English Version
English

رهایی را کسی متوجه می شود که در قفس بوده است

رهایی را کسی متوجه می شود که در قفس بوده است

سیزدهمین جلسه از دورۀ چهل ‌و ششم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ به استادی راهنمای محترم مسافر محمد، نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر علی با دستور جلسه"وادی چهارم و تاثیر آن روی من" در روز چهارشنبه سی‌ام خرداد ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محمد هستم یک مسافر

خداوند را سپاس گذارم بابت فرصت دوباره برای خدمت کردن در این جایگاه، ازآقای مهندس و خانواده محترم‌ ایشان تشکر می‌کنم بابت این بستری که فراهم کردند که بتوانم یک زندگی خوبی را تجربه کنم، از راهنمای خودم آقا جهانگیر تشکر می‌کنم.
نبود وادی ها در زندگی من دلیل تمام دردها بود، قوانینی که آقای مهندس نوشتن در این کتاب اینکه در مورد خودشناسی صحبت می‌کنند خیلی زیباست، در مسائل حیاتی به خداوند مسولیت دادن یعنی سلب مسئولیت از خویشتن
مسائل حیاتی تمام مسائل ما را در بر می‌گیرد، آقای مهندس فرمودند علم رو به رشد است و گسترش پیدا می‌کند، اینکه بدانیم اول باید مسئولیت خودمان را انجام بدهیم بعد به خداوند واگذار کنیم، همه ما که در این مجموعه هستیم به نوعی هدایت شده از طرف خداوند هستیم و همین جور الکی وارد کنگره نشده‌ایم.
ما می‌توانیم با شناخت قوانین دردمان را درمان کنیم‌، هر مسئولیتی و یا هر سوالی از ما می‌شود باید خود ما پاسخ آن را بدهیم و همه این ها را از نبودن و فقر به دست می‌آوریم چون اگر یک ثروتمند باشیم لزومی ندارد بنشینیم پای این صحبت ها، یک رهجوی که وارد کنگره می‌شود باید آموزش‌پذیر باشد و منیت خودش را کنار بگذارد و بیاید و مسئولیت درمان خودش را به دوش بکشد.

راهنما مسیر را نشان می‌دهد اما مسئول درمان، خود ما هستیم چون درمانگر خود ما هستیم، ما باید جستجو کنیم وقتی که راهنما یک چیز به ما می‌گوید باید برویم و جستجو کنیم، تفکر کنیم آیا شدنی هست؟ ما باید بتوانیم این رهایی را ببینیم و بزرگ جلوه بدهیم و بابت آن هدف قدم برداریم باید دارو را سر ساعت بخوریم و سی‌دی ها را بنویسیم حضور به موقع در کنگره و اینها مسئولیت درمان ما است حرمت ها از ما محافظت می‌کنند من باید مسئولیتم را درست انجام بدهم و هیچ کس نمی‌تواند بجای من درمان شود و بعد از آن خواهید دید رهایی چقدر زیباست.

من در سفر اول وقتی با این وادی‌ها آشنا شدم تازه فهمیدم چندچند هستم تازه متوجه شدم سی سال از عمرم را در ناآگاهی گذرانده‌ام ولی هرچی دارم از آن موقع دارم به قول استاد امین هر چقدر بیشتر در تاریکی فرو می‌روید بیشتر وسعت روشنایی را درک می‌کنید، رهایی را کسی متوجه می شود که در قفس بوده است.
آقای مهندس در وادی چهارم می‌فرمایند توکل و رضا هست خداوند دارد مسئولیت خودش را انجام می‌دهد.بعضی مواقع نبود خیلی چیزها در زندگی ما عین رحمت و نعمت می‌ماند چون شاید اگر به آن برسید به نقطه آشوب برسید، نبود بعضی چیز ها رحمت است، این‌ها زمانی اتفاق افتاد برای من و توانستم درست زندگی کنم که با کنگره ۶۰آشنا شدم با روش dst آشنا شدم و توانستم دردم را درمان کنم شما را با قوانين جدید و تفکری نو آشنا می‌کند که در وادی پنجم به حرکت برسید، برسید به آن نقطه که دوری کنید از ضد ارزش‌ها، خب این‌ها است که اتفاق‌های خوب را رقم می‌زند انسان اگر جسم سالم یا روان سالم نداشته باشد درد زیادی باید متحمل بشود انسان اگر جهان‌بینی درستی نداشته باشد درد‌ و رنج  بسیاری برای او به وجود می‌آید امروز ما در کنگره ۶۰ یاد می‌گیریم که باید روی این‌ها کار کنیم تا درد و رنج در زندگی نداشته باشیم دعا کردن در مرحله‌ی دوم است اول درست عمل کردن است من توسط همین مجموعه کنگره ۶۰ قدرت گرفتم که بیماری‌ها را رد کنم امروز با آمدن در لژیون جونز من می‌توانم درد کمرم را خوب کنم دردی که سال‌ها نتوانستم خوب کنم ولی امروز می‌دانم که می‌توانم آن را خوب کنم این‌ها همه را من انجام دادم خداوند فقط مسیر را نشان می‌دهد همیشه از خداوند بخواهید که شما را هدایت کند مسیر‌هایی که آقای مهندس در کنگره یاد می‌دهد برای همه است من فقط باید خواسته قوی داشته باشم درمان بشوم خب من تشکر می‌کنم از مجموعه کنگره ۶۰ که به من اجازه داد که خدمت کنم من در این جايگاه کمک راهنمایی تجربیات زیادی را به دست آوردم دوتا اتفاق بزرگ در زندگی من رخ داد اول اینکه با همسفرم آشنا شدم و زندگی من را متحول کرد و دومین اتفاق بزرگ زندگی من این بود که با مجموعه گنگره ۶۰ آشنا شدم از همه عزیزانی که در این مسیر به من کمک کردند تا بتوانم قدم بردارم تشکر می‌کنم از راهنمای همسفرم از ایجنت و مرزبانان دوره قبل از علیرضا از بچه‌های لژیون دهم که به من فرصت دادند خدمت کنم، از اکبر عزیز مشاور تازه وارد من، از همه عزیزان، از ایجنت محترم شعبه، از اقبال عزیز، دومین کسی که باعث شد من خدمت را لمس کنم آقا اقبال بود این اتفاق از آنجایی شروع شد که من دبیر  آقا اقبال شدم و فهمیدم که خدمت چقدر زیباست خدمت چقدر می‌تواند به انسان بی افزاید، می‌گوید که شکرگزاری کنید که شکرگزاری به شما می‌افزاید یعنی به شما اضافه می‌کند و از درون وسعت پیدا می‌کنید بزرگ می‌شويد امیدوارم که اتفاق های بزرگ برای همه انسان ها رخ بدهد.

ممنونم که به صحبت های من گوش کردید.

مراسم تجلیل از راهنمای محترم مسافر محمد اشکشی

تایپ: مسافر احمد
بارگذاری: مسافر جواد
مرزبان کشیک: مسافر سعید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .