English Version
English

مشارکت مکتوب

مشارکت مکتوب

سلام دوستان نسرین هستم یک همسفر: وادی چهارم این‌گونه آغاز می‌گردد که در مسائل حیاتی مسئولیت دادن به خداوند، یعنی سلب مسئولیت از خویشتن است. هیچ موجودی در دنیا نیست که مسئولیت‌هایش یک طرفه باشد؛ مثلاً پدر و فرزند هر دو در قبال هم مسئولیت دارند و همیشه مسئولیت‌ها دو طرفه هستند و دو طرفه تعریف می‌گردند. اکنون باید بدانیم که خط و خط‌کشی این مسئولیت ها در کجا است‌، حتی خداوند هم در قبال ما انسان‌ها دارای مسئولیت هست، همان‌گونه که ما در قبال خداوند مسئول هستیم، هرگز نمی‌توانیم مسئولیت‌ها را یک طرفه تصور کنیم. ما می‌خواهیم بدانیم، خط و خط‌کشی این مسئولیت‌ها کجا است‌؟

کدام مسئولیت‌ها مربوط به خداوند و کدام مربوط به بنده خدا و کدام مسئولیت‌ها مربوط به رهجو و کدام مربوط به راهنما هست؟ اگر این خطوط را ندانیم یک گریزگاه به وجود می‌آید و آن این‌ است که ما همه چیز را به خدا واگذار می‌کنیم‌، در کتاب شریف هم آمده است که انسان چیزی جز سعی و تلاش خودش نیست به عبارت دیگر هر مصیبتی هم که به ما می‌رسد، خودمان در آن نقش داریم‌.

اگر ذره‌ای کار خوب یا بد انجام دهیم در قبال آن باید پاسخ‌گو باشیم. هدف اصلی در این وادی این‌ است که ما مرز بین این مسئولیت‌ها را مشخص کنیم. حالا باید ببینیم که تصور ما از خداوند چیست؟ آیا ما انتظار داریم که خداوند تمام مشکلات و مسائل ما را حل نماید و در مقابل ما به استراحت بپردازیم و یا قرض بالا آورده‌ایم و خداوند باید قرض ما را بدهد، گویی خداوند فرمانبردار ما شده است که ما هر دستور یا خواسته‌ای که داریم‌، او باید انجام دهد و ما را به خواسته‌مان برساند و ما گاهی خداوند را با غول چراغ جادو اشتباه می‌گیریم که باید آرزوهایمان را برآورده کند.

برخی نیز معتقد به خداوند نیستند و می‌گویند که ما روی شانس حساب می‌کنیم اما ما به آن‌ها می‌گوییم که ما فقط بر روی تلاش، کوشش و آموزش خودمان حساب می‌کنیم، ما معتقد هستیم که اگر کلیه تکالیف و وظایف خود را در مقابل خداوند و و بندگان او انجام دهیم، آنگاه می‌توانیم از خداوند و نیروهای مافوق انتظار مساعدت و هدایت داشته باشیم و یا منتظر شانس باشیم‌، البته نیروهای الهی، فقط کار القاء را انجام می‌دهند و مسئولیت کار فقط بر عهده ما است. هما‌ن‌طور که در این آیه شریفه آمده است‌؛ فالهمها فجورها و تقواها یعنی هم فسق و فجور و هم تقوا و ارزش‌ها الهام می‌شوند. اگر کسی قدرت مطلق را به درستی بشناسد، آنگاه در یک صلح نسبی به سر خواهد برد، آرام‌تر بوده و مشکلاتش نیز کمتر خواهد بود، استرس ندارد و شب نیز راحت خواهد خوابید.

سلام دوستان زکیه هستم همسفر علیرضا: در این وادی دلیل بر این نیست ک ما خداوند را باور نداریم یا به خداوند توکل نمی‌کنیم، بلکه مرز بین ما و خداوند باید مشخص باشد، یعنی من نسبت به زندگی و حیات خودم چه مسئولیتی دارم‌، اگر مشکلی برای من پیش آمد با صبر، بردباری و آرامش‌، ‌کوشا در حل آن باشم تا حد امکان تلاش خودم را انجام بدهم‌، حرکت کنم و در آخر تلاش و حرکتی که کردم آن موقع به خداوند توکل کنم، نه اینکه دست روی دست بگذارم و هیچ کاری انجام ندهم و بگویم که خداوند و دیگران هستند و کارهایم را انجام می‌دهند.

انسان اگر بخواهد از مراحل جسمانی ارتقا یابد باید تزکیه و پالایش را از خود شروع کند تا به مقامات بالای الهی برسد؛ یعنی از مجموعه ضد ارزش‌ها خودش را پاک کند. ما زمانی می‌توانیم به پختگی لازم و اعتدال برسیم که مسئولیت‌های خودمان را بپذیریم و انسان تا زمانی که خودش را نشناسد و نتواند به اهمیت خودش پی ببرد، مسئولیت‌های خودش را به خداوند واگذار می‌کند و مسبب تمام اشتباهاتی که انجام داده بر گردن دیگران و خداوند می‌اندازد. در این وادی، برای شناخت انسان که شامل دو بخش است، اشاره می‌شود که همان صور آشکار و صور پنهان انسان است که صور پنهان‌، شامل؛ نفس‌، روح و عقل است و برای اینکه من خودم را بیشتر بشناسم، ابتدا نفس خود و موجودیت خود و خواسته‌هایی که دارم را باید بشناسم و ببینم که آیا خواسته‌های من معقول است یا نامعقول‌؟ برای اینکه آن‌ها را تشخیص بدهم نیاز به دانایی دارم و برای دانا بودن آموزش لازم است.

مراتب نفس انسان دارای سه مرحله که پایین‌ترین مرحله، نفس اماره همان امر کننده است که به آن نفس حیوانی هم گفته می‌شود که انسان همانند حیوان به صورت غریزی هر آنجه را که دوست دارد چه خوب چه بد به انجام می‌رساند و از انجام آن ناراحت نمی‌شود. مرحله دوم نفس لوامه یا همان سرزنش‌کننده است که در این مرحله شخص از کار بدی که انجام داده است، پشیمان شده و این هم مراحل متفاوتی دارد، شاید یک نفر در نوبت نانوایی حق کسی را ضایع کند، ناراحت شود و یک شخص دیگر در اثر استفاده از مصرف مواد مخدر پشیمان شود و یک نفر دیگر هم مرتکب جنایت شود ناراحت و پشیمان شود این کجا و آن کجا. مرحله سوم، بالاترین، بهترین و مهم‌ترین مرتبه نفس مطمئنه است که از اطمینان می‌آید، این مرحله یعنی رسیدن به صلح و آرامش در زندگی که انسان را به تکامل نزدیک می‌کند که همان در کلام الله مجید آمده است؛ یا ایتها النفس المطمئنه، ارجعی الی ربکَ راضیه مرضیه، فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی. به امید رهایی تمام سفر اولی‌ها.

سلام دوستان حکیمه هستم همسفر سامان: تاثیری که وادی چهارم بر روی من گذاشت این بود که تغییرات زیادی در من ایجاد کرد و سعی کردم که اول با تفکر بر روی خودم به شناخت و آگاهی برسم و خودم را بشناسم و هر وقت خودم را شناختم آن وقت، حتماً نیروی خداوند را هم خواهم شناخت. باید در زندگی و حیات خود‌،‌ مرز خود و بین خدای خودم را مشخص کنم و مسئولیت کارهای خودم را بپذیرم و به خدا واگذار نکنم و انتظارات بی‌موردی از خداوند نداشته باشم و اگر از خداوند خواسته‌ای داشته باشم، لااقل باید سعی کنم که در مسیر ارزش‌ها و صراط مستقیم باشد.

خداوند هیچ‌گاه بندگان خودش را رها و یا فراموش نمی‌کند ولی دست‌های آسمانی فقط القا افکار ما را انجام می‌دهند. آموختم که انسان دارای دو هسته است که یک هسته جسم و یا همان صورآشکار انسان که به آن شهر وجودی می‌گویند و یک هسته خارجی و یا صور پنهان که حس‌های خارج از جسم انسان مثل روح‌، ذهن‌، آرشیو و جسم‌های مجازی است. نفس‌، تعیین موجودیتی است که در هر صورت، ظاهر و باطن انسان را می‌نمایاند که انسان دارای سه نوع نفس هست و عبارتند از نفس اماره و نفس لوامه که همان نفس سرزنش‌کننده و نفس مطمئنه که همان نفس قابل اطمینان است. من امروز باید سعی کنم خودم را از نفس اماره و لوامه با تزکیه و پالایش وارد نفس مطمئنه کنم و با آموزش‌هایی که به لطف خداوند و آقای مهندس در کنگره می‌آموزم، آن‌ها را یکی یکی از قوه به فعل درآورم و قدر و منزلت مکانی را که در آن قرار گرفتم را بدانم و به آن ارج نهم.

سلام دوستان راحله هستم همسفر سجاد: در مورد تاثیر وادی چهارم بر روی من خداوند به ما انسان‌ها اختیار داده است که قبل از انجام کاری در مورد آن تفکر کنیم بعد آن را انجام دهیم و آن را به گردن دیگران نیندازیم، جایگاه و مسئولیت خودمان را تا حد امکان مشخص و مرزبندی کنیم. این وادی، برای من خیلی تأثیرگذار بود این که مسئله و مشکلی را که برای مسافرم پیش آمده را بپذیرم و مسئولیت آن را قبول کنم که آن‌چه بر سرمان آمده از ناآگاهی خودمان بوده است و با آموزش گرفتن از منابع ناب کنگره، نحوه رفتار با مسافرم را یاد بگیرم و همراه او باشم تا با تلاش خود و یاری گرفتن از قدرت مطلق و تلاش خودم این مرحله را پشت سربگذارم و انشاالله به رهایی برسیم.

سلام دوستان سیما هستم یک همسفر: از وادی اول که تفکر کردن را یاد گرفتیم، متوجه شدیم که وجودمان اهمیت دارد و این خود ما هستیم که می‌توانیم امور مربوط به خودمان را اداره کنیم و هیچ کسی به اندازه‌ ما نمی‌تواند به ما کمک کند. در وادی چهارم بحث مسئولیت داشتن به وجود می‌آید، اینکه نمی‌توانیم همیشه ساکن و بدون تلاش باشیم و بهانه بیاوریم، باید توکل به خدا داشته باشیم ولی نباید فکر کنیم که امور را به دست او بسپاریم‌، همه چیز درست می‌شود که این خواسته‌ نامعقولی است. قدرت مطلق و نظام هستی هم بهترین شرایط را برای انسان مهیا می‌کنند و حتی اگر راه انتخابی به سمت کارهای منفی هم باشد و انسان از انجام دادن آن حس خوشایندی داشته باشد باز خداوند به انسان کمک می‌کند تا مسیرش را ادامه بدهد.

در کل، انسان به دو قسمت تقسیم می‌شود؛ صور آشکار که همان جسم ظاهری ما است و صور پنهان که شامل عقل، نفس، روح و در کل کالبد دوم انسان است که مهم‌ترین قسمت وجودی شخص را تشکیل می‌دهد. یکی از این قسمت‌ها نفس است که در انسان تعیین موجودیت می‌کند و نشانه‌ آن این است که خواسته دارد. نفس سه مرحله دارد؛ نفس اماره، نفس لوامه و نفس مطمئنه که از ابتدایی ترین قسمت که شخص تا حدی صفات حیوانی دارد و فقط خواسته‌های خودش مهم است، شروع می‌شود و در اثر تزکیه و پالایش شخص می‌تواند به مرحله‌ای برسد که دیگر هیچ ضد ارزشی را انجام ندهد و در اصل به فرمان عقل رسیده باشد.

سلام دوستان لاله هستم یک همسفر: هیچ چیزی در هستی وجود ندارد که مسئولیتش دو طرفه نباشد حتی بین‌ گیاهان‌، نباتات، جمادات و انسان، دانستن این نکته ضروری است که دست‌های آسمانی فقط القا، الهام و افکار را انجام می‌دهند و بقیه کارها و مسئولیت‌ها بر عهده خود من هست. من همسفر می‌دانم که تقدیر برای همه ما وجود دارد، اما این اعمال و رفتار من است که در این تقدیر نقش دارد، یعنی عملکرد من به عنوان یک همسفر، همسر یا مادر در تقدیرم نقش دارد و این‌گونه نیست که بگویم خداوند انسان‌ها را دسته‌بندی کرده‌ است، چون این عملکرد من است که تعیین می‌کند، در زندگی چه راهی را بروم و در چه جایگاهی قرار بگیرم و این‌که وقتی با مشکلی روبرو می‌شوم تمام مسئولیت را به خداوند بدهم و خودم وقت خودم را بیهوده صرف کارهای دیگر کنم و اگر مشکلم حل نشد، بگویم خدا نخواسته است‌.

فرق ما انسان‌ها با تمامی موجودات این است که خدا فقط به ما انسان‌ها قدرت اختیار داده است‌، پس خداوند نمی‌تواند در حل مشکلات من نقشی داشته باشد، من با توجه به اختیاری که داشته‌ام خودم تعیین‌کننده بودم که چه راه و روشی را در زندگی در پیش بگیرم و این مشکلی که هم اکنون برایم پیش آمده، همان تقدیری است که من با دست خودم برای خودم رقم زده‌ام. درست است که این تقدیر من است‌، ولی می‌توانم با قرار گرفتن در مسیر ارزش‌ها تقدیرم را عوض کنم.

رابط لژیون: همسفر حکیمه، راهنما همسفر مینو (لژیون دوم)

ویرایش: همسفر شادی (مرزبان خبری)

ارسال: همسفر معصومه، راهنما همسفر پریا (لژیون سوم)

همسفران نمایندگی صائب تبریزی

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .