English Version
English

در مسائل حیاتی به خداوند مسئولیت دادن یعنی سلب مسئولیت از خویش.

در مسائل حیاتی به خداوند مسئولیت دادن یعنی سلب مسئولیت از خویش.

جلسه دوازدم از دور سی و چهارم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی شمس به استادی مسافر کیوان،نگهبانی مسافر پویا و دبیری مسافر سهراب، با دستور جلسه وادی چهارم  و تاثیر آن روی من در تاریخ 30 خرداد۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
من خدای خودم را بسیار سپاس‌گزارم که در این جایگاه قرار گرفتم.من خلاصه گزارش جلسه قبل را مطالعه می‌کردم، در مورد کتاب عبور از منطقه 60درجه زیر صفر.که چند مرتبه گفته شد کتاب 60درجه عشق است،کنگره60 عشق است، چند مرتبه تکرار شد.در این جلسه فقط عشق می‌بینم و خدا را بسیار شکر می‌کنم که کنگره60 را در مسیر من قرارداد.هرکسی درون خودش یک تعریفی از خداوند دارد. من هم یک برداشتی از خداوند دارم و این برداشت خیلی مهم است. این برداشت است که جهان‌بینی من را شکل می‌دهد،من فکر می‌کنم شاکله اصلی  جهان‌بینی نگاه من دیدگاه من نسبت به خداوند است.فقط زمان مشکلات و سختی‌ها یاد خدا می‌کردم و خداوند از یادم رفته بود.هیچ احساسی هیچ تفکری نسبت به خداوند نداشتم.آخرین باری که خدا را صدا کردم برای درمان اعتیادم بود. می‌گفتم خدایا دری برایم بازکن، که از اعتیاد بیرون آیم.الآن خدا را بسیار شکر می‌کنم.در مسائل حیاتی به خداوند مسئولیت دادن یعنی سلب مسئولیت از خویش. من آمدم سفر اول. خداوند راه را به من نشان داد، ولی این من هستم که باید راه را بروم، این منم که باید داروی OTرا سروقت مصرف کنم، این منم که باید در جلسه و لژیون حضورداشته باشم.قبل از کنگره60 یک مشکلی برایم پیش آمد، آن مشکل کم‌کم بزرگ شد و به‌جایی رسید که کاری از دستم برنمی‌آمد.من در شهرستان یک خودرو فروخته بودم،درفروش آن خودرو مشکلی نداشتم. ولی آن خریدار نمی‌دانم که چه شد رفت از من شکایت کرد.برای من احضاریه دادگاه می‌آمد و من باید هزینه زیادی می‌کردم،باید کیلومترها می‌رفتم قشم برای مشکلی که من مقصر نبودم.با خودم می‌گفتم خدایا خودت می‌دانی من مقصر نیستم، خودت مشکل من را حل کن.من نرفتم دادگاه و رأی غیابی صادر شد. من یک سال حبس گرفتم. زندگی من دگرگون شد،گفتم خدایا مشکل من را حل کن زندگی‌ام نابود شد،از تنبلی پیگیر مشکلم نشدم. ولی دیگر گفتم باید مشکل را حل کنم، کفش آهنی پوشیدم هزینه زیادی کردم هزینه وکیل دادم و پرونده‌ام رفت برای تجدیدنظر و من تبرئه شدم.آمدم کنگره فهمیدم خیلی وقت‌ها مجبوریم،مجبوریم که پاشنه کفش را بالا بکشیم. خودمان تلاش کنیم.درکنگره60 یاد می‌گیریم اگر می‌خواهیم مشکلی را حل کنیم اگر می‌خواهیم به درمان برسیم اگر می‌خواهیم به حال خوب برسیم خداوند مسیر را گذاشته است خداوند کنگره60 را در مسیر ما گذاشته و ما باید حضورداشته باشیم و حرف راهنما را گوش دهیم.
تهیه گزارش وارسال: مسافر امید لژیون یکم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .