یا خدمت عملی؟
قطعاً خدمت مالی برایم دستاورد و سود بیشتری داشت.
در این مدتی که در کنگره حضور دارید کدام جایگاه خدمتی برای شما آموزش بیشتری داشته است آن را بیان کنید؟
تمام خدمت‌هایی که در کنگره انجام می‌شود و اساساً تمام جایگاه‌هایی که تجربه می‌شود چه در کنگره و چه در خارج از کنگره همه آن‌ها بار آموزشی دارند. در کنگره خدمت‌ها به دنبال آموزش می‌آیند. برای من، همه خدمت‌ها بار آموزشی داشته است؛ ولی اگر بخواهم انتخاب کنم حضور در لژیون سردار بار آموزشی بسیار زیادی برای من داشته است. از وقتی عضو لژیون سردار شده‌ام فقط دریافت کرده‌ام حالا این دریافت یا به‌صورت آموزش بوده یا مادی و معنوی. فقط می‌دانم که تا این لحظه دریافت داشته‌ام که به لطف خداوند و آقای مهندس اسیستانت هستم و همه این‌ها بار بسیار زیاد آموزشی برای من به همراه داشته است.
نقش قدرت مطلق در کسب جایگاه‌های خدمتی شما در کنگره به چه شکلی بوده است، به نظرتان خدا خواست یا شما خواستید؟
دریکی از سی‌دی‌های آقای مهندس شنیدم که ایشان تأکید می‌کردند که "خواست خیلی مهم است"؛ ولی یک نکته را هم باید در نظر داشته باشیم که باید فرمان هم صادر شود؛ حتی به این اشاره می‌کنند که یک کشاورز زمین را می‌کارد، آبیاری می‌کند و همه کارها را انجام می‌دهد؛ ولی یا سیل می‌آید یا طوفان می‌شود یا مزرعه را آفت می‌زند. انسان باید کار خودش را بکند، برای خواسته‌اش تلاش کند و حتی در بعضی جاها برای خواسته‌اش بجنگد و در راستای خواسته خودش مصمم باشد؛ ولی فرمان الهی را هم در نظر بگیرد. با همه این تفاسیر اگر آن کار انجام نشد فرمان آن صادر نشده بوده و مثال دیگر زدند و گفتند همه برای آزمون راهنمایی درس می‌خوانند؛ ولی کسانی قبول می‌شوند که هم تلاش کرده‌اند و هم فرمان آن برایشان صادرشده است.
شما همزمان در چند جایگاه خدمتی در حال خدمت هستید چگونه می‌توانید به انجام همه آن‌ها برسید؟
من در حال حاضر هم راهنما هستم و هم اسیستانت. تمام تلاشم را با برنامه‌ریزی مرتب و روزانه برای تمامی خدمت‌ها انجام می‌دهم.
چه نجوایی در گوش خود شنیدید که تصمیم به پهلوان شدن و تجربه این جایگاه گرفتید؟
من به‌عنوان یک همسفر و به‌عنوان انسانی که حال خوبی ندارد وارد کنگره شدم و از تمام امکانات کنگره استفاده کردم. همه اعضاء دست‌به‌دست هم دادند که حال من خوب شود از نگهبان نظم تا راهنمای تازه واردین، ایجنت، مرزبانان و خود آقای مهندس که در رأس هستند. همه خیلی خالصانه دست مرا گرفتند و کمک کردند که حال من بهتر شود نجوای درونم این بود که سهم تو چیست؟
با توجه به این‌که شما در نمایندگی کرج در حال انجام خدمت راهنمایی هستید چگونه رهجویان خود را تشویق به انجام هر چه‌بهتر خدمت مالی می‌کنید؟
من رهجویانم را تشویق به خدمت می‌کنم نه صرفاً خدمت مالی. به آن‌ها می‌گویم خدمت کنید تا حال خوشتان تداوم پیدا کند. استاد سردار می‌فرمایند: "ما به این حیات آمده‌ایم که آموزش بگیریم و خدمت کنیم". برای همین تمام سعی‌ام این بوده است که هر آنچه را که خودم یاد گرفته‌ام انتقال دهم. وقتی فردی درست آموزش بگیرد شوق خدمت در درونش ایجاد می‌شود ضمن این‌که هرکدام به‌عنوان یک رهجو وقتی حال خوش خدمتگزاران را می‌بینند به دنبال خدمت می‌گردند.
با توجه به این‌که شما اسیستانت لژیون سردار هستید نقش همسفران را در زمینه مالی در جهت پیشبرد اهداف کنگره چگونه می‌دانید؟
به نظرم همسفران خیلی خوب خدمت می‌کنند. هرکدامشان دوست دارند که نقش خودشان را به‌خوبی ایفا کنند. وقتی‌که آقای مهندس، همسفر را به‌عنوان یک بال پرواز خواندند درواقع ۵۰ درصد قضیه را روی دوش همسفران گذاشتند و اینجا بود که نقش همسفران مشخص شد انگار صورت‌مسئله مشخص شد. برای خود من مشخص شد که کجا ایستاده‌ام؟ نقشم چیست؟ و با توجه به نقشی که دارم چه وظایفی دارم؟ به نظر من همسفران خیلی خوب شروع کردند ان‌شاءالله که این حرکت تداوم داشته باشد و بهتر و بهتر شود.
همسفرانی که برای انجام بخشش مالی مغلوب نیروهای منفی می‌شوند در این زمینه چه راه‌کاری می‌دهید؟
من کوچک‌تر از آن هستم که توصیه کنم؛ ولی تجربه شخصی‌ام را می‌گویم و آن تداوم آموزش است. به نظر من چیزی که خیلی جواب می‌دهد این است که من همواره احساس کنم نیازمند آموزش هستم و اتصال خودم با کنگره را حفظ کنم. زمانی که اتصال قوی باشد نیروهای منفی زورشان کم می‌شود و در آن موقع اگر بخواهم خدمتی را انجام بدهم علی‌رغم این‌که نیروهای منفی هستند و کارشان را انجام می‌دهند زورشان به من نمی‌رسد؛ یعنی توانایی‌شان نسبت به توانایی من کم می‌شود ما این را می‌دانیم که بین دونیرو، نیرویی که قوی‌تر است برنده می‌شود و ضعیف مغلوب است.
تایپ و ویرایش: راهنمای تازه واردین همسفر طیبه (لژیون چهارم)
ویراستاری و ارسال: راهنما همسفر فهیمه (لژیون ششم)
همسفران نمایندگی شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
707