English Version
English

کنگره به من آموخت مسئولیت کارهایم را خودم بپذیرم

کنگره به من آموخت مسئولیت کارهایم را خودم بپذیرم

دهمین جلسه از دوره شصت و پنجم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی ابن‌سینا به استادی راهنما مسافر حسن، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر حبیب با دستور جلسه "وادی چهارم و تاثیر آن روی من" ( درمسائل حیاتی؛ به خداوند سپردن، یعنی سلب مسئولیت از خویشتن )در روز چهارشنبه 30 خردادماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

سلام دوستان حسن هستم یک مسافر؛ خدا را بسیار سپاسگزارم که بارها به من فرصت خدمت‌گزاری داده و  بارها در زندگی اشتباهاتی کرده‌ام اما خداوند هوای من را داشته است و به من کمک کرده تا بتوانم تجربه کسب نمایم و به پله‌ها صعود برسم، اگر بخواهم بگویم جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان برای من چه‌کاری انجام داده‌اند امکان‌پذیر نیست چراکه کار بسیار بزرگی است و آقای مهندس نقاط تاریک بدنم را به من نشان دادند و من هم توانستم کم‌کم آن‌ها را کنار بزنم و به‌سلامت و آرامش برسم. انسان وقتی وارد تاریکی‌ها می‌شود دیگر تفکر ندارد و بدون تفکر کارهایش را انجام می‌دهد، در زمان مصرف بعضی‌اوقات می‌شد که ساعت دوازده یا یک‌شب و بدون برنامه‌ریزی تصمیم می‌گرفتیم که به شمال برویم یا به بندرعباس برویم بدون این‌که حتی ذره‌ای فکر کنیم یا برای آن سفر برنامه‌ریزی کنیم، اما کنگره کم‌کم تفکر را به من آموخت و گفت هر کاری که می‌خواهی انجام بدهی از مجهول به معلوم باید برسی و برای همین باید تفکر کنی، مطلب دیگری که کنگره به من آموخت این بود که ناامید نباشم و اگر سال‌ها هم در اعتیاد بودم و اعمال ضد ارزشی انجام داده‌ام اشکالی ندارد و می‌توانم آن‌ها را اصلاح کنم و جبران نمایم، قدم بعدی یعنی وادی سوم به من گفت هیچ‌کس به‌جای تو نمی‌تواند فکر کند و هیچ‌کس جای تو نمی‌تواند سفر کند و به رهایی برسد و خودم باید به کارهای خودم و نتیجه آن‌ها فکر کنم؛ ولی انسان همیشه کوتاه‌ترین راه را انتخاب می‌کند که گاهی اوقات این کار تصمیم درستی است. در زمان مصرف من تمام تقصیرات را بر گردن خانواده و پدر و مادر می‌انداختم و درنهایت که دیگرکسی را پیدا نمی‌کردم مشکلاتم را بر عهده خداوند می‌گذاشتم و اصلاً متوجه نبودم که کجا هستم و چه‌کاری انجام می‌دهم، اما از خداوند ممنون و سپاسگزارم که همیشه هوای من را داشت و پس از سال‌ها حرکت در تاریکی وارد کنگره شدم، در ابتدا فکر می‌کردم فقط وادی اول وادی تفکر است اما بعد از گذشت سال‌ها متوجه شدم وادی پنجم و ششم هم مربوط به تفکر هستند، در کنگره به من آموختند که مسئولیت هر کاری که انجام می‌دهی را خودت باید بپذیری؛ اگر سال‌ها مصرف‌کننده بودی و مشکل به وجود آوردی باید خودت مسئولیت آن‌ها را قبول کنی و برای این‌که مسئولیت‌پذیر شوی باید خدمت‌گزار باشی و هیچ‌چیز نمی‌تواند به انسان برای ورود به صراط مستقیم کمک کند مگر خدمت کردن و این خدمت می‌تواند هم مالی باشد و هم جانی به‌هرحال فرقی ندارد، جمله معروفی که می‌گوید اگر دیر به ایستگاه برسی اتوبوس را نخواهی دید، اشاره به این دارد که در زندگی اوقاتی است که اگر پنج دقیقه غفلت و تأخیر داشته باشی فرصت‌های بزرگی را از دست خواهی داد؛ مثلاً کلماتی در زندگی می‌شنوی که بسیار مهم و کلیدی هستند و اگر دیر برسی آن‌ها را نخواهی شنید و آن کلیدواژه را از دست خواهی داد و یا این‌که قرار کاری بسیار مهمی داری اما اگر دیر به سر قرار برسی آن فرصت کاری را از دست خواهی داد و ما هم در شعبه خودمان تمام‌کارها را باید خودمان انجام دهیم و به مسائل آن رسیدگی کنیم و نباید مسئولیت کارهای شعبه را بر عهده دیگران بگذاریم، بدون تردید اگر دائم در مسیر خدمت کردن باشید روزی می‌رسد که به خودتان افتخار خواهید کرد که از یک فرد مصرف‌کننده بی‌مصرف به انسان مفیدی تبدیل‌شده‌اید و قطعاً باید برای رشد کردن خدمت‌گزار باشید. ممنون و سپاس گزام که به صحبت‌های من گوش دادید.

نگارنده، تایپ و تنظیم: مسافر روح الله لژیون 21

عکس: مسافر مجید لژیون 16

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .