انجامها انجام میشود و این جز تقدیر است و آنهایی که باید بروند میروند و آنهایی که باید بیایند در راه هستند و میآیند، اینها بیانگر تقدیر است. خیلیها مثل فیلسوفها و علما خواستند به این سؤالها پاسخ بدهند که زندگی جبر هست یا اختیار است؟ و ما بر چه مبنایی زندگی میکنیم؟
تقدیرنامه پیشین است. تقدیر یک اصل کلی است که در زندگی ما نقش کامل دارد؛ یعنی آنچه را که ما دیروز کاشتیم امروز برداشت میکنیم؛ لذا آنچه امروز میکاریم در آینده و فردا برداشت میکنیم که نقش فرمان الهی هم است که همراه خواستی که ما داریم یکی است یا نه؟
پس زندگی ما بر مبنای خواست، تقدیر و فرمان الهی برنامهریزیشده است. تقدیر هم صور آشکار و هم صورپنهان و هم صورپنهانتر دارد؛ زیرا از روز ازل شروع شده است. ما نمیدانیم که درگذشته چه کاری انجام دادهایم که در زندگی الان ما جاری میشود. تقدیر ممکن است در زندگی ما خوب یا بد باشد؛ ولی درنهایت خداوند برای بندهاش بد رقم نمیزند.
خواست؛ یعنی آنچه برای انسان ارزش دارد و برای آن تلاش و کوشش میکنیم و ممکن است این خواست ما درست نشود. این فرمان خداوند مسئله دیگری است. بها و ارزشی که هر فرد در هر زمان حیات برای خود قائل است، همین ارزشهایی است که مانند گنج گرانبها است که همان دانایی و آگاهی او است.
که تفکرات و ادبیات شخص است که به آن گنج درون میگویند که این گنج پایانی ندارد و این گنج چیزی نیست که در زمین و اقیانوسها استخراج کرد. اگر ما در پی مشکلات دیگران باشیم هرگز نمیتوانیم به مشکلات خودمان پی ببریم و همیشه گنج در ویرانهها است. مشقتها و سختیها حکم ویرانه ما را دارند و باید درد را بشکافیم تا به گنج برسیم ما حتی در صور آشکار شناخت نداریم و جهانهای دیگری پشت جهان فیزیکی است؛ چون اطلاعات و آگاهی نداریم نباید بگوییم که قبول ندارم فقط تعداد محدودی از انسانها اطلاع دارند. تمثیلها برای درک بیشتر ما است.
نویسنده و رابط خبری: همسفر ناهید، رهجوی راهنما همسفر سارا (لژیون پنجم)
ویراستاری و ارسال: همسفر مونا راهنمای تازه واردین
همسفران نمایندگی یوسفآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
41