English Version
English

عاشق را حساب با عشق است

عاشق را حساب با عشق است

هنوز انسان‌هایی هستند که می‌توان به آنها دل‌‌گرم بود، گرمای وجودشان را حس کرد، خدمت به خلق افتخار بزرگی است که پروردگار متعال آن را بر عهده کسانی قرار می‌دهد که با عمل خالصانه خویش در مسیر خشنودی دیگران گام بر می‌دارند؛ همراه می‌شویم با همسفر معصومه که از راهنمایان و خدمتگزاران عاشق و صبور شعبه امین می‌باشد.

دمی در این محفل صمیمانه و دلنشین همراه ما باشید، گپ و گفت ما را دنبال کنید.
مسافر ایشان با آنتی ایکس، تریاک وارد کنگره شدند، مدت ۱۰ ماه و ۲۰ روز به روشDST با شربت OT با راهنمایی راهنمایان گرانقدر آقای اسماعیل یوسفی و خانم مرضیه سفر کردند و مدت ۵ سال و ۷ ماه و۲ روز است که از بند اعتیاد رها شده اند، مسافر ایشان در رشته ورزشی شنا و خودشان در رشته دارت فعالیت دارند.

با توجه به دستور جلسه این هفته (وادی  چهارم و تأثیر آن روی من) نقش این وادی در زندگی و سفر شما چگونه بوده است؟

وادی چهارم درس مسئولیت‌پذیری را به من آموخت تا هر آموزشی را که دریافت می‌کنم در زندگی خود کاربردی کنم و بتوانم تمام مسئولیت کارهای خودم را بپذیرم و با تفکر درست به سفرم ادامه بدهم. تأثیری که این وادی روی من گذاشت، این بود که در هر جایگاه خدمتی که باشم با تمام وجودم سعی و کوشش کنم تا کارهائی که به من واگذار شده را به درستی انجام دهم و اگر ضعفی دارم، سعی می‌کنم که آموزش بگیرم چون همیشه احساس می‌کنم، نیاز به آموزش و خدمت دارم، باید به درستی خدمت را تحویل بدهم و همچنین در زندگی خود یک مادر و همسر مسئولیت پذیری باشم.

کنگره در زندگی شما چه نقشی دارد؟

کنگره نقش بسیار مهمی در زندگی من دارد چون قبل از کنگره دنیا و زندگی را از روزنه دیگری می‌دیدم با دنیای تاریکی، ناامیدی، اضطراب و نگرانی زندگی می‌کردم، کنگره دید من را تغییر داد و با آموزش‌های که دریافت کردم باعث شد، نقطه تحمل خود را بالا ببرم و بتوانم از موانع زندگی خودم عبور کنم و همچنین دیدگاه من را به خداوند تغییر‌ داد و متوجه شدم انسان بقا دارد‌ و مسئولیت پذیری که نقش بزرگ و مهمی درزندگی می‌‌باشد را به من یاد داد تا مسئولیتی که به من واگذار شده را با تمام نیروهای خود به نحو احسن انجام دهم و مسئولیت کارهای خودم را بپذیرم و قانون رسیدن به حال خوش را به من آموخت و همیشه سپاسگزار کنگره 60 هستم.

از نظر شما راهنما و رهجو چه مسئولیت‌هایی دربرابر هم دارند؟

خدا را هزاران بار شکر، در یک سیستمی آموزش می‌گیرم که وظایف اعضا مشخص شده است. یکی از وظایف و مسئولیت‌ راهنما این است که با تمام وجود و با عشق به رهجو آموزش دهد و خود نیز تمام دستورات و قوانین را اجرا کند تا رهجو حرف و  عمل را در راهنمای خود ببیند و به راهنمای خود ایمان پیدا کند. راهنما باید آن عشق و محبت را در درون رهجو به وجود بیاورد تا رهجو فرمانبردار باشد و تغییر کند و به آرامش برسد؛ راهنما وظیفه دارد، آموخته‌های خود را با عشق به رهجو انتقال دهد. وظایف رهجو در وحله اول، باید به کنگره و راهنمای خود ایمان پیدا کند و همین‌طور فرمانبردار باشد و به پيش‌کسوتان احترام بگذارد.

تفاوت دیدگاه امروز شما نسبت به اعتیاد در مقایسه با گذشته چگونه است؟

شنیده بودم که پزشکان و محققان می‌گویند، اعتیاد درمان ندارد، فقط باید مصرف‌ کننده را با دارو مهار کرد با خودم می‌گفتم که مسافرم به خاطر لذت بردن، مواد‌مخدر مصرف می‌کند و بی‌اراده هست یا لجبازی می‌کند و اگر تریاک مصرف نکند اتفاقی نمی‌افتد، همیشه مسافرم را قضاوت می‌کردم، همه‌ این سوال‌‌ها به خاطر عدم آگاهی بود. چند سال پیش مسافرم گفت، اسلام‌شهر کلینیکی دارد که با دارو می‌‌توانم، مواد را کنار بگذارم. خیلی خوشحال شدم، متاسفانه چند ماه هر وعده ۳ سی‌سی‌ شربت می‌خورد و در کنارش مواد هم مصرف می‌کرد، در ادامه متوجه شدم‌ که این راه جواب نمی‌دهد.
وقتی وارد کنگره شدم کتاب ۶۰درجه زیر صفر را مطالعه کردم، متوجه شدم مسافرم نه تنها بی‌اراده نیست بلکه با اراده هست. در کنگره یاد گرفتم مشکل مصرف‌کننده‌ها این است که راه‌ حل و درمان مناسبی را پیدا نکرد‌ه‌اند. در هر مسئله شناخت خود مسئله مهمترین بخش است و آقای مهندس کشف کردند که اعتیاد مسمومیت مزمن نیست بلکه جایگزینی مزمن است.
درکنگره یادگرفتم بگویم اعتیاد، یک مسمومیت یا بیماری نیست، اعتیاد جایگزینی مزمن است و دربدن فرد مصرف‌ کننده، مواد شبه افیونی بیرونی جایگزین موادشبه افیونی درونی بدن می‌شود. فرد برای رسیدن به درمان باید سه ضلع جسم، روان و جهان‌بینی او به تعادل برسد. اختلالات رفتاری فرد مصرف‌‌کننده در اثر مصرف یا عدم مصرف مواد مخدر است. فرد مصرف‌کننده یک بیمار روانی نیست و موادمخدر جایگزین مواد مخدرطبیعی بدن شده‌ است و در جسم انسان اختلال ایجاد می‌کند.

باتوجه به وادی چهارم مسئولیت ما به عنوان همسفر در قبال مسافران چیست؟

آقای مهندس، همیشه می‌گویند:« همسفر بال پرواز مسافر است». پس به عنوان همسفر انتخاب شده‌ایم، باید در کنار او باشیم و در مقابلش قرار نگیریم، وارد بحث‌ و جدل نشویم، ما قبول کرده‌ایم که مسافر یک بیمار است، باید ۱۰ الی ۱۱ ماه سفرکند تا حالش خوب شود. نباید کاری به داروی مسافر داشته باشیم و همیشه در کنار مسافر حرکت کنیم. اگر همسفر کنار مسافر باشد، امنیت خاطر او را فراهم می‌کند و قوت قلب او می‌‌شود. مسافر دوست دارد که همسفر او را باور داشته باشد چون مسافر مانند پرنده‌ای است که با یک بال نمی‌تواند پرواز کند. وقتی همسفر در کنارش برای درمان تلاش می‌کند هر دو بالش در کنار هم در حال پرواز می‌‌شود. مسافر نیز مسئولیت دارد که سعی و تلاش کند تا سفر خوبی داشته باشد، آن وقت همسفر متوجه می‌شود که باید برای خودش بیاید و آموزش های کنگره را فرابگیرد تا آرامش و آسایش در زندگی شان جاری  شود و می‌توانند در کنار هم خدمت کنند و این‌ در آرامش زندگی شان تاثیر زیادی دارد.

برداشت شما از این پیام که می‌گوید، عاشق را حساب با عشق است با معشوق چه حساب دارد چیست؟

در وادی چهاردهم، در مورد عشق صحبت می‌کند که مراتب عشق سه مرحله دارد: عشق مخلوق به مخلوق، عشق مخلوق  به خالق، عشق خالق به مخلوق، قبل از این‌ که به کنگره بیایم، فکر می‌کردم که انسانی مهربان، با گذشت و بامحبت هستم و هیچ ایرادی ندارم در صورتی که از معنای واقعی عشق هیچ درکی نداشتم، کنگره معنای عشق واقعی را ترجمه کرد. برای من عشق عوض شد و عشق را به‌ گونه‌ای دیگر درک کردم و متوجه شدم که عشق سالم مرحله‌ای است که تمام هستی، طبیعت، انسان‌ها و موجودات را دوست داشته  باشی و بدون کوچک‌ترین چشم‌ داشتی بتوانی ببخشی، از بدی‌های دیگران درس بگیری و آن‌ها را معلم خود کنی، به نظرم آقای مهندس عشق است.
(عاشق را حساب با عشق است، بامعشوق چه حسابی دارد) به نظرم راهنما باید رهجو را به رهایی برساند، با رهجو هیچ حسابی  ندارد.

و کلام آخر...

از آقای مهندس و خانواده محترم‌شان تشکر می‌کنم و همچنین از راهنمای خودم خانم مرضیه و راهنمای محترم مسافرم آقای اسماعیل یوسفی تشکر می‌کنم که در مسیر زندگی ما قرار گرفتند تا به واسطه این عزیزان نور امید و روشنایی به زندگی‌مان تابیده شود و بتوانیم گره‌های مسیر زندگی‌مان را ببینم و باز کنیم، امیدوارم همیشه قدردان آموزش‌ها و تمام چیزهایی که کنگره به من داده، باشم که تفاوتش از نقطه سیاه تا رنگین‌کمان است. از خداوند می‌خواهم کمکم کند تا درونم را خالص کنم و بتوانم در مسیر درست حرکت کنم تا به خودم و انسان‌ها خدمت کنم. از قدرت مطلق خواستارم که مسافرم و خودم همیشه در این دایره عشق خدمتگزار باشیم.

 

انجام مصاحبه: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون هفتم)
عکاس: همسفر نسرین، مرزبان خبری
ویراستار: همسفر زهرا، خدمتگزار سایت
ارسال: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر رضوانه (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی امین قم

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .