گفتوگوی صمیمانه با راهنمای محترم مسافر مرتضی در باب دستور جلسه( وادی چهارم و تاثیر آن روی من )
۱_لطفا به رسم کنگره خودتان را معرفی کنید
سلام دوستان مرتضی هستم یک مسافر با بیش از دوازده سال تخریب وارد کنگره شدم آنتیایکسهای مصرفی ترامادول، گل، حشیش، تریاک، شیره، متادون، مدت ده ماه کامل سفر کردم به روش دیاستی با شربت اوتی به کمک و راهنمایی آقای علیرضا حسنی در حال حاضر چهار سال و هشت ماه است که آزاد و رها هستم در ادامه سفر سیگار انجام دادم به کمک و راهنمایی آقای خسرو باباخانی در حال حاضر چهار سال و هفت ماه و پانزده روز است که آزاد و رها هستم ورزش در کنگره فوتسال.
۲_به نظر شما چرا یک انسان، مسئولیت کارهایش را بر عهده نمیگیرد و آنها را به خداوند محول میکند؟
گاهی اوقات من انسان به دلیل مشکلاتی که برای خودم درست میکنم به واسطه حالا هر عواملی که میتواند داشته باشد به دنبال حل کردن آن مشکل، نه توسط خودم بلکه توسط خدا هستم؛ یعنی میآیم یه مشکلی رو برای خودم ایجاد میکنم توقع دارم که خداوند دست من را بگیرد، خداوند مشکلم را حل کند من را به جایی ببرد که دیگر آن مشکل وجود نداشته باشد یکی این قضیه است، یکی هم از نظر من در این وادی ما میتوانیم یک نگاهی هم به معرکهگیری داشته باشیم منِ مرتضی میآیم یک خطایی میکنم یک اشتباهی را انجام میدهم بعد از این که متوجه میشوم دنبال مقصر میگردم یکی از مقصرهای همیشگی خداوند است، این چیزی است که در خیلی از انسانهایی که اشتباهات زیادی انجام میدهند نهادینه شده است؛ یعنی دنبال یک نفر هستند که مقصرش کنند، یکی از آن نفرات خداوند است، به راحتی میشود همه چیز را به خداوند مرتبط کرد و خود را بی مسئولیت کرد
۳_ازنظر شما چه موانع درونی و عوامل بیرونی در عدم مسئولیتپذیری یک انسان تأثیرگذار هستند؟
جواب این سوال را اینگونه میتوانم بدهم که وقتی یک انسانی از درون ضعف داشته باشد یعنی یکسری صفاتی که باید به رشد و تکامل میرسید اما نرسیده است و هنوز در مرحله پایین قرار دارد، مثل ترس، ناآگاهی، ناامیدی، همه اینا باعث میشود که انسان مسئولیت کارهایی که میتواند انجام بدهد را به شخص دیگری واگذار کند، از عوامل بیرونی هم میشود به قضاوت شدن توسط دیگران، تمسخر شدن توسط دیگران از عوامل بیرونی نام برد.
۴_ما آموختیم هر جایگاهی مسئولیت مخصوص به خودش را دارد؛ ازنظر شما جایگاه انسانی، ما را در برابر چه مسائلی مسئول میکند؟
ما اول باید در مورد جواب سوال چهارم این را بدانیم که جایگاه انسانی در کجا قرار گرفته است؟ جایگاه انسانی چه هست؟ من در مقابل این جایگاه چه وظایفی دارم من باید بدانم که اولین قضیهای که در این مسئله حکم فرما است این است که من در برابر خداوند بندهای بیش نیستم، خداوند بندهای را خلق کرده است و اختیار به آن داده است، اختیار داده است که در یکسری مسائل خودش را محک بزند، حد و حدود را مشخص کرده است و گفته است که خودت مختاری که از اینها عبور کنی یا عبور نکنی، من باید بدانم آن حد و حدود چیست؟ در مقابل خداوند مسئول هستم؟ در مقابل این که من بنده خداوند هستم؟ من میآیم در زندگی قرار میگیرم، در وهله دوم در مقابل خودم مسئولم که خودم را به تعالی برسانم حالا با هر حرکتی که شده باشد من میتوانم خودم را به سمت تباهی ببرم یا میتوانم به سمت تعالی ببرم، در وهله سوم من میآیم میبینم که در مقابل خانوادهام مسئولم، در مقابل جامعهام مسئولم، من اگر نقش یک پدر را دارم، من مسئولیتی که پدر دارد را هم دارم، در همان زمان من مسئولیت یک خانواده را به عهده دارم، اینها مسئولیت هایی است که من باید به آن فکر کنم، جایگاه انسانی یک جایگاه خاصی است که خیلی از جایگاه های این دنیا و آخرت را در بر میگیرد من باید در تمام این مسائل آگاهی پیدا کنم و مسئولیتهایم را درست بشناسم و تکتکشان را قبول کنم و به سمتش حرکت کنم
۵_در پیام وادی، اشاره به مسائل حیاتی میشود به نظر شما مسائل حیاتی چیست و شامل چه موضوعاتی میشود؟
مسائل حیاتی، به نظر بنده مسائل حیاتی را میشود از دو دیدگاه نگاه کرد یکی میتوانیم از این جهت نگاه کنیم که اگر میگوید مسائل حیاتی، صرفا مسائل مهم زندگی است و یا برای مثال این حیاتی که آقای مهندس بکار بردهاند یعنی مسائل مهم زندگی، فقط در مسائل مهم زندگی ما مسئولیت خودمان را به خداوند نسپاریم و مسئولیت را خودمان بپذیریم، این دیدگاه درست است از نظر من، هم این دیدگاه درست است، یک دیدگاه دیگر هم میشود داشت که مسائل حیاتی مسائلی است که با حیات انسان در ارتباط است با زندگی کردن انسان در ارتباط حیات به معنی لُغوی به معنی زندگی میشود، مسائلی که ارتباط مستقیم با زندگی و زندگی کردن و روند زندگی من دارد، این مسائل میشود مسائل حیاتی و من باید در این مسائل مسئولیت را خودم به عهده بگیرم
در ادامه سوال پنجم این که ما اشاره کردیم که در مسائل حیاتی یک دیدگاه میشود درست زندگی کردن، من اعتقادم این است که برای درست زندگی کردن ما در کنگره داریم یاد میگیریم که جسم و روان و جهانبینیمان را به تعادل برسانیم و وقتی این سه ضلع به تعادل میرسد ما مطلع میشویم که زندگی کردن یعنی چه؟ تا قبل از این چگونه زندگی میکردیم و بعد از این داریم چگونه زندگی میکنیم؟ آرامش به زندگی میآید امید به زندگی میآید حس خوب حال خوب به زندگی میآید و ما میتوانیم از آن جایگاه انسانی لذت ببریم
۶_بهعنوان حسن ختام این گفتگو اگر حرف یا مسئلهای ازقلم افتاده است و یا حرفی است که باید گفته شود، بفرمایید.
به عنوان حسنختام صحبت هایمان باید این را بگویم که در کتاب چهارده وادی مهندس میآید در وادی اول ما را با فکر و تفکر آشنا میکند و نوع درست اندیشیدن را به ما یاد میدهد، در وادی دوم میآید به ما یاد میدهد که ما بیهوده به این دنیا نیامدهایم، بیهوده قدم به حیات نذاشتهایم، حتی اگر خودمان هم به آن فکر کنیم که ما پوچ هستیم در وادی سوم میآید ما را با خودمان آشنا میکند میگوید که هیچکسی به غیر از خودتان نمیتواند برای شما فکر کند و یعنی به من میگوید به فکر خودت باش، در وادی چهارم به ما میگوید که همه مسائل را به من واگذار نکن، اگر من هستم اگر من کنارتم، قرار نیست هر اشتباهی که میکنی را من بپذیرم، خداوند دارد در وادی چهارم این را به ما میفهماند: که ای انسان من تو را آفریدم، من تو را به سمت ارزش ها هدایت کردم، به تو راه ارزش ها را آموختم، ضد ارزش ها را هم روشن کردم برایت؛ ولی باید خودت انتخاب کنی، خودتان هستید که میتوانید با آموزش و خدمت کردن از این دنیا لذت ببرید، از این دنیا بهره ببرید، از این بُعد بهره ببرید، و وقتی که عبور کردید از این دنیا به مکان بالاتری به درجه بالاتری دست پیدا کنید.
خیلی خوشحال شدم از صحبت هایی که با شما داشتم انشالله که برکت این خدمت ها در زندگیتان جاری و ساری باشد خیلی ممنون که به من فرصت خدمتگزاری دادید.
+خیلی ممنون بابت وقتی که گذاشتید.
تهیه و بارگذاری: مسافر جواد
- تعداد بازدید از این مطلب :
90